وی این جایزه را که معمولا فروش و شهرت یک اثر ادبی را در سطح دنیا، تضمین میکند برای جدیدترین رمانش به نام «دهه سیاه» دریافت کرد که به ماجراهای مربوط به جنگ داخلی الجزایر در پایان قرن بیستم میپردازد. نخستینبار نیست که او این جایزه را دریافت میکند، چرا که پیش از این برای نخستین رمانش در سال ۲۰۱۳ با عنوان «مرسو را چه کسی کشت» که روایتی از رمان «بیگانه» آلبر کامو از زاویه مخالف است، برنده جایزه گنکور برای رمان اول شد.برخی آثار این نویسنده، روزنامهنگار و مقالهنویس تاکنون در ایران منتشر شده است.رقیب اصلی کمال داوود برای کسب جایزه امسال، گائل فایه، نویسنده، آهنگساز و خواننده رپ متولد روآندا بود که با رمان «جاکاراندا» به ماجرای بازسازی روآندا پس از نسلکشی سال ۱۹۹۴ پرداخته است.
هیچکس خوشحال نشد
اگر چند هفته پیش با انتخاب خانم هان کانگ بهعنوان برنده جایزه ادبی نوبل، شادی کشور کره جنوبی را درنوردید، مردم برای خرید کتابهای او به کتابفروشیها هجوم بردند و رئیسجمهور کشور برای این موفقیت، پیام تبریک صادر کرد؛ در الجزایر کسی از این موفقیت نویسنده هموطن، خوشحال نشد چرا که داوود بهخاطر رویکرد زد ملی خود در کشورش، بهشدت منفور است. اما چرا الجزایریها تا آن حد از او متنفرند که برخی خواستار مجازاتش هستند؟ واقعیت این است که کمال داوود نویسندهای است که دوست دارد بیش از آنکه یک نویسنده عرب و الجزایری شناخته شود، او را یک فرانسوی راستگرا بدانند. اینگونه نویسندگان در کشورهایی که تحت استعمار فرانسه بودهاند، کم نیستند. از جمله میتوان به آسیه جبار، نویسنده الجزایری ــ فرانسوی و علی احمد سعید اسبر مشهور به آدونیس شاعر فرانسوی ــ سوری اشاره کرد اما کمال داوود، از همه آنها تندروتر است و این تندروی را به جایی رسانده که در الجزایر او را چهرهای میدانند که عرب بودن را ننگی برای خود میداند و سعی دارد خود را به هر طریق ممکن بهعنوان یک فرانسوی جا بزند.
نویسندهای ضدفلسطین
آخرین جنجالی که این نویسنده بهپا کرد و باعث شد بسیاری از مردم کشورش به او حمله کنند و در روزنامههای الجزایر او را با شدیدترین عبارتها محکوم کنند، موضعگیری شرمآورش در ماجرای اخیر غزه و حملات دشمن صهیونیستی بود. او بعد از حمله حماس به صهیونیستها در ۷ اکتبر سال قبل و بعد از حملات اسرائیل به غزه و شهادت هزاران فلسطینی، از موضع دفاع از صهیونیستها و محکومیت حماس وارد شد و در مقالهای که در مجله راستگرای فرانسوی Le Point با عنوان «شکست آرمان فلسطین» منتشر کرد، مقاومت فلسطین را به «خصومت و یهودستیزی» متهم کرد. او با حمله به مواضع پیشرو و مترقی دولت الجزایر در محکومیت جنایات رژیم اشغالگر، خواستار این شد که الجزایر نیز مانند برخی کشورهای سازشکار منطقه به عادیسازی روابط با اسرائیل روی آورد.کمال داوود، عملیات طوفانالاقصی را یک شکست توصیف کرد و به کمپینهای راستگرایان افراطی فرانسه بر ضد فلسطینیان پیوست. او در این موضعگیریهای خفتبار کوچکترین اشارهای به جنایتهای ارتش اشغالگر نکرد و برای همین در الجزایر او و بوعلم سنسال، نویسنده دیگری که او نیز علیه مقاومت فلسطین موضع گرفت را «ستون پنجم دشمن دربرابر مواضع رسمی و مردمی الجزایر» نامیدند و به او توصیه کردند شرف و آزادگی را از ژاکماری بورژه روزنامهنگار مشهور فرانسوی بیاموزد که شجاعانه از مقاومت مردم فلسطین دفاع کرد. کار تاجایی بالا گرفت که عبدالقادر مساهل، وزیر خارجه پیشین الجزایر از کمال داوود بهعنوان «آلت دست صهیونیسم جهانی» که با مسلمانان الجزایر سر عناد دارد، یاد کرد.
