به گزارش خبرنگار جامجم، روزهای پایانی تیر امسال مردی با حضور در شعبه سوم بازپرسی دادسرای ناحیه۳۴ تهران شکایت کرد و گفت: دختر نوزادم را برای ویزیت به مطب مردی پزشک در جنوب غرب تهران برده بودم تا قد و وزن او را بررسی کند. پزشک از من خواست برای دقایقی در سالن انتظار بمانم تا وضعیت قد و وزن فرزندم را بررسی کند. دقایقی بعد ناگهان صدای گریههای بیامان فرزندم بلند شد و سراسیمه وارد اتاق دکتر شدم که گفت چیزی نیست، نوزادم را تحویل گرفته و به خانه رفتم که متوجه شدم النگوهای دخترم سرقت شده است. به مرد پزشک شک کرده و دوباره به مطبش بازگشتم و از او پرسوجو کردم که جواب درستی نداد و مرا از مطب بیرون کرد و گمان میکنم او سارق طلاهای نوزادم است.
با شکایت او پرونده به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و بعد از آن مرد پزشک را احضار کردند اما او به اداره پلیس نرفت و همین باعث شد که ماموران به او شک کنند. وقتی برای دستگیری او به مطب مورد نظر رفتند معلوم شد به مطب نرفته و کسی از او خبری ندارد. متهم تحت تعقیب قرار گرفت و دو روز پیش بازداشت شد. او با انتقال به پلیس آگاهی تهران ابتدا به ضدونقیضگویی پرداخت اما در مواجهه حضوری با مرد شاکی اعتراف کرد و گفت: واقعا دکتر نیستم. رشته پزشکی را دوست داشتم و شیفته این کار بودم، از پوشیدن لباس سفید و اینکه همه مرا پزشک خطاب کنند خوشم میآمد، چون نتوانستم دکتر شوم تصمیم گرفتم نقش آن را بازی کنم؛ بنابراین مطبی اجاره کردم و به ویزیت نوزادان میپرداختم. فقط وضعیت جسمی و قد و وزن آنها را بررسی میکردم اما دارویی برای آنها تجویز نمیکردم که به دردسر نیفتم.
وی افزود: خانوادهها برای ویزیت نوزادان خود به مطب اجارهای من میآمدند و میرفتند. در میان این رفتوآمدها بود که متوجه شدم برخی ازاین نوزادان که دختر هستند النگووگوشواره همراه دارند.تصمیم گرفتم که این اموال را از آنها سرقت کنم. کاملا ماهرانه دست به این سرقتها زدم. وقتی والدین بچههای دختر را به من تحویل میدادند تا در اتاقم قد و وزن آنها را بررسی کنم گوشوارهها یا النگوهایشان را سرقت میکردم. گاهی نوزادان به گریه میافتادند که سریع آنها را تحویل والدینشان میدادم و آنها میرفتند و چون من پزشک بودم به من شک نمیکردند.
متهم ادامه داد: چند نفری از این خانوادهها که طلاهای نوزادشان را به سرقت برده بودم شک کرده و به مطبم بازگشته بودند که با آنها دعوا کردم و میگفتم به من دارید تهمت میزنید از شما شکایت میکنم که ترسیده و میرفتند، اما در سرقت آخرم پدر نوزاد حرفهایم را باور نکرد و همین شک او باعث شد از من شکایت کند و دستگیر شوم.
در جریان تحقیقات پلیسی خانوادههای دیگری نیز که به مطب او رفته و طلاهای دختران نوزاد آنها به سرقت رفته بود شناسایی و از این پزشک قلابی شکایت کردند.
شریفی، بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: با اعتراف پزشک قلابی به سرقت طلای نوزادان تحقیقات از او برای رازگشایی از دیگر جرائمش ادامه دارد.