البته خطکش تربیت دینی خیلی سختگیرانه و دور از واقعیت زندگی مانیست.میتوان یک زندگی معمولی و بی دردسر اما سالم همراه با زیست شادمانه برای کودکان، نوجوانان وجوانان ساخت و ازتربیت دینی آنان نیز غافل نشد.همانگونه که همراه ساختن فرزندان و شرکت دادن آنان در محافل عزای اهل بیت، شبهای قدر و مساجد برای خانوادههای مذهبی بخشی از سبک زندگی دینی است، ساخت زندگی همراه با خنده، شادی و ایجاد فضای مفرح برپایه اصول و اساس آموزههای دینی نیز بخش دیگری از زیست مذهبی و روزمره آنان است.
یک تجربه از زیست شادمانه مسجدیها
مادرم میگفت: دهه چهل و پنجاه مردم از اعیاد مذهبی فقط جشن نیمه شعبان وغدیر را برگزار میکردند. افراد کمی بودند که سایر اعیاد را با برپایی محفل جشن بگیرند. آن اعیاد را هم بیشترخانوادهها با پخت پلوی عید و دورهمیهای خانوادگی سپری میکردند.
دهه شصت که دوران کودکی ما در آن سپری میشد، با روزهای دفاع از وطن وجنگ تحمیلی همراه شده بود. شاید آن روزها اولویت جامعه گذر از شرایط جنگی کشور بود. اما با این وجود نمیتوان از نقش پررنگ محافل مذهبی در راهی ساختن مردان به میدان جنگ و همراه کردن زنان در پشت صحنه چشمپوشی کرد.همه این همدلیها از دل مساجد، پای منبر روحانیون و مجالس حسین(ع) شکل میگرفت. مسجد محله ما هم از این قائده مستثنی نبود. تا اینکه روحانی خوشفکر و اهل دلی به عنوان امام جماعت جای پیشنماز قبلی را گرفت. آقای معصومی روحانی مسجد ما شد، من تازه به سن تکلیف رسیده بودم. اوایل او هم مثل همه روحانیون بین دو نماز احکام میگفت وگاهی بحثهای اعتقادی میکرد. با پیرمردهای بازاری شوخی میکرد و کمکم صدای خنده همه را درآورد، حتی آن آدمهای عبوس را. ازوقتی آقای معصومی پیشنماز مسجد شد، هرشب برادرم دیر میآمد خانه. مامان میگفت حاج آقا به مهدی کارسپرده. با جشنهای ماه رجب بود که نتیجه کارهایی که حاج آقا به بچهها سپرده بود، معلوم شد. از چند روز قبل از میلاد حضرت علی هرشب وقتی احکام میگفت، از مردم دعوت میکرد هرکسی را میشناسند برای شب عید دعوت کنند، حتی آنها که نماز جماعت نمیآیند. اولین اجرای بچههای هیأتی مسجد پنج تن آل عبا(ع) از همان شب شروع شد. پسرها سرود و تواشیح خواندند و تئأتر اجرا کردند. آن شب مسجد بیشتر از معمول مهمان داشت. اما بازتاب آن برنامهها باعث شد تا عید بعدی یعنی شب مبعث جای سوزن انداختن در مسجد نباشد. مسجدی که تا آن روز پاتوق پیرزن و پیرمردها بود، به خانه امنی برای کودکان، نوجوانان و جوانان تبدیل شد. حاج آقا هیأت مسجد را از مالکیت مطلق بزرگترها درآورد و بخشی از کار را به بچهها سپرد. از همان سالی که آقای معصومی جشنهای متفاوتی با کمک مردم محل در مسجد برپا کرد، نگاه خیلی از ما را از نماز خواندن و عبادت وظیفه محور صرف به شادی با شادی اهلبیت تغییر داد.
دو مادر و دو نگاه به جشنهای مذهبی
فاطمه چابک بیلندی یکی از مادرانی است که دغدغه حضور فرزندان در محافل دینی را دارد. او که مادر چهار فرزند است، میگوید: ۱۵ سال است که دور از زادگاه و بستگان خود زندگی میکنم به همین دلیل سعی کردهام این خلأ را با حضور در مراسم شادی و اعیاد اهل بیت(ع) پر کنم. بچههای من عاشق شرکت در مولودی و دورهمیهایی از این دست هستند. برای شرکت در این محافل لباس زیبا برای آنها تهیه میکنم و تنقلات و غذای دلخواه را آماده میکنم تا در جمع دوستانه از شرکت در شادی اهل بیت بیشتر لذت ببرند.خانم فرازی که دارای چهار فرزند است، اما نگاه دیگری دارد. او میگوید جشنهای مذهبی نتوانسته فرزندانم را به خود جذب کند. او علت این مسأله را نبودن جذابیت در جشنها مثل برگزاری مسابقه، اهدای جایزه و ایجاد فضای مفرح برای کودکان خود میداند.
رابطه زیست شادمانه با بندگی خدا
سیده اعظم التفاتیفاز؛ مسئول اداره پژوهش خواهران حوزه علمیه خراسان رضوی، در پاسخ به این دغدغه میگوید: شادی و نشاط از نیازهای اساسی هر انسانی است که نقش مهمی در سلامت جسمی و روانی افراد و جامعه دارد. به همین دلیل در بسیاری از کشورها تلاش میشود تا میزان شاد زیستی مردم خود را ارزیابی و برای بهبود آن برنامهریزی کنند.در برنامه انسانساز دین اسلام به این موضوع به دلیل اثربخشی و کارایی توجه ویژهای شده است در آیات نورانی کلام وحی، شادی مورد ستایش قرار گرفته و از آن به عنوان ویژگی بارز اولیاء ا...(سوره یونس۲)وشاخصههای اهل بهشت(انسان۱۱وعبس۳۸-۳۹) یاد شده است.در کلام معصومین نیز سبک زندگی بر پایه شادی به کرات مشاهده میشود. مسایلی مانند ورزش، دیدار با دوستان، طبیعتگردی و سفر بسیار توصیه شده است که همگی حکایت از ترسیم یک سبک زندگی مبتنی بر آموزههای دین و اندیشه توحیدی برای ساختن «حیات طیبه» دارد.
