حضور یگانهای مسلح پلیس در دانشگاههای آمریکا برای ضرب و شتم دانشجویان حامی فلسطین در آمریکا، افکارعمومی را در شوک فرو برده است.وسعت یافتن تجمعهای اعتراضی نسبت به وقایع جنگ غزه در دانشگاههای آمریکا و گسترش حمایتها از فلسطینیان درمیان دانشجویان آمریکایی توجه بسیاری از رسانهها را طی روزهای اخیر به خود جلب کرده است.اعتراضات دانشجویی درآمریکا نسبت به جنگ درغزه طی هفته گذشته به نحوی تشدیدشده و گسترش یافته که گزارشها از برپایی تحصنهایی درهمین ارتباط در چند دانشگاه از جمله کلمبیا، ییل و نیویورک حکایت دارد.دانشجویان معترض خواستار قطع همکاریهای مالی و علمی آمریکا با رژیم صهیونیستی هستند و در مقابل، دولت آمریکا با زور و سرکوب با دانشجویان برخورد کرده است.
لشکرکشی پلیس آمریکا به دانشگاهها
تصاویر لشکرکشی گارد مسلح ایالتی تگزاس به محوطه دانشگاه تگزاس آستین و برخورد با دانشجویان معترض به نسلکشی اسرائیل، موجی از واکنشها رابه دنبال داشته است.نظام آمریکاکه سالها مدعی استقلال علمی وحمایت از آزادی بیان در دانشگاهها بوده و هرگونه رفتار پلیسی را درمحیطهای علمی دیگر کشورها بهسرعت محکوم میکرده، حالا از گارد مسلح خود برای برخورد خشن با تحصن دانشجویان استفاده کرده است. این برخوردها نشان میدهد که دولت آمریکا به مستعمره و لابی صهیونیستی تبدیل شده و هیچ اعتراض دانشجویی به جنایات اسرائیل را تاب نمیآورد. جالب است که در میان دانشجویان معترض، دانشجویانی از همه ادیان، حتی دانشجویان یهودی نیز دیده میشود و به این ترتیب صهیونیستها حتی با جامعه یهودی آمریکا نیز درگیر شده و نمیتوانند منتقدانشان را یهودی ستیز بنامند. پیشبینی میشود در هفتههای آتی موج درگیریهای داخلی در آمریکا بر سر رژیم اشغالگر صهیونیستی تشدید شده و به بیثباتی در این کشور بینجامد.
بازخوانی یک نامه
رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی درسال۱۳۹۳، نامهای عمیق و پرسشگرانه را خطاب به جوانان آمریکای شمالی و اروپا منتشر فرمودند که امروز(با توجه به خیزش جوانان آمریکایی- اروپایی علیه جریان سلطه) اهمیت آن بیش از پیش عیان میشود. معظم له در این نامه اشاره فرموده بودند:«یکی از مصادیق تضاد در سیاستگذاریهای غرب، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده فلسطین بیش از ۶۰ سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیت پرهیز میکنند، یک خانواده فلسطینی دهها سال است که حتی در خانه خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدت قساوت با شهرکسازیهای رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدی و مؤثر مورد سرزنش متحدان پرنفوذ خود یا لااقل نهادهای به ظاهر مستقل بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانه فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد و همه اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب وجرح اعضای خانواده خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی میشناسید؟... .»