قرآن بزرگترین منبع معرفتی از پدیده یهودیت سامری است و باید با نقد فقیهانه فراتر از رساله‌های رایج درباره این موضوع روشنگری کرد

دین‌ سازی یهودیت سامری

یهودیت سامری، پدربزرگ مدرنیسم غربی و رفرمیسم ایرانی 

یهودیت سامری در آینه قرآن، هم چراغ فروزان شناخت صهیونیسم امروزی است، هم شناخت پروتستانتیسم منبعث از یهودیت سامری و هم رفرمیسم ایرانیِ مقلد پروتستانتیسم مسیحی. 
کد خبر: ۱۴۸۱۷۰۹
نویسنده احمد میراحسان

هم صهیونیسم متکی‌ بر صورتک دین الهی و در‌حقیقت متکی بر تغییر و تحریف یهودیت اصیل به سود یهودیت فرعونی و سامری‌، باطنی شرک آلود دارد و هم رفرمیسم دینی ایرانی از زمان ‌مشروطه که ظاهرا متکی است بر اسلام اما در‌اصل در‌مسیر نفی کلام وحی و کنار‌زدن آن و جانشین‌کردن اجتهاد رأی عقل مدرن به‌جای آن‌ گام برمی‌دارد؛ و از این‌نظر، با تغییر پیام توحید و دین حضرت موسی با رویکرد بت‌پرستانه سامری همسو به‌شمار می‌آیند و انسان‌محوری و ضدیت با حقیقت خدا‌باوری، و بی‌ایمانی به عالم غیب و دنیاگرایی ظاهری و باطنیِ این اصلاح‌طلبی مدرن مسجل است. اصلاح‌طلبی قرآنی و اهل اصلاح بودن و صالح‌بودن از ویژگی‌های برترین بندگان مومن است و با اصلاح‌طلبی مدرن که تکیه‌گاه آن اومانیسم و انسان خود‌بنیاد-محوری و تقدم «عقل» مدرن انسانِ غیرمعصوم بر وحی است، تمایز ماهوی دارد؛ عقل مدرن در شناخت یهودیت سامری ناتوانی استراتژیک دارد و به‌تبع آن ناتوان است در درک مشترکات باطنی صهیونیسم و رفرمیسم که ریشه در خودبنیاد‌انگاری یهودیت سامری دارند. 
در قرآن مجید شناخت ماجرای سامری صرفا با آیات روایتگر داستان سامری تمام نمی‌شود بلکه با همه آیات مربوط به بنی‌اسرائیل و داستان‌های سرکشی، تفرعن، بی‌باوری، دنیاپرستی، سست‌ایمانی، بی‌وفایی، عهد‌شکنی، پشت‌کردن مدام به هدایت الهی، زیاده‌خواهی دنیوی و خواست‌های سیری‌ناپذیر مادی و مادی‌اندیشی و روحیه دور‌از ایمان به عالم غیب و تاریخ عمل این قوم همراه است. قومی که خداوند آنان را از ظلم فرعون‌ نجات داد اما خود بدل به بدترین فرعونیت و کنشگر فرعون‌وش شدند؛ بدیهی است که مفسران و تدبیر‌کنندگان فقیه و عالمان ربانی، تکلیف معرفی آیات‌ بنی‌اسرائیل قرآن و معارف اهل‌بیت وحی علیهم‌السلام درباره آن آیات و شرح ظاهر و باطن و محورها و نکات‌شان را به‌عهده دارند. در‌اینجا کار ما تنها گزارش برگردان این آیات است و بس و تدبر بر‌عهده خوانندگان عزیز است و از خود حرفی به آیات نمی‌افزاییم. 

فرعونیت رفرمیسم مدرن 
در سوره بقره آیه چهل، خداوند به دو امر پایه‌ای در ارتباط با این قوم، خطاب به آنان تکیه دارد: «یا بنی‌اسرائیل اذکروا نعمتی.... اوفو بعهدی اوف به عهدکم و ایای فارهبون...» اول آن‌که نعمت‌هایی را که به‌آنان ارزانی داشته، یاد کنند و دیگر آن‌که بر پیمان‌شان با خدا و تعهد‌شان وفا و عمل کنند. در آیات بعد خواهیم دید که بنی‌اسرائیل هم مدام‌ نعمت‌های خداوند را به فراموشی می‌سپارد و هم مدام عهد می‌شکند و بی‌وفاست. نکته دیگر «فارهبون» است یعنی تنها از من در بیم باشید. بنی اسرائیل عذاب خداوند و عالم غیب و روز حساب را باور نداشتند و از هر قدرت مادی در هراس بودند و ترسی از شکستن پیمان خدا به خود راه نمی‌دادند و در عصیان و رها‌کردن هدایت الهی جسور بودند. این خصوصیات دقیقا در سرکشی مدرن‌ها و گسست و غفلت‌شان دیده می‌شود. 