باید به اعتدال در حزن و شادی برگردیم
حجتالاسلام علی اکبر مظاهری؛ نویسنده و مشاور خانواده با اشاره به روایتی از امام صادق(ع) میگوید: حضرت میفرمایند «شیعیان ما از باطن ذات ما آفریده شدهاند، برای شادی ما شاد هستند و و برای حزن ما محزونند.» اگر این سخن امام صادق(ع) معیار باشد ما در عزاداری و شادی افراط و تفریط نمیکنیم. استاد مظاهری با بیان این مطلب که در جامعه ما حزن و عزاداری بسیار افزون بر شادی شده است، معتقد است؛ این رویه نارواست و ما باید مانند امامان عمل کنیم. شادی اهل بیت(ع) بیش از حزن بوده است. باید به اعتدال در حزن و شادی برگردیم. وی با تأکید براینکه در برپایی مراسم عزا و جشن برای اهل بیت(ع) باید حال جوانان را در نظر بگیریم، میافزاید: امروزه برخی از جوانان ما با مسائل حزنانگیز همراه نیستند. من نمیگویم همه عمل و اقدام ما باید مطابق این نظر باشد اما اگر میخواهیم هدایت این جمع را برعهده بگیریم باید حال و خواست آنان را نیز در نظر بگیریم. باید در برپایی محافل دینی به گونهای عمل کنیم که برای آنان نیز جاذبه داشته باشد و قطعا شادی برای جوانان بیشتر جاذبه دارد. نویسنده کتاب «از زبان مشاور» ادامه میدهد: برخی از مذهبیها با خلق دهههای جدید و برپایی عزاداری به فضای اندوه در جامعه دامن میزنند که این رفتار با واکنش منفی مراجع تقلید مانند حضرت آیتا... العظمی شبیری زنجانی مواجه شده است. از این رو معتقدم باز هم باید به سیره اهل بیت(ع) و علمای شیعه برگردیم. مظاهری معتقد است گرچه برپایی محافل شادی برای همراه ساختن جوانان و نوجوانان با دین ضروری است اما باید مراقب باشیم که این محافل جلف نباشد. طلبهها و مداحان باید مراقب باشند در این محافل گرفتار افراط، گناه و حرام نشوند. مجالس باید در شأن اهل بیت بوده و موجب دلبستگی به اسلام شود.
میوه توانمندی، شادمانی و سرور است
سیده اعظم التفاتیفاز؛ پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه خواهران مشهد میافزاید: موضوعی که بنظر میرسد در عصر حاضر پرداختن به آن ضرورت دارد، معرفی الگویی اصیل و برساخته از مبانی دینی برای شادمانی است. همچنین باید توجه کنیم که اسلام به نیازهای اساسی انسان ازجمله زندگی شاد، توجه دارد. در روایتی از امام کاظم(ع) به ما سفارش شده که در کنار کسب و کار و عبادت، به لذتهای حلال نیز توجه شود زیرا از ثمرات آن ایجاد بهجت وسرور در انسان است. وی با بیان اینکه الگویی که اسلام برای شاد زیستن معرفی میکند بر خردورزی و استفاده از عقل استوار است، ادامه میدهد: امام علی(ع) در روایتی میفرمایند «بنیاد خردورزی توانمندی است و میوه توانمندی شادمانی و سرور است». براساس این روایت منشاء همه شادیهای روا و سالم عقل و مبدأ غمهای ناروا جهل است. این یعنی اعتبار بخشی به جایگاه عقل در بروز شادی و نشاط بسیار اهمیت دارد. نکته دیگر شناخت آفتهای شادی مثل نگرانیهای ناشی از آینده، نگرانیهای مادی و...آشنایی با عوامل شادیآفرین مثل حس رضایتمندی از زندگی در پرتو ایمان و حسن ظن به خدا از آنچه به او بخشیده، روابط اجتماعی سالم، شوخ طبعی وحسن خلق و... تلاش در جهت شادکامی دیگران و رعایت آداب شادی از دیگر اصول حاکم بر الگوی شادزیستی در اسلام است. التفاتی فاز یک راهکار برای گسترش شادی در جامعه دارد. او میگوید: در عصر کنونی آنچه میتواند شادی را بین مردم گسترش دهد و آثار آن را متبلور کند، در بعد فردی تقویت رابطه معنوی انسان با خدا و در بعد اجتماعی، توسعه روابط انسانی مشروع مانند دیدار و گفتوگو با ارحام و دوستان، برنامههای ورزشی و تفریحی، سفر ومشاهده مناظر طبیعی و...است. من در بررسی حالات بزرگان به این نکته دست یافتم که بین نشاط و بندگی و عبودیت رابطه مستقیمی برقرار است. باعبودیت وبندگی است که شادی حلال در زندگی جاری میشود. نکته پایانی اینکه همانگونه که در اسلام در مورد همه آموزهها معتقد به اصل اعتدال هستیم در موضوع شادمانی نیز رویکرد اعتدال باید مورد توجه باشد و عمل افراطی و بیعملی تفریطی در اثرگذاری پیش برنده نشاط تأثیر منفی خواهد گذاشت. بر همه متولیان تربیتی و فرهنگی لازم است تا شاد زیستن رابه عنوان یک نیاز و راهبرد ضروری در راس برنامهریزیهای عملیاتی خود قرار دهند.