بدون شک این نامه و دیگر مصادیق آگاهیبخشی که منجر به بیداری وجدانها و تعقل دانشجویان و جوانان غربی نسبت به واقعیات پیرامونی و جهانی شده، نقش به سزایی در خیزش دانشجویی علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی و حامیان غربی آن داشته است. آگاهی و پرسشگری جوانان و به خصوص دانشجویان، دو خط قرمز نانوشته مقامات سیاسی و امنیتی غرب محسوب میشود. به عبارت بهتر، دانشجوی پرسشگر و آگاهی که به دنبال رصد هوشمندانه وقایع پیرامونی خود باشد از دید اکثر سیاستمداران غربی، جوانی ایدهآل محسوب نمیشود. از دید سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، «جوان مطلوب غربی»، فردی درونگرای محض یا برونگرا با رویکردی اجتماعی است که دغدغههای مادی و غریزی وی بر دیگر ابعاد زندگی تسلطی ملموس دارد. از دید سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، حلقه اتصال عناصر مختلف سبک زندگی جوان غربی را «سرگرمی» تشکیل میدهد. حتی ازدواج،تحصیل و شغل حرفهای جوانان غربی باید با همین طناب زیبا ولی پوسیده به یکدیگر متصل شود. از دید سیاستمداران غربی، جوانان غربی باید «تابع» متبوعی باشند که نهادهای اقتصادی و سیاسی اروپا و آمریکا آن را تعیین میکنند. نهادگرایی حاکم بر غرب، خصوصا پس از تشکیل اتحادیه اروپا این نگاه بازدارنده را نسبت به جوانان تقویت کرده است. در نوعی تقسیم کار و قرارداد اجتماعی نانوشته، مسئولیت تنظیم ضرباهنگ روزمرگی و سرگرمی جوان غربی به خود او و مسئولیت تزریق «اطلاعات» و «آگاهیهای تعریف شده»به ذهن اوبرعهده نهادهای مسئول درغرب است. اما زمانی که «آگاهی» و «پرسشگری» در خمیرمایه زندگی اجتماعی و فردی جوان غربی وارد شود، چرخه تعریف شده از هم فرومیپاشد. این اتفاق هم اکنون در قبال جنگ غزه رخ داده و روایتگری دروغین و کاذب غرب از جنگ غزه را به چالش کشیده است. آثار این بیداری تاریخی در میان دانشجویان آمریکایی و اروپایی، محدود به زمان حال نخواهد بود و آینده تاریکی را برای جریان سلطه رقم خواهد زد.
یک جنبش اصیل در برابر جریان سلطه
رسانههای غیرمستقل غربی ازسوی جریان سلطه مسئولیت دارند(براساس یک سیاستگذاری کلان رسانهای و تبلیغاتی)، صهیونیسمستیزی را مترادف با یهودستیزی جلوه داده وازاین طریق، بدترین وسختترین برخوردها با کسانی که از توحش و اشغالگری رژیمی غاصب و کودککش به تنگ آمدهاند را توجیه کنند. نکته مهمتر اینکه رسانههای غربی اقدامات غیرانسانی پلیس آمریکا را به مثابه یک واکنش طبیعی در برابر خیزش دانشجویی اخیر جلوه داده و استفاده از محرکهای شیمیایی، ضرب و شتم شدید دانشجویان، کشیدن بسیاری از دانشجویان روی زمین و دستگیری توام با بدترین برخوردهای ممکن با آنها را مصداق عینی ایجاد نظم و آرامش تلقی کردهاند! در اینجا متوجه روایتگری معکوس جریانات رسانهای غرب از خیزشها و اعتراضات دانشجویی در سراسر جهان میشویم. قطعا غرب نهفقط از جنبشهای دانشجویی اصیل حمایت نمیکند، بلکه آنها را درمغایرت مطلق با اهداف و مطامع خود قلمداد کرده و دست به سرکوب آنها میزند. نکته مهمتر اینکه گستردگی، آگاهی و عمق جنبش دانشجویی ایجاد شده در آمریکا در حمایت از مردم مظلوم فلسطین، بیانگر اصالت این جنبش و باور آن به هدفی است که به خاطر آن دست به اعتراض زده است. حتی تهدیداتی مانند اخراج از دانشگاه، ممنوعیت تحصیلی، محرومیت از امتیازات حداقلی اجتماعی و حتی سلب اقامت برخی دانشجویان، منجر به عقبنشینی آنها در برابر ساختار زور وسلطه نشده است. بدیهی است که اعتراضات اخیر دانشجویی در آمریکا، نقطه عطفی درتاریخ این کشورمحسوب میشود،جایی که جوانان وتحصیلکردگان آمریکایی رسما روایتهای مخرب و وارونه غرب از آنچه درجهان میگذرد را پس زده وبه سوی شناخت و آگاهی گام برمیدارند.آنچه امروز دردانشگاههای آمریکا، از کالیفرنیا تا تگزاس میگذرد، نقطه آَشکارساز روند گذارمشترک ازصهیونیسم وجریان سلطهگر غربی دراین کشورمحسوب میشود.