این ویژگی قوم در ماجرای سامری به اوج رسید و تثبیت شد و یهودیت سامری پس از رحلت حضرت موسی‌(ع) دقیقا این نهی الهی را نپذیرفت و به ویژگی خود بدل کرد. صهیونیسم امروز بر همین‌ ویژگی استوار است. رفرمیسم جهانی هم خواهیم دید تحت تأثیر یهودیت سامری و دستبرد گستاخانه به آیات الهی، همه شواهد علم و قدرت مطلق الهی را رها کرده و پشت گوش انداخته و در‌کار خدا دروغ بافته و باز همین راه سامری را پیموده است و با بت تکنولوژی با تفسیر مادی علم به جنگ و کشتی با خدا مشغول شده است. یک دانشمند مدرن بیش از هرکس شاهد عظمت آفرینش در یک اتم و یک سلول در یک قطره آب، در یک ژن، در یک گیاه، یک پرنده، یک حیوان، در یک مغز و یک انسان و در تاریخ و در یک ستاره و یک کهکشان است، اما سامری‌وار نشان و رد الهی را برمی دارد و از آن گوساله و بت نفس خود و قدرت و اغوا می‌سازد و خودپرستی می‌کند و خدا را فراموش می‌نماید. 

صهیونیسم میراث‌دار تورات جعلی
در آیه ۴۳ بقره باز خالق متعال به ذکر نعمت خود به بنی‌اسرائیل و برتری‌دادن‌شان بر جهانیان آن‌زمان اشاره می‌کند. باز خواهیم دید بنی اسرائیل در پاسخ به این فضل به‌جای بندگی و خاکساری و فرمان‌پذیری، با هوش سیاه به فساد در ارض و خونریزی و سرکشی و کفران نعمت پرداختند و از آزمایش الهی سرشکسته بیرون آمدند تا حقیقت توحید اثبات شود: این حقیقت که اگر انسان برترین هوش خداداد را صرف قدرت مادی خود کند ولی از هدایت الهی و عبودیت بگریزد، نصیبش جز تیره‌روزی و سرگردانی و انزجار و جنایت و فساد نخواهد بود. 

در آیه ۸۳ خدای بزرگ به پشت‌کردن بنی‌اسرائیل به حق متعال و زیر پا نهادن عهدشان اشاره می‌کند و بنی‌اسرائیل را به توحید فرا می‌خواند، به آن‌که فقط از خدا بیم داشته باشند و فقط از خدا پروا کنند اما بی‌تقوایی‌شان پایان نمی‌گیرد و باز یهودیت سامری که تورات را بدور افکند و سپس بعد از ۱۴۴۰ سال نانوشته‌های من‌درآوردیش را به‌نام تورات شفاهی گرد آورده و بنام تلمود، متنی سرشار از جهل و خشونت ضد بشری فراهم آورد که هدفش تأمین منافع قدرت اشرافیت یهود و عالمان حریص یهود بود، و مردم ‌جهان و پیروان ادیان دیگر و مومنان را با حیوان‌پنداری تئوریزه می‌کرد و با جادو و سحر و اطلاعات روزمره پیش‌پا‌افتاده و خرافه و احکام و فتاوی احبار و ربن‌ها مجموعه قطوری فراهم می‌آورد که سند تحریف و اصلاح معکوس سیستماتیک یهودیت سامری و الگوی تحریف آینده در ادیان الهی به‌وسیله منافقان و سست‌ایمانان است. مهم نیست که در تلمود احکام نماز و روزه و شریعت یهود هم درج شده است؛ مهم آن است که این قوانین در ذیل تحریف بزرگ نفسانی قرارگرفته که دین حضرت موسی را به‌باد داده و راه سامری را غالب کرده است. همان‌راهی که به دروغ و ظلم و ربا و تجاوز صهیونیستی ختم شده است. 

