ساده مینویسد. از سادگیها میگوید اما وقتی میخواهی مثل او سوژه را بپرورانی تازه متوجه میشوی که این همه سادگی خود قلق دارد و در واقع به معنای آسانی نیست. قصههای او تا امروز زیاد به قاب تصویر راه پیدا کردند. اتفاقا یکی از این قصهها همین خمره است که هم مورد توجه انیمیشنسازان قرار گرفت و هم قبلتر ابراهیم فروزش را برای ساخت فیلم سینمایی ترغیب کرد. در اینجا درباره مجموعه پویانمایی خمره و پیوندش با این کتاب که در بطن خود از ظرایف فرهنگ روستایی میگوید، نوشتیم.
برگ اول
رئالی که فانتزی شد
از کتاب «خمره» یک مجموعه پویانمایی برای تلویزیون ساخته شده است. نسخه انیمیشن کتاب خمره به تهیهکنندگی مرکز پویانمایی صبا و کارگردانی علی احمدی برای نخستین بارسال۱۳۹۲روی آنتن شبکه پویارفت.این اثربا اقتباسی ازکتاب هوشنگ مرادیکرمانی در۱۳قسمت۱۰دقیقهای و با تکنیک دوبعدی کاتاوت تولید شد.سازندگان خمره دوسال صرف پیشتولید این انیمیشن کردندتاقصه رئال خمره به حالت فانتزی و انیمیشن درآید. مجری طرح وطراح صحنه این اثرسیدحامد حسینی، بازنویس وفیلمنامهنویس رضا حافظی، سرپرست دوبله نصرا...مدقالچی، موسیقی علی میرآقاسی و فضاسازی حسین صافی بود.خمره درجشنواره دوسالانه انیمیشن جزو پنج انیمیشن برتر شد. مجموعه انیمیشن خمره سال۲۰۱۱ به بخش مسابقه پنجاهویکمین دوره جشنواره بینالمللی انسی فرانسه راه یافت و در چهارمین دوره جشنواره فیلم جیپور هندوستان بهعنوان بهترین فیلم انیمیشن برگزیده شد. از این کتاب پیشتر نیز فیلمی سینمایی به کارگردانی ابراهیم فروزش ساخته شد و به نمایش درآمد.
برگ دوم
قصه و غصه خمره
این پویانمایی فضای یک مدرسه در روستایی حوالی کرمان رانشان میدهدکه در آن یک خمره برای تأمین آب مورد نیاز دانشآموزان آن مدرسه وجود دارد. دانشآموزان در یکی از روزهای سرد زمستان که به مدرسه میآیند، متوجه میشوند که خمره شکسته است و درصدد پیدا کردن مسبب این کار بر میآیند. در فاصله پیدا کردن مجرم محاورههای زیادی میشود تا آنجا که مدیر مدرسه آقای صمدی متوجه میشود علت شکستن خمره سرمای شب وترک براثرشدت برودت بوده است و به همین خاطر مدیر، بچهها و اهالی در پی ترمیم خمره برمیآیند.بهگفته کارگردان،داستان خمره حواشی بسیار جذاب وقابلتوجهی دارد. وی گفت: به یک اتفاق در یک جامعه کوچک با افکار و نظرات مختلف به بررسی و حل مشکل میپردازد، به بهانه خمره جامعه به زیبایی و نوع روابط آن بهخوبی مطرح میشود. کار ازنظر انیمیت وطراحی شخصیت و دیزاین کلی، جنسی متفاوت داشته که شاید همین امر ویژگی خاص خمره شده است. داستان خمره روالی رئال با فراز و نشیبهای فراوان دارد، ولی درمجموعه خمره با نظر آقای کرمانی و نویسندگان فیلمنامه، رئال و فانتزی با یکدیگر ادغام شد تا از قابلیتهای فیلمنامه انیمیشن بهخوبی استفاده شود.
برگ سوم
داستانهای هوشو
مرادیکرمانی،نویسنده مشهوروتحسینشدهای است که بیشتر آثارش برای مخاطبان نوجوان است.کتاب خمره ازاودربیش از۱۰۰هزار نسخه به چاپ رسیده و به زبانهای آلمانی، اسپانیایی، هلندی، فرانسوی، انگلیسی، آلبانیایی و ترکی استانبولی ترجمه شدهاست. این اثر نامزد جایزه موسسه توسعه ادبیات خاورمیانه آمریکا درسال۲۰۱۶ شد.
برگ چهارم
بخشی از کتاب
در بخشی از این کتاب داستان میخوانیم: خمره شیر نداشت. لیوانی حلبی را سوراخ کرده بودند و نخ بلند و محکمی بسته بودند به آن. بچهها لیوان را پایین میفرستادند، پر آب که میشد، بالا میکشیدند و میخوردند؛ مثل چاه و سطل. بچههایی که قدشان بلندتر بود، برای بچههای کوچولو و قد کوتاه لیوان راآب میکردند. زنگهای تفریح دور خمره غوغایی بود. بچهها از سر و کول هم بالا میرفتند. جیغ و ویغ و داد و قال میکردند و میخندیدند و لیوان راازدست هم میقاپیدند. آب میریخت روی سر و صورت و رخت و لباسشان. گریه کوچولوها درمیآمد و سر شکایتها باز میشد: آقا... آقا، اسماعیلی آب ریخت تو یقه من. آقا، احمدی نمیگذارد ما آب بخوریم. آقا...این دارد نخ آبخوری ما را میکشد، میخواهد پارهاش کند.