ازدواج یک سنت الهی و نیازی فطری در وجود بشر است. انسانها برای تشکیل خانواده و بقای نسل ازدواج میکنند. این سنت الهی در اقوام و ادیان مختلف شکل و مقررات خاصی دارد. ازدواج رابطهای انسانی، پیچیده، ظریف و از عالیترین رسومات اجتماعی است.خانواده نهادی اجتماعی و بنیادی در جامعه انسانی محسوب میشود که از یک سو با جامعه و از سوی دیگر مستقیما با فرد در ارتباط است. خانواده، کانون اصلی برای اعضای خود است و در تکامل اجتماعی، اخلاقی و دینی افراد تأثیر بسزایی دارد. این نهاد از نظر اهمیت در بالاترین نقطه قرار دارد و یکی از ارکان اساسی جامعه به شمار میرود. همانطور که میدانیم رسیدن به جامعه سالم در سایه وجود خانواده سالم مسیر خواهد شد.تداوم و پایداری عشق، زناشویی و علاقه زوجین به همدیگر، حفظ حرمت و پاکی خانواده بسیار مهم و اساسی است. ازدواج کار خیلی سختی نیست اما باید در نظر داشته باشید که زندگی بعد از ازدواج همواره باید پویا، فعال، بانشاط و کارآمد و سرشار از محبت و صمیمیت و روابط مطلوب زناشویی باشد.
در بخشی از کتاب خانواده و همسرداری میخوانیم:
ازدواج، مطلوبترین پیوند انسانی است. دراین پیوند ابعاد زیستی،عاطفی، روانی، اقتصادی واجتماعی اهمیت زیادی داردو همسانی در این پدیده میتواندضامن سلامت رابطه و حفظ زندگی زناشویی لذتبخش شود. ازدواج به ایجاد خانواده میانجامد و فرزندپروری یکی از پیامدهای آن است فرزندان در خانواده رشد میکنند، شخصیت میگیرند و اجتماعی میشوند تا مردان و زنان جامعه فردا را تشکیل دهند (پور دهقان، ۱۳۸۴).
کارلسون در اثر خود به نام انطباق پذیری و ارتباط در ازدواج، ازدواج را اینگونه تعریف کرده است: ازدواج فرآیندی است که کنش متقابل بین دوفرد، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بر پاداشتهاند را ایجاد میکند. کلودی استروس معتقد است ازدواج برخوردی دراماتیک بین فرهنگ طبیعت یا بیان قواعد اجتماعی و کشش جنسی است (ساروخانی، ۱۳۸۲).
ازدواج رابطهای انسانی، پیچیده وظریف است وویژگیهای خاصی دارد.درگذشته همسران به وسیله والدین انتخاب میشدند و ازدواج قرارداد بین خانوادهها بود. همچنین ازدواج وسیله تنظیم رفتارجنسی، تولید نسل، حفظ وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده و نیاز جامعه برای تثبیت خانواده بود. با تغییر و تحولات اجتماعی واقتصادی، اساس ازدواج از قرارداد بین والدین به انتخاب همسر و آزادی انتخاب تغییر کرد و علاوه بر مسائل اجتماعی و اقتصادی، جاذبه رمانتیک و نیازهای شخصی اساس انتخاب همسر شد. هدف ازدواج نیز ازارتباط اجتماعی و خانوادگی به ارضای نیازهای عاطفی - روانی شخصی تغییر پیدا کرد. در جوامع امروز دلایل اساسی ازدواج عمدتا عشق و محبت، داشتن شریک و همراه در زندگی، ارضای انتظارات عاطفی ـــ روانی و افزایش شادی و خشنودی است (نوابینژاد، ۱۳۸۰).