جعل‌های روشنفکران مدرن درباره اسلام
در قرآن کمی اصیل خداوند به حضرت موسی و میام تورات دست نخورده مندرج است. خداوند عالم و شاهد به بنی اسرائیل پیام داده بود که به او دروغ نبندند و آیات او را ارزان نفروشند: و آنچه را که فرو فرستاده‌ایم و کتاب موجود نزد شما را راست می‌شمارد و حقیقت بدون تحریف را تأیید می‌کند دروغ معرفی نکنند و حق را با باطل نیامیزند و آگاهانه حق نپوشند و قتل و رباخواری و حرام‌کاری نکنند و همه این نهی‌های الهی و نواهی دین موسی‌(ع) را بر‌عکس انجام دادند و در تلمود رسمیت بخشیدند و تورات را اصلاح و در‌واقع تحریف کردند و آیات الهی و وحی بر پیامبر خاتم صلوات‌ا... علیه‌و‌آله را دروغ شمردند. 
برخورد روشنفکران مدرن و رفرمیست‌های مذهبی ایران با یهودیت سامری، دنباله‌روی از فریب غرب است. آنها رواج دادند که اسلام، یهود‌ستیز است و اینان مدام اثبات می‌کنند که ایرانی‌ها یهود‌ستیز نیستند و در این وسط یک حقیقت قربانی می‌شود؛ نه‌تنها ایرانی‌ها بلکه رسول خدا و امیرالمومنین هم با یهودیان غیرمحارب با اسلام، ستیزی نداشته و در حکومت اسلامی آنان را تحت حمایت قرار داده و سخن نورانی امیر‌المومنین مولا‌علی‌ علیه‌السلام که شایسته می‌بیند برای گشودن خلخال از پای یهودیه‌ای از غصه بمیرد، نشان عالی انسان‌دوستی در شریعت محمدی است، اما هم مولای مومنان و هم مردم دلداده قرآن و خاندان وحی، یهودیت سامری و قوم تحلیلگر تورات را کافر و مشرک شمردند و با یهودیت سامری محارب قتال کردند و چون کافر با این دزدان رفتار کردند. البته کافران غیر‌محارب در سایه اسلام در امان زیستند. مردم هم با افراد کافر و یهود و مسیحی کاری نداشته و رفتاری انسانی داشته و حقوق الهی‌شان را مراعات کرده‌اند اما هرگز فرق یهود وفادار به ایمان و یهود سامری را یکی نپنداشتند. نباید بنا به اهوا حقیقت قرآن را نهان کرد و تعارف لیبرالی و سکولاریستی راه انداخت، زیرا طبق آیات خداوند یهود سامری نه بیم از خدا دارد و نه نماز با نمازگزاران بر‌پا می‌کند و نه هراس از قیامت و روز حساب دارد؛ جز فساد و خونریزی و تجاوز کاری نمی‌کند و به آنچه می‌گوید عمل نمی‌نماید. همین سنت‌های سرکشی سامری، به صهیونیسم به ارث رسید، پس از رحلت حضرت موسی، و بارها‌و‌بارها این پیامبر‌کشان از دستورات خدا سرپیچی کردند و حضرت عیسی را به‌سمت مرگ سوق دادند که خدا به آسمانش برد و با پیامبر خاتم مخالفت کردند و اخبار تورات جعلی و تحریف‌شده و تلمود خودساخته سرشار از دروغ و جادو و ضد بشریت و برتری‌طلبی تجاوزکاران را جانشین تورات حضرت موسی‌(ع) کردند. و این سخن قرآن است اما حق نداریم آن را پرده‌پوشی کنیم و چون قوم غاصب و عاصی حق را مخفی نماییم. این‌ها ریشه‌های پدیده صهیونیسم است. یهودیت سامری در لوتریسم و کالوینیسم و مدرنیسم و رفرمیسم دینی در مسیحیت و پروتستانیسم و اصلاح دینی مدرن در اسلام نافذ بوده است. 

