شاید در ابتدا که صحبت این مجموعه شده بود و بارها صحبت از کتابی شد که این سریال برگرفته از آن است، مخاطب تصور میکرد که با یک قصه مشخص طرف است که بخشی از مسیر آن را میداند. اما طوبی در قاب تلویزیون مخاطب را غافلگیر کرد و به واسطه عوامل برجستهای که دارد، بار دیگر برگ تازهای از ظرفیتهای رسانهملی را نمایان ساخت.
زندگی با کاراکترهای واقعی
یکی از مهمترین نکات در ارتباط با طوبی مسأله شخصیتپردازیهایی است که برای هر کدام از کاراکترها صورت گرفته. طوبی دختری جوان است که دنبال ثبات خانوادهاش است و دلداده پدرش. با کشته شدن پدر، دنبال خونخواهی او و انتقام است. شبنم قربانی در قامت بازیگری که نقش طوبی را بازی کرده، پیش از این در تلویزیون در مجموعههایی مثل لحظه گرگ و میش و عشق کوفی بازی کرده بود که هرکدام ویژگیهای منحصر بهفرد خود را داشت. با این حال، کاراکتر طوبی را نمیتوان به هیچ کدام از کاراکترهای قبلی مربوط دانست که بازی کرده بود. قربانی پس از دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن جشنواره فیلم فجر سال گذشته، حالا در قاب تلویزیون مخاطب را با بازی سرراست و باورپذیرش غافلگیر میکند. هرچند بهجز شخصیت اصلی، کاراکتر پدر طوبی و خانواده او هم باورپذیر است و انگار سلطانی تلاش کرده روایتگر یک خانواده واقعی ایرانی در دل تاریخ باشد. عماد پدر طوبی، دوست داشته پسر داشته باشد و گویی طوبی این خصلت را به خود گرفته است. این وجه شخصیتی او در قسمتهایی خودش را نشان میدهد. مثل همان سکانسی که خواهران طوبی او را مسئول کشته شدن پدرشان میدانند اما او تلاش میکند برای نشکستن مادر، گریه خود را کنترل کند یا درست مثل همان سکانسهای رفت و برگشت در خاطرات طوبی. او یاد پدرش میکند که هر بار به طوبی میگفت «مثل خودمی». طوبی حالا در بستر این روایت، بار کل زندگی را به دوش کشیده تا بتواند زندگی به بحران خورده خانوادههامون را به سرانجام برساند.
یک خانواده حرفهای
نباید فراموش کرد که بهجز بازیگران، عوامل دیگر طوبی هم مهرههای برجسته و توانمندی در تلویزیون و سینما هستند. علیرضا زریندست مدیر تصویربرداری طوبی از پیشکسوتان و نامداران این حوزه است و قاب و کاراکتر را به خوبی میشناسد. او پیشتر، مجموعه در چشم باد را فیلمبرداری کرده بود که یکی از سریالهای ماندگار تلویزیون شد. در واقع فیلمبرداری سریال را زریندست آغاز کرد، اما او اواخر سال۱۳۸۲از گروه رفت و حسن پویا به مدت یک ماه، جای او را بهعنوان مدیر فیلمبرداری گرفت و بعد از آن فیلمبرداری به امیر کریمی سپرده شد که او کار را به پایان رساند. زریندست بیشتر به واسطه کارهای برجسته سینمایی شناخته شده وهمین امرقابهای طوبی راهم متفاوت کرده است.سعید سلطانی هم که کارگردانی طوبی رادر دست دارد، بیشتر با مجموعههایی مثل پس از باران و ستایش، در یاد مخاطبان تلویزیون ماندگار شده بود. سلطانی در خلق نماهای واقعی برای یک ملودرام پرکشش استاد است و در هر دو نمونه ذکرشده توانست مخاطب تلویزیون را با خود همراه کند. کما اینکه سریال ستایش در چند فصل ساخته و روانه آنتن شد. حالا همه عوامل مجموعه مثل یک خانواده کنار هم قرار گرفتهاند تا بتوانند یک خانواده ایرانی واقعی را در دل تاریخ به نمایش بگذارند.