دفاع از استعمار
اما سابقه مخالفت مردم الجزایر با این نویسنده، به همین چندماه اخیر محدود نمیشود. او وقتی بهشدت مورد شماتت قرار گرفت که بهصورت آشکار از فرانسه برای استعمار کشورش دفاع کرد و خواستار پایاندادن به مباحث مربوط به دوران استعمار کشورش شد.روابط شخصی و فکری میان کمال داوود با امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه مشهور خاصوعام است. دوستی میان آنها بهحدی است که وقتی چندسال قبل مکرون به الجزایر رفت، به شهر کوچکی رفت که زادگاه کمال داوود است. وقتی مکرون در اظهاراتی بیشرمانه مسأله استعمار الجزایر را زیر سؤال بردو گفت هیچ کشوری بهنام الجزایر قبل از اشغال فرانسه وجود نداشته است، مردم و محافل روشنفکری الجزایر بهشدت به او تاختند و او را متهم کردند که به ملت الجزایر و مبارزان راه آزادی در این کشور توهین کرده است.دراین میان، کمال داوود مقالهای نوشت و از این اظهارات توهینآمیز مکرون دفاع کرد و جالب این که نهتنها از دوستش مکرون دفاع کرد بلکه لبه تیز انتقاد را به سمت مردم الجزایر چرخاند و آنان را به نفرت بیدلیل از فرانسه متهم کرد. او نوشت: «بهمحض اینکه به الجزایریها چیزی میگویی، پاسخ میدهند که تقصیر استعمار است. اگر بگویی این درست نیست که همهچیز را به گردن استعمار بیندازیم، میگویند معلوم است که تو از استعمارگران حمایت میکنی. نه. من از امروز حمایت میکنم. از همین لحظه.» این اظهارات که بهدنبال سفیدشویی از جنایتهای خونین فرانسه در کشورهای آفریقایی از جمله الجزایر بود، موجی از انتقادات شدید به داوود و دیگر نویسندگان فرانسهپرست الجزایری را باعث شد؛ بهگونهای که آنها را به جعل تاریخ به نفع استعمارگران و مبتلایان به سندرم خودبیزاری و خودتحقیری متهم کردند.
منفور حتی در فرانسه
کلکسیون اظهارات جنجالی این نویسنده با اظهاراتش درباره اسلام و هویت عربی کامل شده است. این اظهارات او را نهتنها در مرزهای کشورش بلکه در تمامی سرزمینهای عربی به یک نویسنده منفور و نوکر استعمار مشهور کرده است.او نهتنها در جهان عرب، بلکه در خود فرانسه هم چندان محبوب نیست. اگرچه دستراستیهای افراطی او را نویسندهای شجاع و جسور میدانند اما مواضع ذلیلانه او در میان دانشگاهیان و روشنفکران چپ فرانسه همواره محکوم شده و او را آلت دست راستهای افراطی برای اسلامهراسی میدانند. جالب اینجاست که اوخود یک مهاجراست که تنها سه سال است که اقامت فرانسه را دریافت کرده اما همواره از پذیرش مهاجران کشورهای مسلمان در کشورهای اروپایی انتقاد کرده است. انتقاد شرمآور او به اینکه مهاجران مرد عرب، افرادی هستند که در کشورهای خود عقدهای شدهاند و آمدن آنها به اروپای آزاد باعث از بینرفتن امنیت اروپاییها میشود حتی توسط خود اروپاییها محکوم شده است.داوود چندی پیش در مقالهای در نیویورکتایمز محرومیت جنسی در جهان عرب را دلیلی برای ترس از مهاجران عرب دانست و این مقاله نفرت از این نویسنده را چندین برابر تشدید کرد.
سرمایهگذاری برای روشنفکری غربزده
او مانند همه روشنفکران غربزده، اروپا و جهان غرب را بهشت برین و کشورهای اسلامی و شرق را ویرانهای تصور میکند که همه مشکلات و بدبختیهایش بخاطر اعتقادات مذهبی و ریشههای فرهنگی آنهاست. او هم مثل روشنفکران ایرانی غربستا معتقد است باید از سر تا پا اروپایی شد تا پیشرفت کرد. برای همین همیشه به گروههایی که گرایشهای اسلامگرایانه دارند، بهشدت میتازد و آنان را خطری برای آینده الجزایرمیداند.اما بالاترازاین، کمال داوود دردسامبر۲۰۱۴،سخنانی در مورد هویت عربی و اسلام در کانال دوم تلویزیون فرانسه بر زبان آورد و با عباراتی موهن، اسلامگرایی را معادل ترس، ستم، خشونت و قتل دانست. این حرفها کار انتقاد از او را چنان بالا برد که گروهی از محافل مذهبی خواستار مرگ او شدند.کمال داوود شخصیتی نامتعادل دارد که چندی پیش نیز جنجالی شد، وقتی همسرش بهدلیل اعمال خشونت و کتکزدن از وی شکایت کرد. چنین شخصیت تندرو و نامتعادلی در رسانههای فرانسه همواره مورد توجه ویژهای بوده، شبکههای تلویزیونی و رادیویی با او بهطور پیوسته مصاحبه میکنند و مقالاتش هم در روزنامهها منتشر میشود. دوبار هم که جایزه ادبی مشهور و پولساز فرانسه را برده و همواره در منظر عمومی بهعنوان یک نویسنده درجه یک، در برابر چشم مخاطبان ادبیات جهان قرار داده میشود. رویکرد گنکور در جایزهدادن به چنین شخصیتی آن هم دوبار، بار دیگر این سؤال را مطرح میکند که واقعاً در جایزههایی مانند این، ارزش ادبی اولویت است یا احساس تعلق جاننثارانه به ارزشهای غربی و ضد اسلامی؟