خواری دنیا نصیب کافران 
جز عده قلیل مومنان وفادار به پیام حضرت موسی و اصلاح حضرت عیسی، اکثریت امت موسی چون امت محمد(ص) روی از حقیقت دین برتافتند و به حقوق مومنان دین خدا- و همگی‌شان اهل ایمان و یکتاپرست- تجاوز کردند و خشونت و کشتار راه انداختند و ظلم کردند و دنیاپرستی و عصیان علیه فرامین پروردگار پیشه کردند؛ و روحیه فرعونیت بر آنان غلبه کرد. چنین است قومی که خدا برآنان انواع نعمت و هوش و برتری ارزانی کرده بود، به‌سبب خودپرستی و دنیا‌پرستی، نوشته خود و تلمود را کمی شفاهی نامیدند. یهود سامری گرفتار عذاب و وعده عذاب آخرین و نابودی شدند. در آیه ۷۹ سوره بقره خداوند می‌فرماید: وای بر کسانی که دست‌نوشته خود را نوشته از سوی خدا خوانده، تا با آن ثمنی قلیل و بهایی اندک به دست‌ آورند. آنان پیام خدا را در تورات که فرمود خون یکدیگر را نریزید و به خانه‌های همدیگر تجاوز نکنید زیر پا نهادند و قرآن مجید عینا این نکته را یاد‌آوری می‌کند. 
در آیه ۸۵ می‌فرماید این یهودیت سامری بخشی از تورات را پذیرفته و بخشی را پرده‌پوشی کرده و کفر می‌ورزد. و می‌فرماید اینان زندگی سرکش گذرا در دنیا را به‌بهای از کف‌دادن زندگی آخرت خریدند و پس به‌سبب ظلم نه از عذاب‌شان کاسته می‌شود و نه یاوری خواهند داشت. و در دنیا خواری نصیب‌شان‌می شود. 

افشاگری‌های قرآنی درباره یهودیت سامری
در آیه ۱۰۱ هم به پسِ‌پشت افکندن تورات اصیل به‌وسیله یهودیت عاصی اشاره می‌کند. یهودیتی که در زمان‌ حضرت سلیمان هم دنبال شیاطین و جادوی شیطانی رفتند و تا امروز هم در تلمود از آن بهره‌مندند و به هاروت و ماروت خیانت ورزیدند و از علوم غریبه در راه حرام و تجاوز و خیانت بهره بردند و کفر و بت‌پرستی را جایگزین ایمان کردند و مدعی شدند این فجایع همان دین موسی است. این همان است که امروز صهیونیسم انجام می‌دهد. در آیه ۳۲ سوره مائده قرآن فرمان خدا به بنی‌اسرائیل را فاش می‌کند که اگر کسی را بکشند چنان است که همه مردم را کشته‌اند. امروز یهود سامری و صهیونی نه یک‌نفر بلکه نسل‌کشی می‌کند و می‌کوشد ملتی را به‌قتل برساند و دنیای مدرن مسیحی جعلی خود را عریان می‌کند و از این‌ جنایت حمایت و حتی آن را رهبری می‌نماید و به‌سود سرمایه‌سالاری بین‌المللی تبهکاری را رسمیت می‌بخشد و تماما سقوط می‌کند. 
پیامبر‌کشی، امروز به کودک‌کشی و ملت‌کشی جهانی ارتقا یافته است. در آیه ۷۰ مائده آمده بنی‌اسرائیل هرگاه آیه‌ای از‌سوی خدا فرستاده شد که دلخواه اهوای یهودیت سرکش نبود، دسته‌ای از این پیامبران را کشتند یا دسته دیگر را دروغگو خواندند. در آیه ۷۸ خداوند آنان را تجاوزکار خواند و امروز هم سرشت صهیونیسم همین تجاوز‌کاری است. در آیه ۷۹ می‌فرماید آنان از کار ناشایست‌شان دست بر‌نمی‌دارند و در آیه ۸۰ می‌گوید بسیاری از کافران را سرور خود می‌گیرند. و دشمن‌ترین نسبت به مومنان حقیقی هستند. در آیات ۱۴۸ تا ۱۷۷ بارها به دروغ‌بافی یهود اشاره می‌فرماید. این ویژگی‌ها در رفرمیسم مدرن هم نافذ است. در آیات ۵۸ و ۵۹ سوره مریم خداوند می‌فرماید بنی اسرائیل چون نماز را تباه کردند و شهوت‌ها را پی‌گرفتند با کیفر گمراهی و سرگردانی روبه‌رو شدند. در سوره طه به ماجرای حضرت موسی و فرعون و رهایی بنی‌اسرائیل و سرکشی بنی‌اسرائیل پس از نجات و بت‌خواهی و فرعونیت و خونریزی اینان پرداخته و دنیا‌گرایی و فساد در ارض و تجاوز و حرام‌کاری‌شان افشا شده است. 
در آیه ۸۴ طه وقتی حضرت موسی قوم خود را به هارون سپرد و آنان را ترک کرد و به گفت‌وگو با خدا و کسب خشنودی معبود خدا به کوه شتافت. خداوند از او می‌پرسد ‌ای موسی چه تو را واداشت از قومت شتاب‌‌ گیری و از آنان ‌پیش افتادی؟ البته موسی می‌گوید کسب رضای خداوند؛ اما پرسش خداوند گویای آن است که همراهی با مردم و مراقبت از آنان و سرپرستی آنان مایه خشنودی خداست و خلا سرپرستی الهی آنان را طعمه شیطان و نفس سوء می‌کند. ‌چون‌خ دا می‌فرماید (در آیه ۸۵ طه) در نبود تو قدمت را آزمودم و سامری آنان را گمراه کرد. یعنی اگر بودی چه‌بسا مانع می‌شدی. 
در آیه ۷۶ می‌خوانیم موسی خشم‌آلود و اندوهگین به‌سوی مردم خود باز گشت و گفت‌ ای مردم ‌من! آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداده بود؟ ... . 
در آیه ۸۷ مردم پاسخ می‌دهند. ما در وعده تو به‌خودی خود خلاف نورزیدیم، بلکه بارهایی از زیور‌های قوم یهود و فرعون بر دوش ما بود که در آتش افکندیم؛ آنگاه سامری اینچنین کرد. 