بازخوانی تاریخ به ظرافت طوبی
یکی ازنکاتی که در بررسی سریال طوبی باید در نظر گرفت، مسأله اهمیت بازخوانی تاریخ در دل یک ملودرام خانوادگی است. آغاز قصه طوبی در دهه ۵۰ و دوران پهلوی میگذرد و روایت و چالشهای آن بهمرور به مسائل آن دوران کشیده میشود. ساک گمشده که احتمالا نام برخی انقلابیهای آن دوران درون آن است، اصلیترین گرهی است که طوبی در روایت خود دارد. روایت بحرانهای خانواده عماد هامون، در دل تاریخ بیان شده تا بزنگاههای تاریخ معاصر بستری برای خلق ملودرام طوبی شود. البته نویسنده و کارگردان هم اصراری بر این نداشتهاند که به شکل برجسته و واضح، به تاریخ اشاره کنند اما برخی قابهای خلقشده در طوبی، تاریخ را بهوضوح روایت میکند. درست مثل سکانسی که طوبی به همراه کارگر شیرینیپزی در شهربانی است و میخواهد شکایت کند اما مسئول مربوطه حاضر نیست حرفهای طوبی را بشنود و مدام فحاشی میکند. در گذر طوبی از اتاق او، قابی در پشت سرش نقش میبندد که قابل تامل است. تصویر پلیس زنی که قاب گرفته شده و با جملاتی مثل برابری و اجرای قانون روی دیوار شهربانی نقش بسته است! کارگردان به ظرافت این نکته و اشاره تاریخی آن را در سریال گنجانده تا مخاطب تیزبین بتواند در بستر این درام پرکشش، به برخی لایههای تاریخ دست پیدا کند. اشارههای تاریخی دیگر طوبی را میتوان شخصیت جهانگیر ثابتی با بازی رحیم نوروزی دانست که بعد از مدتی مشخص میشود وکیل نیست و از ماموران ساواک است. او در گذشته شکست خورده و از یک مبارز دستبهاسلحه، به سمت ساواک کشیده شده است. حتی در قسمتهای اول این مجموعه برخی منتقدان کلاهگیس او را نقد کرده بودند که در قسمت ۱۲ این مجموعه و با از سرکشیدن کلاهگیس در آخر شب، مشخص میشود که کارگردان از کاشتن این گره، قصد و منظوری داشته تا بتواند تغییر شخصیت ثابتی را که در واقع همان ابراهیم شکستخورده است، به نمایش بگذارد.
غافلگیری به شیوه سلطانی
اما این غافلگیری تنها با یک کلاهگیس نبود. در سکانسی از طوبی که ثابتی وارد یک عتیقهفروشی میشود و در طبقه بالا، کنار ماموران ساواک که در حال شنود و ضبط هستند قرار میگیرد، تازه مشخص میشود او پدر طوبی را کشته و باز هم غافلگیری برای مخاطب خلق میشود. او تنها یک دیالوگ میگوید که«قرارنبود بکشیدش»ومخاطب به چهره واقعی او پی میبرد. البته این غافلگیری را در دیگر کاراکترهای سریال طوبی هم میتوان مشاهده کرد.درحقیقت بیشتر شخصیتهای این سریال آنقدر سرراست نیستند که بتوان با قاطعیت درباره آنها صحبت کرد. عماد هامون که حالا بعد از چند قسمت، دخترش خونخواه اوست، شخصیت خانوادهدوستی دارد که هرچقدر میگذرد گرههای بیشتری درباره او روشن میشود. حتی حاجملک که فرهاد آئیش هم او را بازی میکند، چندلایه است و باز هم با اطمینان نمیتوان درباره مثبت یا منفی بودن او نظر داد.البته خاستگاه بازیگری این دو، تئاتر بوده و با همان تجربه هم توانستهاند پیچیدگی کاراکترهایشان را به چشم مخاطب بیاورند. بهطور کلی سعید سلطانی استاد خلق غافلگیریهاست و این را در سریال بهیاد ماندنی پس از باران هم نشان داده است، اما انگار طوبی نوع دیگری از قصهپردازی سلطانی را به نمایش گذاشته است که با قلم سیدحسین امیرجهانی و بهره بردن او از یک منبع مکتوب (رمان) موفقتر از آب درآمده و امید میرود در طی کردن ادامه مسیر هم در بر همین پاشنه بچرخد.
گرههایی در قامت یک پازل
از دیگر محورهای برجسته طوبی میتوان به ورودیهای مجموعه اشاره کرد که در هر قسمت، یک گره را برای مخاطب ایجاد میکند. درست قبل از پخش تیتراژ ابتدایی سریال، سکانسی پخش میشود که لزوما به همان قسمت مربوط نیست،اما انگار تکههای مختلف پازل طوبی را خلق میکند تا بتواند سروقت و در زمان مناسب، کنار هم قرار دهد و یک کل منسجم بسازد. این نوع از قصهپردازی را شاید بیشتر در برخی مجموعههای هالیوودی یا نمایش خانگی بتوان یافت، اما سلطانی مخاطب تلویزیون را میشناسد و میداند چطور باید او را نمکگیر یک سریال کند. کما اینکه در اولین سکانس از سریال و در همان قسمت اول، افتادن طوبی در چاه را نشان میدهد تا گره ایجاد شده و تکه پازل به ظاهر بیربط، چند قسمت بعدتر و با صحبت پدر طوبی درباره ساک و انداختن آن به چاه، کنار دیگر تکهها قرار گیرد و کامل شود.
