دراین اثر، گفتوگوهای مفصلی با یعقوب آژند، ژاله آموزگار، حجتا...ایوبی، دلاور بزرگنیا، اسماعیل بنیاردلان، سیدمحمد بهشتی، کیوان پهلوان، فریدون جنیدی، صفر حقدادف، شادمهر راستین، مجیدرضا بالا، صادق عاشورپور، افتخار عارفحسین، ساسان فاطمی، عمران گاراژیان، سیداحمد محیططباطبایی، کامبیز مشتاق گوهری و جهانگیر نصری اشرفی دیده میشود.
ملموسترین عرصه ظهور فرهنگ
علیاکبر عبدالعلیزاده در بخشی از مقدمه نسبتا طولانی این کتاب آورده است: «هنر» به عنوان ملموسترین عرصه ظهور فرهنگ و زبان خیال مشترک انسانی، همواره فرصتی برای جبران امکان سفر و همنشینی و غفلتمان نسبت به شناخت فرهنگ ایرانی آنچنان که باید و میدانی، است. سینما از میان جمله هنرها دارای زبان بصری بیواسطه و ظرفیت بالای موضوعی و فراگیری گروههای مختلف مخاطبان است و این روزها دسترسی آسان نیز به ویژگیهای آن افزودهشده و میتواند نقشی تاریخی در توجه به فرهنگ ایرانی ایفا کند. سینمای ایران در دومین قرن حیات خود میتواند در تعامل با سینمای کشورهای حاضر در حوزه ایرانفرهنگی یا فراتر از آن جهانایرانی این نیاز تاریخی را برآورده سازد. تلاش روزافزون رقبای جهانی تمدن ایران در تحریف تاریخ تمدن محدود کردن ارتباطات جهانی و به انزوا کشاندن ایران، همچنین ایجاد موانع جدی دسترسی ایرانیان به دانش روز دنیا، مدیریت سینمای ایران را بر آن داشت تا به این نقش توجه ویژه کنند. بههمین منظور با اشاره مدیران مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دست به کار پرداختی دیگر به نقش سینما در تقویت ارتباطات فرهنگی میان کشورهای حاضر در محدوده ایران بزرگ یا به تعبیر بهتر، ایرانفرهنگی شدیم.
عطش فراموششده به اهمیت فرهنگ ایرانی
در این تجربه تازه تلاش کردیم زمینه توجه به اهمیت فرهنگ ایرانی و ضرورت پرداختن به آن را مدنظر قرار دهیم با این امید که خوانندگان کتاب به فراخور دغدغهها، امکانات و اختیارات خود از برآیند مطالب مورد مطالعه در کتاب دست به کار پژوهش، نگارش فیلمنامه و کتاب، تولید فیلم و هر اقدام نانوشته دیگر شوند و عطش فراموششده به اهمیت فرهنگ ایرانی را آبی رسانند. از این رهگذر تلاش کردیم با بهرهجویی از جادوی گفتوگوهای شفاهی، پای سخن رنگینکمانی از صاحبنظران عرصههای مختلف فرهنگ و هنر بنشینیم تا علاوه بر انتقال دیدگاه آنها در تاثیری فرامتنی به خواننده کتاب یادآور شویم چگونه تنوع و همنشینی تخصصهای مختلف میتواند راهگشای سینماگر ایرانی در رسیدن به یک زبان گویا برای به نمایش گذاشتن ریشههای مشترک فرهنگی میان کشورهای مورد نظر شود.
گفتوگو با ۱۸ فرهیخته
برای این منظور صاحبنظران عرصه زبانشناسی،اسطورهشناسی، شاهنامهپژوهی،موسیقی نواحی، موسیقی مقامی وموسیقی رسمی، میراث فرهنگی، ادبیات نمایشی، باستانشناسی، معماری،میراث فرهنگی،فلسفه هنر و فعالان عرصه هنر را که تجربه حضور و تجربه پژوهش میدانی در فرهنگ این منطقه داشتند رصد کردیم. در این میان صاحبنظران کشورهای دیگر را نیز در نظر آوردیم. از میان حدود ۷۰ستاره آسمان فرهنگ ایران با ۱۸فرهیخته گفتوگو کردیم. دراین گفتوگوها پیش از پرداختن به نقش سینما به اهمیت توجه به فرهنگ ایرانی از منظر تخصصی گفتوگو شوندگان پرداختیم و درگام بعد، فرهنگ را بهعنوان سرمایه نهفته برای تقویت روابط میان کشورها مورد توجه قراردادیم. همچنین ریشههای مشترک فرهنگی رابهعنوان عناصر کاربردی این سرمایه برای رسیدن به وحدت فرهنگی بررسی کردیم وموانع داخلی وخارجی رسیدن به همنشینی فرهنگی کشورهارااز دیدگاههای مختلف برشمردیم تا جایی که مباحث دور از ذهنی همچون نقش فرهنگ و هنر درامنیت ملی دیپلماسی، کاهش تنشهای منطقهای و... به میان آمد. در ادامه به جایگاه هنر در توسعه فرهنگ ایرانی پرداختیم تاازبرآیند این جستوجو،به نقش سینما درتقویت روابط فرهنگی، همدلی وهمبستگی میان مردم کشورهای مورد نظر بپردازیم.همچنین روشهای کاربردی سینما درنمایاندن عناصرو مفاهیم فرهنگی را به اشتراک گذاشتیم. دراین مسیر بیان تجربیات فردی و بروز نشانیها واطلاعاتی جذاب ازحوزههای تخصصی هریک از استادان، بهعنوان جادوی گفتوگوی شفاهی، سوژههای بکر ودورازنظری رامناسب ساخت فیلم درمدیوم مختلف پیشرو گذاشت.
۲ واژه «فر» و «هنگ»
شاید از اهمیت زبان فارسی زیاد گفته و شنیده باشیم اما در لابهلای این گفتوگوها، درگاههای تازهای دراین محورو دیگر محورهای فرهنگی باز شد که جذابیت فرهنگ ایران را دوچندان میسازد؛ مثل خاطره استاد پاریزی به روایت دلاور بزرگنیا از سفر استادان دانشگاه ادبیات و برخورد با متکدیان خردسال آن سامان که در جملهای آنان را به حیرت درآوردند. در جایجای هر گفتوگو بسیار نکاتی آمد که معمولا در مقالات و یادداشتها از قلم میافتد.فرهنگ فارسی معین واژه «فرهنگ» را مرکب از دو واژه «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده است. واژه فرهنگ در زبان پهلوی بهصورت فرهنگ آمده است که از دو جزء «فره» بهمعنای پیش و فرا و «هنگ» بهمعنای کشیدن و راندن ساختهشده است. در نتیجه فرهنگ به معنای پیشکشیدن و فراکشیدن است؛ به همین دلیل است که فارسیزبانان فرهنگ را سبب پیشرفت میدانند.