داستان‌پردازی برای توجیه فضاحتی تاریخی
یهودیت دنباله‌روی سامری دارد داستان مضحکی برای توجیه می‌سازد. آنان به‌محض عبور از نیل، در راه هم به دیدن قوم‌ بت‌پرست، خواهانِ خدایی چنان مادی شدند. میراث دنیوی فرعونی آنان را فرعون کرد و مال و زر دنیا نفس بت‌پرست و زرپرست‌شان را سامری‌زده کرد و در این آزمایش الهی باطن‌شان را به نمایش گذاشتند. 
در‌پاسخ مردم، دو نکته نهان است؛ اول آن‌که اگر سرپرست الهی و امام آنان حضرت موسی با آنان بود و به‌قول خداوند از آنان پیش نمی‌افتاد و جدا نمی‌شد، چه‌بسا مانع سقوط‌شان‌ می‌گشت. البته این امر خود مشیت الهی و فتنه الهی بود تا قوم خود را بشناسد و نیز امت پیامبر خاتم بداند دست از دامان امام حی برندارد و خود را فدای او کند. و اگر یازده امام معصومی را تنها گذاشت و امتی ناسپاس شد و به نفاق گروید و تماشا کرد که آنان را مقتول و مسموم کنند دچار عذاب غیبت خواهد شد و این امت اکثریتی هم‌سنخ یهودیت سامری خواهد بود، مگر توبه کند؛ اما اقلیت که در غیبت خود از امام به او وفادار می‌مانند بر غیبت فائق می‌آیند. شامل فرج دست‌کم فردی و ظهور امام غائب عج برای خود خواهند شد و اصحاب رجعت به‌شمار می‌آیند. و از عذاب و گمراهی و غرق‌شدن در ظلمات عصر غیبت نجات می‌یابند. 
به‌هرحال، دروغ قوم وجه علنی‌‌اش آن است که قرآن می‌فرماید با آن که آنان می‌دیدند گوساله زرین سود و زیان به آنان نمی‌رساند چرا باز از سامری پیروی کردند و آن را پرستیدند؟ بدتر از گوساله سامری، گوساله مدرنیته است که سراپا زیان است و باز غرب‌گرایان آن را می‌پرستند. 
اما پرسش عتاب‌آلود موسی از هارون جواب هارون را دارد که آن هم ‌حکمت‌آموز است. البته هارون قوم را نهی کرده بود و گفته بود شما با گوساله آزمون ‌می‌شوید و خواهان پرستش خدای یگانه و پیروی از حق شد اما قوم گفتند تا بازگشت موسی از سامری پیروی می‌کنیم. مثل امروز که مسلمانان مدرن می‌گویند تا خود حضرت بیاید ما از کفر مدرن و عقل ناقص خود و تقلید از بت مدرنیته و نفس خود پیروی می‌کنیم.  لیکن‌ مهمتر آن است که هارون می‌گوید ترسیدم که بگویی میان بنی‌اسرائیل جدایی افکندی و گفته مرا پاس نداشتی. ترس هارون و عدم توجه به یک اصل ایمانی در وحدت سبب فاجعه کافر‌شدن یک قوم شد. اشتباه هارون آن بود که توجه نیافت عدم بیان‌ حقیقت برای وحدت با کافریت قوم نه مشروع است و نه عقلانی. موضوع صبر در شرایط سکوت، حافظ دین نبود بلکه دین داشت بر‌باد می‌رفت و بت‌پرستی پیش چشم او جانشین ایمان به خدا شده بود. هرقدر هم حمل بر صحت می‌کرد باز در کار و محتوای واضح سامری تردیدی نبود مگر آن که می‌اندیشید موضوع در‌حد یک شعبده گذرا و گناهی بخشودنی و نه شرک است و با آمدن ‌حضرت‌ موسی غائله ختم می‌شود و محتملا چنین اشتباهی در‌کار بود وگرنه حفظ وحدت بین کفر و ایمان برمحور بت‌پرستی مسلما گناه است. 