کاراکترهای واقعی
اما ویژگی دیگر،انتخاب بازیگرانی است که توانستهاند کاراکترها را بهدرستی مقابل دوربین ببرند. چهره شبنم قربانی برای نمایش یک دخترجوان دهه۵۰، واقعی است وحتی وقتی میخندد، خبری از کشیدگی پوست صورت ناشی ازعملهای سنگین و تصنعی زیبایی که برخی بازیگران دارند، نیست. در واقع دیگر نیازی به نقد و گله هم نیست که فلان بازیگر که بینیاش را عمل کرده، چرا در اثر تاریخی حضور دارد. بازیگران واقعی هستندوکاراکترهای واقعی راهم خلق کردهاند.درست مثل فرهاد آییش و هومن برقنورد که هرکدام به پشتوانه سابقه هنری، کاراکترهای واقعی و قابلباور برای مخاطب تلویزیون را خلق کردهاند. اعظم کبودیان هم در قامت مادر طوبی، همان زن وفادار و ساده را نمایش داده که وقتی همسرش فوت میکند، به قول خودش نمیداند بیرونرفتن چه شکلی است و به مرور تلاش میکند روی پای خودش بایستد.مادر طوبی بهواسطه دخترانش، قلمه مستقلشدن را در وجود خودش میزند و با همان چرخخیاطی قدیمی، سوزن به چشم میزند تا حق خودش و دخترانش را بگیرد. شخصیت فخرالدین با نقشآفرینی امین زندگانی هم توانسته پیچیدگیهای بازی در قامت یک کاراکتر چندلایه و خاکستری را نشان دهد. کمااینکه مخاطب نمیتواند با قاطعیت و در قسمت اول، درباره کاراکتر یا سیاه و سفید بودن اوصحبت کند.کافی است چندقسمت سریال رادنبال کند تا لایههای زیرین این کاراکتر برای مخاطب روشود.زندگانی درسریالهای«خانه امن»و«حبیب»هم همین غافلگیری را داشت و توانست کاراکترهای منحصربهفردی درقصههای متفاوت شکل دهد.البته بخشی از این واقعیبودن راباید بهواسطه گریمهای طبیعی دانست. انگار کارگردان به پشتوانه تولیدات تلویزیونی خود، میداند که در یک درام تاریخی دیگر جای این نیست که بخواهد دست به گریمهای گلدرشت بزند که برای مخاطب هم قابل کشف است. کما اینکه صورت طوبی به طبیعیترین شکل ممکن گریم شده و خواهرانش هم بدون گریم آنچنانی شبیه او هستند. در حقیقت انتخاب بازیگر درست، اینجا به مدد سریال آمده تا قاب قابلباوری برای مخاطب خلق کند.
اقتباس از یک رمان
تاکنون آثاراقتباسی بسیاری روی آنتن تلویزیون رفته که توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند؛ از«حکایتهای کمال» تا «سوران»و«کاتب اعظم» که هرکدام در یک ژانر وبایک قصه،مخاطبان خاص خود را پای تلویزیون کشاندند.سریال طوبی که بهتازگی روی آنتن شبکه یک سیما رفته، برگرفته از کتاب «اربعین طوبی» است. داستان این کتاب درباره طوبی است که در کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ پدرش را از دست میدهد ودر روزگار یتیمی به ازدواج تاجری عراقی درمیآید و در بصره همسایه هوویی زباننفهم میشود. اوضاع زندگی بر وفق مراد نیست اما طوبی تصمیم میگیرد بهجای فرار بماند و فرزندانی تربیت کند که افتخار همسرش عبدا...باشند. سالهایی توام با شادی و مرارت برای طوبی سپری میشود تا اینکه ارتش بعثی صدام به ایران حمله میکند. پسران طوبی باید به ارتش ملحق شوند اما طوبی جنگیدن با امام خمینی را برای فرزندانش حرام میکند و... .شخصیت طوبی داستان زندگی خود را در مسیر پیادهروی اربعین از بصره تا کربلا برای نوههایش تعریف میکند. متن داستان این کتاب ۴۰ گام دارد و در هر گام با دستمایه قراردادن داستان زمان حال طوبی و پیادهروی او به سمت کربلا با رجوع به گذشته، نوجوانی، جوانی و میانسالی او که در بر دارنده حالوهوای بخشهایی از تاریخ معاصر دو سرزمین ایران وعراق است روایت میشود.گفته میشود که این داستان برگرفته ازواقعیت است البته سریال برداشتی آزاد از این رمان بوده و تفاوتهایی در روایت، شخصیتها و بستر زمانی دارد.