انگار که بعد از گذر کردن از چند شبکه، دوست داریم فرصتی پیدا کنیم تا مناظری را تماشا کنیم که شاید همیشه هم فرصت بازدید حضوری از آن را نداشتهایم. برنامه خونهمونه با حالوهوای صمیمی وچالشی که میان دو خانواده در مهاجرت معکوس به روستا دارد، توانسته در همان چند قسمت اول قلاب جذب مخاطب را بیندازد و او را با خود همراه کند. برنامهای که علاوه بر چالشها و انتقال حس واقعی مهاجرت معکوس به مخاطب، پر است از تصاویر جذاب شمال ایران که هیچوقت برایمان تکراری نمیشود. این برنامه به تهیهکنندگی و کارگردانی محمدداوود صالحی، سردبیری و ناظر محتوایی علیرضا رضاپور تولید شده که سیداحسان عمادی سناریوی آن را طراحی کرده است. طرح اولیه خونهمونه راعلیرضا رضاپور(مدیر کارگروه روستای ستاد تحول سیما) نوشته است.
چالش مهاجرت معکوس
در فصل اول خونهمونه، ماجرای مهاجرت دو خانواده تهرانی به روستای تلوباغ ساری و تجربه زندگی آنها در روستا به تصویر کشیده شده است. سفر و رقابت پرماجرایی که در شروع آن هر یک از خانوادهها خانهای را در روستا برای اقامت انتخاب میکنند و در ادامه چالشهای متنوعی را برای تطبیق با سبک زندگی روستایی پشتسر میگذارند. محمدداوود صالحی، تهیهکننده و کارگردان برنامه خونهمونه در این خصوص به جامجم میگوید: وجه تمایز این برنامه این است که در این مجموعه دو خانواده شهری بهطور کلی محیط روستا را تجربه میکنند. این نوع از مهاجرت، در هیچ مسابقهای تجربه نشده بود. در حقیقت این شرکتکنندگان، زندگی شهری را رها کرده و زندگی روستایی را تجربه میکنند. به همین خاطر، تنوع و تفاوت چالشها بیشتر از نمونههای دیگر بود. تفاوت دیگر، تمرکز روی خانوادههایی است که دوران بعد از بازنشستگی پدر را تجربه میکنند تا به نوعی راهکارهای آن دوران را به خانوادهها بیان کنیم. البته افرادی که داور مسابقه میشوند هم تعداد زیادیشان روستاییهایی هستند که به شهر رفته بودند و حالا دوباره به روستا بازگشتهاند. یعنی خود این داوران بهعنوان نمونه موفق مهاجرت معکوس هستند. از آخر قسمت دوم، داور اضافه و چالشهای خانوادهها وارد مرحله داوری شده است. وی در توضیح نحوه قضاوت و داوری هم اینطور بیان میکند: ابتدا در هفت قسمت دو خانواده در تلهباغ و هفت قسمت دیگر، دو خانواده دیگر در روستای اسطلخ جان را نشان میدهیم. در فصل اول، پنج ماموریت داریم که شامل ماموریت خودکفایی، کسبوکار، مهارتهای زندگی در روستا، درآمدزایی و پذیرایی از مهمان میشود. از این پنج مورد، هر خانوادهای که سه ماموریت را برنده شود، میتواند برنده مسابقه باشد. در پایان هر ماموریت، داور یا داوران آن ماموریت مشورت میکنند و تصمیم میگیرند که برنده ماموریت چه گروهی است. داوری در فصل دوم، به شکل امتیازی است و هر ماموریت ۳۰ امتیاز دارد. بهطور کلی فضای داوری به این صورت است.