مرور تاریخ التقاط در داستان سامری
چیزی که به بحث ما مربوط است و تاریخ التقاط را تعریف می‌کند پاسخ سامری است که عمل همه اهل نفاق و سوء‌استفاده‌کنندگان از دین و دنیاطلبان مزور و دنباله‌روان شیطان را افشا می‌کند که از دین برای شرک بهره‌‌برداری می‌کنند. رازگشایی سامری دستبرد امروزین به وحی را هم چه از سوی صهیونیست‌ها و ‌چه رفرمیست‌ها فاش می‌سازد. کسانی که چیزی از دین و رد فرشته وحی را می‌ربایند و به‌سود دنیا و قدرت و ضدیت با توحید و خودپرستی از آن بهره می‌برند. سامری از هوش سیاه خود می‌گوید که توانایی دیدن چیزی را داشت که دیگران نداشتند. او از حقیقتی اطلاع یافته و رد فرشته وحی را دانسته و از آن برای دین‌سازی و بت‌سازی و فریب مردم‌ سود جست و همین روش سامری در همه اصلاح دینی و مادی‌اندیشانه و دنیاگرایانه دینی مدرن تکرار شده است. و به کار تقدس‌زدایی و ضد توحید و عرفی‌کردن دین و پروتستانتیسم هم آمده است که متکی به فکر ناقص بشری، با وحی پیکار کرده‌اند و انسان خود‌بنیان‌انگاشته مدرن را در کشتی یهودایی با خدا پیروز قلمداد نموده‌اند!
در آیات سوره شعرا از رسیدن میراث سرکشی فرعون به بنی‌اسرائیل که جنایات صهیونی امروزی مسیحیت دروغین آمریکایی و اروپایی نشان آن است و نیز در سوره‌های نمل، سجده، غافر، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، صف، مکررا داستان بنی‌اسرائیل برای امت پیامبر خاتم ‌تکرار شده تا از رفتار بنی‌اسرائیلی‌شان جلوگیری شود. متأسفانه همان رفتار و جنگ با حق و کشتار پاکان و ائمه هدایت علیهم‌السلام به‌دست فاسدان امت رخ داد اما خو‌شبختانه تا امروز پرچم اسلام ناب محمدی هم با خون و مجاهدت و جهاد و شهادت مومنان خالص و مقاومت عاشقان پروردگار و عترت برافراشته مانده و مقاومت غزه و لبنان و یمن و ایران، نشانه این تمایز و زنده‌ماندن راه اسلام تا ظهور ولی‌ا...‌الاعظم‌(عج) است. 
نتیجه آن است که قرآن به زبان مبین و سلیس و ساده و روشن، ریشه همه تحریفگری‌ها تا امروز در دین بر‌حق و انواع دستبرد شیطانی را فاش ساخته و قرآن منبع معتبر شناخت صهیونیسم و رفرمیسم آمریکایی، این دو شکل این دستبرد است.  

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها