ازیکسو جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا ازشهادت دبیرکل غیور وقهرمان جبهه مقاومت ابرازخرسندی وقیحانهای کرده و ازسوی دیگر، مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نسبت به تشدید بحران درمنطقه غرب آسیا و شکلگیری جنگی گسترده و فراگیر هشدار میدهند! بهعبارت بهتر، آمریکاییها نسبت به شرایطی هشدار میدهند که خود در شکلگیری و تثبیت آن دخیل هستند! این تناقض آشکار گفتاری و رفتاری را صرفا میتوان در کاخ سفید و اتحادیه اروپا یافت!
نقش مستقیم آمریکا در ترور سید مقاومت
دراینجا باید ازنقش مستقیم آمریکا در ترورشهید سیدحسن نصرا...، دبیرکل فقیدمقاومت لبنان سخن بگوییم. این نقشآفرینی در دو بعد سیاسی و عملیاتی صورت گرفته است. در بعد سیاسی، شاهد ظاهرسازیهای هدفمند و مشترک آمریکا و اتحادیه اروپا درخصوص لزوم انعقاد آتشبس ۲۱روزه در لبنان بودیم. به عبارت بهتر، مقامات کاخ سفید سطح مباحث مطرحشده در مذاکرات آتشبس را از «پایان دادن به جنگ» به «کنترل میدان جنگ» تقلیل دادند. این اقدام با هدف تلاش برای مهار یکجانبه حزبا... و در مقابل، افزایش قدرت مانور رژیم اشغالگر قدس جهت حمله به جنوب لبنان صورت گرفت. بهعبارت بهتر، در فرامتن این بازی سیاسی، شاهد همافزایی آشکار واشنگتن و تلآویو بودیم. اتحادیه اروپا نیز در شکلگیری این معادله نقش یک کاتالیزور و عامل تسریعکننده را ایفا کرد. بهعبارت بهتر، اصرار غرب بر آتشبس ۲۱روزه و نفی این راهکار توسط نتانیاهو، یک نقشه از پیش تعیینشده با عاملیت مثلث تروریسم در جهان (آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و اتحادیه اروپا) بوده است. همانگونه که اشاره شد، هدف از این اقدام، تمرکززدایی مقاومت از صحنه جنگ و افزایش کاذب وزن میدان آتشبس و مذاکره در لبنان و فلسطین بوده است. مواضع اخیر آمریکا در خرسندی از ترور شهید سیدحسن نصرا... و تاکید ویژه آن مبنی بر پاسخگویی نسبت به هر اقدامی علیه جنایت رژیم اشغالگر قدس، بهوضوح بیانگر رویکرد واقعی و علنی کاخسفید در جنگ غزه است. در اینجا واشنگتن نهتنها حکم یک حامی، بلکه حکم شریک عملیاتی جنایات رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا را دارد. این قاعده، درخصوص عملیات ترور سیدمقاومت نیز صادق است. بنابراین، نیروهای اشغالگر آمریکایی در غرب آسیا نیز لازم است در فهرست انتقام گروههای مقاومت (در خونخواهی شهید سیدحسن نصرا...) قرار گیرند.
آمارهایی که گویاست
در این میان، علاوه بر نقش سیاسی و فرامتنی آمریکا در جنایت صورت گرفته در ضاحیه جنوبی، آمارها و ارقامی وجود دارد که ما را از نقش میدانی غرب در این جنایت آگاه میسازد. فراموش نکنیم که بمبهای بهکار رفته در جنایت ضاحیه جنوبی، جملگی ساخت آمریکا بوده و در جریان جنگ غزه در اختیار رژیم اشغالگر قدس قرار گرفتهاند. براساس گزارش مؤسسه تحقیقات صلح بینالمللی استکهلم (SIPRI)، آمریکا ۶۵درصد از واردات تسلیحات رژیم اشغالگر قدس را در بازه سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ به خود اختصاص داده، این در حالی است که آمریکا سالانه حدود ۳.۸میلیارد دلار کمک تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی ارائه میدهد و در اوایل سالجاری میلادی نیز بایدن ۱۴میلیارد دلار دیگر (علاوه بر کمک سالانه) به این رژیم اختصاص داده است. مرداد ماه امسال نیز دولت بایدن به کنگره آمریکا اطلاع داد که با فروش ۲۰میلیارد دلاری تسلیحات به اسرائیل موافقت کرده است.
تروریسم مشترک آمریکایی-صهیونیستی
این کمکها شامل یک بسته ۱۸.۸میلیارد دلاری برای فروش ۵۰ جنگنده F-۱۵ و ارتقای ۲۵ جنگنده F-۱۵ دیگر بود، علاوه بر این، فروش تعدادنامشخصی ازکامیونهای باری هشتتنی بهارزش۵۸۳میلیون دلار،۳۰موشک میانبردهوابههوا بهقیمت ۱۰۲میلیون دلار و ۵۰هزار گلوله خمپاره ۱۲۰میلیمتری بهقیمت ۶۱میلیون دلار از دیگر بخشهای کمک تسلیحاتی آمریکا به اسرائیل است که البته براساس زمانبندی اعلامشده این کمکها تا سال ۲۰۲۶ به اسرائیل تحویل خواهد شد. علاوه بر آمریکا، برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان، ایتالیا و انگلیس نیز صادرات تسلیحات خود به اسرائیل را بعد از طوفانالاقصی افزایش دادهاند. کشور آلمان در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۶۱ میلیون یورو به اسرائیل سلاح و خدمت نظامی صادر کرده که این میزان در مقایسه با سال ۲۰۲۲ حدود ۱۰برابر افزایش داشته است. همچنین دولت ایتالیا در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۳.۷میلیون یورو سلاح به رژیم صهیونیستی صادر کرده و دولت انگلیس نیز از مهرماه سال گذشته تا شهریور امسال ۳۴۵مجوز صادرات تسلیحات و خدمات نظامی به اسرائیل را صادر کرده است. این موارد کنار سایر کمکهای اطلاعاتی و مستشاری آمریکا به رژیم صهیونیستی بهخوبی نشان میدهد که این رژیم بدون کمکهای نظامی و امنیتی آمریکا و اروپا و همچنین بدون پشتیبانیهای سیاسی و بینالمللی آن، قادر به اداره یک جنگ یکساله نیست و قطعا آمریکا و برخی کشورهای اروپایی شریک درجهاول و مستقیم جنایات رژیماشغالگر و کودککش صهیونیستی در منطقه هستند.