چالشهای متفاوت
در ابتدا هر دو خانواده ماموریت دارند تا با انجام اقداماتی متنوع، هزینههای زندگیشان را کاهش دهند ودر بخشهای مختلفی نظیر تامین مواد خوراکی مثل لبنیات، تخممرغ و...همچنین انجام تعمیرات و تزئینات خانه جدیدشان به خودکفایی برسند. در واقع چالشها در این برنامه، متنوع است. صالحی دراین خصوص تاکید میکند: چالشهای شرکتکنندگان برنامه خونهمونه، در قسمتهای مختلف متفاوت است. مثلا سراغ چالش کسبوکار میروند و هرکدام از بین سه کسبوکاری که مشاهده کردهاند، یکی را انتخاب کرده، یک روز آن را تجربه میکنند و براساس آن سنجیده میشوند. در ماموریت مهارتهای زندگی، مواردی مثل سوارکاری، پختن نان و غذاهای محلی، زبان و گویش محلی را یاد میگیرند. در بخش درآمدزایی هم باید براساس کسبوکار انتخاب شده یا راهحلهای دیگر مثل فروش محصولات روستایی در بازارها، درآمدی را بهدست آورند. ملاک داوری هم خلاقیت و درآمد بیشتر میان دو خانواده است. ماموریت آخر این است که با همه تجربیات بهدست آمده، یک روز میزبان مهمانی از شهر باشند. بهطور کلی قصد ما این بوده که مزیتها و چالشهای مهاجرت معکوس را به مخاطب ارائه کنیم تا خودشان تصمیم بگیرند. جابهجا شدن زندگی شرکتکنندگان به هر حال چالشهای مختلفی دارد و آن را به مخاطب نشان میدهیم. به هرحال بعد ازهر فصل ممکن است شرکتکنندگانی باشند که به این جمعبندی برسند و بخواهند مهاجرت معکوس داشته باشند.رقابتهای اینچنینی نمونه خارجی هم دارد اما آنچه برنامه خونهمونه را متفاوت کرده، نوع پرداختن به چالشها در بستر یک خانواده است. تهیهکننده این برنامه در اینخصوص میگوید: حدود ۳۰۰ خانواده در روند انتخاب شرکتکنندگان، فرمهای اولیه را پر کرده بودند. بعد به ۱۰۰خانواده رسیدیم و مصاحبه تلفنی انجام شد. در نهایت ۵۰ خانواده مصاحبه تصویری شدند. درهمه مصاحبهها، این رادرنظرداشتیم که انتخاب کنیم که جمعیت بالای چهار نفر داشته باشد و در عینحال، روحیه همکاری داشته باشند. این در عمل هم مشخص است. میخواستیم هم خانواده را نشان دهیم و هم، نقش افراد مختلف در سنین مختلف که در خانواده به مخاطب نشان داده شود.
فارغ از نمایش
یکی از نکات قابل توجه مجموعه خونهمونه، نمایشی نبودن حضور خانوادههاست. در واقع مزیت چشمگیر این مجموعه، به نمایش کشیدن لحظات ناب زندگی دو خانواده بدون هیچگونه تصنع و به شکلی کاملا واقعی است، بهگونهای که مخاطب بدون واسطه هر لحظه با چالشهای پیش آمده برای خانوادهها و تعاملات اعضای خانواده با یکدیگر و لحظههای تلخ و شیرین زندگی آنها همراه میشود. صالحی در این خصوص عنوان میکند: تمام تلاشمان را در ضبط به خرج دادیم که شرکتکنندگان دوربین را احساس نکنند. در عینحال، لحظات ناب را به شکل واقعی نشان دادیم. مثلا اگر از بازدید یک کسبوکار بازمیگردند، دوربینها زودتر آنجاست و مستقر شده تا لحظه بازگشت آنها و حال و هوایشان را به شکل واقعی نشان دهیم. در واقع تیم ما همیشه از آنها جلوتر است تا حال و هوای واقعی آنها را ضبط کند و در عینحال آنها دوربین را احساس نکنند. آنقدر واقعی بوده که گاهی خانوادهها میگویند چرا فلان حرف را زدیم. نکته جالب دیگر، نام برنامه است که حال و هوای صمیمی را به مخاطب منتقل میکند. صالحی درخصوص رسیدن به عنوان «خونهمونه» برای برنامه، عنوان میکند: رسیدن به اسم خونهمونه بعد از چند بار تکرار ناخودآگاه این کلمه از طرف خودمان بود و در نهایت اسم را اینطور انتخاب کردیم که در مصاحبه با یکی از افراد، این کلمه توسط او بیان شد و احساس کردیم اسم خوبی برای برنامه است. وی درخصوص دلیل انتخاب نقاط شمال کشور برای ضبط فصل اول میگوید: مهاجرت از شهر به روستا و نمایش خانوادهها، یک برنامه تخصصی و پیچیده است، در عینحال نمونهای نداشتیم و به همین خاطر، ریسک را کم کردیم و سمت شمال رفتیم تا در فصل اول به آن مسلط باشیم. اما برای فصل آینده احتمالا سراغ سیستان و بلوچستان، خوزستان و هرمزگان در فصل سرما و مواردی مثل شاهرود و سمنان یا کاشان در فصل پاییز خواهیم رفت. به هر حال در همه استانها، نقاطی داریم که جذاب باشند.
یک چالش تمامعیار
صالحی درخصوص نحوه طراحی چالشها هم اینطور بیان میکند: بالای ۵۰ کسبوکار بودکه در کنار اقتصاد روستاهای مختلف، در ابتدای کار مورد بررسی قرار دادیم. درنهایت ابعاد مختلف زندگی روستایی را بررسی کردیم وچالشهای مهاجرت معکوس را هم مرور کردیم. سرفصلهای مختلفی دراین حوزه داشت که برخی را کنار گذاشتیم و شاید در فصول بعد به آن اشاره کنیم. در نهایت به برخی موارد رسیدیم که آن را برای برنامه منتقل کردیم تا روایت درستی از مهاجرت مردم از شهر به روستا داشته باشیم.