پیشینه و قدمت تاریخی ایرانیان و همچنین بهرهمندی آنان از دین و آیینی کامل و آسمانی، سبب تکامل زندگی بهسوی سبک زندگی سالم و غنی بوده است. اما با گسترش وسایل ارتباط جمعی و آشنایی هر چه بیشتر مردم با سبک زندگی غربی، زرقوبرق این نوع زندگی سبب جلب توجه و گرایش مردم به این نوع زندگی و آثار و زیانهای آن نیز دامنگیر جامعه ما شده است. فروپاشی نظام خانواده، تغییر سبک پوشش، استفاده از لباسهای تنگ، کوتاه و پاره، روحیه مصرف گرایی، همزیستی با سگ و گربه، انحرافات اخلاقی، تغییر گویش، تغذیه ناسالم، تنوع طلبی، بی اعتمادی و استرس، بخشی از آثار و مضرات این الگوی غربی است.
حجتالاسلام سیدمحسن منصوری، کارشناس علوم دینی سطح ۳ حوزه علمیه قم در گفتوگو با جامجم بیان کرد: علت ورود سبک زندگی غربی در جامعه اسلامی ناآگاهی نسبت به داشتهها و فرهنگ متعال خودی و اسیر رنگ و لعاب شدن زندگی غربی و تبلیغات آن است. واقعیت این است که انسان، خواستههای زیاد و نامحدودی دارد و تنوعطلب است. از طرفی هم نمیخواهد در چهارچوبی ضابطهمند قرار گیرد و مطیع یکسری دستورات و قوانین باشد. حال این طرز تفکر به نفع باشد یا به ضرر که بدون شک به ضرر خواهد بود یکی از ویژگیهای نامطلوب بشر است.
سطحینگری و پذیرش وارونه مطالب
حقیقت این است که بیشتر غربیها که دشمنان این مرز و بوم هستند، ایمان و اعتقاد به خدا و جهان دیگر ندارند و مسلما تمام آرزوهای خود را در این جهان جستوجو میکنند و بهدنبال آباد کردن جهان خود و لذت هرچه بیشتر از زندگی خواهند بود و بدون شک زندگی بسیار پرزرقوبرقی را برای خود فراهم کرده و از انواع لذایذ حلال و حرام استفاده خواهند کرد. منصوری با اشاره به اینکه در فرهنگ غرب چهارچوب ضابطهمندی وجود ندارد، اما تلاش و سختی کشیدن برای رشد و پیشرفت در آنها وجود دارد، میگوید: در جامعه غرب چون از نظر صنعتی و برخی زرقوبرقها پیشرفتهایی داشتهاند، سبک فرهنگی خود را برتر دانسته و تعریف اشتباهی از آزادی دارند. آنها با تلاش، هوش و ذکاوت خود به برتریهایی دست یافتهاند اما از نظر پوشش، رفتار، اخلاق و گفتار ضابطهمند نیستند که در اینجا میتوان صرفا از تلاش آنها و نه آزادی بیضابطهشان برای رشد فرهنگ جامعه اسلامی استفاده کرد. مشکل جامعه امروز ما بیاطلاعی و ناآگاهی برخی افراد سطحینگر است که مطالب را بدون استفاده از قدرت تعقل و منطق
وارونه و تنها براساس زرقوبرق و آزادی بیحد و حصر جوامع غربی پذیرفتهاند.
رسیدن به درجاتی از خودباختگی و خودبیگانگی
وقتی افراد جامعهای مبهوت و مقهور جامعه دیگر شوند و نتوانند براساس عقل و منطق و درایت، فرهنگ برتر را انتخاب کرده و عقاید فرهنگی دیگران را بدون تحقیق و تقلیدوار پیروی کنند و ارتباطشان را با فرهنگ و تاریخ خودشان از دست بدهند. این افراد از بخشهایی از ارزشهای خود عبورکردهاند و دچار درجاتی از خودبیگانگی و خودباختگی فرهنگی شدهاند. این درحالی است که جوامع غربزده برای دستیابی به تعامل با جهان غرب باید مسیر تعامل سازنده با اتکا و آگاهی نسبت به فرهنگ خود و مرعوب نشدن در برابر غرب را پیمایش کنند؛ یعنی بهجای فرصت دادن به تهاجم فرهنگی غرب با غرب به مبادله فرهنگی بپردازند و ارتباط فرهنگی آنها یکسویه نباشد. خودباوری، بازگشت به خویشتن، مقابله با از خودبیگانگی، شناخت میراث فرهنگی و شناخت نیازهای مادی و معنوی خود ازجمله موارد راهبردی برای تقویت فرهنگ خودی است.
دافعه خرافات مذهبی
حجتالاسلام سیدمحسن منصوری بیان میکند، شهید مطهری در مورد جامعه ایرانی میگوید: این جامعه از یک طرف حقطلب و مورد قبول است اما از طرف دیگر برخی افراد آن در برابر تبلیغات مسموم، رنگ میبازند و دچار درجاتی از خودبیگانگی و خودباختگی فرهنگی میشوند و دلیل آن هم سطحینگری و نیاز به تجربه کردن هر موضوع بیضابطهای است. دلیل دیگر خودباختگی فرهنگی، خرافات مذهبی، سختگیریهای بیمورد و تنگنظریهایی است که منتسب به دین و مذهب و سنت وارد سبک زندگی اسلامی شده و همین موارد سبب دوری تعدادی از فرهنگ اصیل اسلامی شده است. بر این اساس باید خرافات و آداب نابجا را که به اسم اسلام و فرهنگ ملی بهتدریج سبب شکلگیری چهره بدی از سبک فرهنگی و دینیمان شده، اصلاح کنیم. عامل دیگر ترویج خودباختگی و ورود فرهنگهای غلط در جامعه ما، کمکاریها و کجسلیقگیها و ورود نفوذیها و افراد خودباخته در برخی رسانهها و مراکز آموزشی است.