گزارشی درباره افشاگری‌های «هفت سراژدها» پیرامون نحوه تشکیل و مبارزه با جریانات فساد

رونمایی از شبکه نفوذ

از همان زمانی که اولین خبرها درباره پخش سریال هفت سر اژدها منتشر شد، آن‌قدر گمانه‌زنی‌ها درباره آن زیاد بود که حاشیه‌های پیرامون این اثر نمایشی را هم بیشتر کرد و به تناسب آن، اشتیاق مخاطبان برای تماشای یک سریال خاص بالا رفت. سریال هفت سر اژدها همچون مجموعه‌های پیش از خود در تلاش است تا به بحث اصلی فساد اقتصادی و رگ و ریشه‌های آن بپردازد.
کد خبر: ۱۴۵۳۱۶۳
نویسنده  سپیده اشرفی - گروه رسانه
 
ریشه‌هایی که گاهی اگر دقیق به آن نگاه کنیم، آثار آن در میان آقازاده‌ها و برخی افراد هم یافت می‌شود. هفت سر اژدها فقط معمایی یا پلیسی نیست بلکه از هر دوی این ژانرها بهره برده است. مجموعه تولید شده توسط ابوالقاسم طالبی که پژوهش و نوشتن آن هم در دست خود او بوده، حالا چند وقتی است که روی آنتن رفته است.به طور کلی طیف مخاطبان این مجموعه تلویزیونی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: آنهایی که با ارائه خلاقیت و کارهای نو در مجموعه‌های این چنینی موافق هستند و هفت سر اژدها را پسندیده‌اند و آنهایی که درست در مقابل این گروه قرار می‌گیرند و برهمین اساس هم، هر سکانس این سریال را به محلی برای بحث و نقد تبدیل کرده‌اند. فرای این‌که در این روزهای سخت اما رو به رشد تلویزیون که کنداکتور پخش از همه گونه‌های سریال، برنامه‌سازی و دیگر انواع آثار تلویزیون پر شده، هر سلیقه‌ای امکان انتخاب اثر مورد نظر خود را خواهد داشت، باید به چند نکته درباره سریال بحث‌برانگیز هفت سر اژدها اشاره کرد.
 
قصه خاص یک آقازاده 
مجموعه‌هایی دراین فضا پیش ازهفت‌سر اژدها روی آنتن رفتند و توانستند قابل قبول و مخاطب‌پسند باشند. به خصوص سریال گاندو که با دو فصل متفاوت و بحث برانگیز پخش شد و به واسطه ارجاعاتی که داشت، توانست پرسش‌های بسیاری را برای مخاطبان ایجاد کند. سریال بازپرس هم از منظر نمایش یک قاضی اخلاقی و مشتاق عدالت، جالب توجه بود. اما در هر دوی این مجموعه‌ها با وجود حضور قصه و عوامل درست و حرفه‌ای، ضرباهنگ قوی و تند تیزی شکل نگرفته بود. از همین نظر هم، توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. اما مجموعه هفت سر اژدها، ضرباهنگ تندتری در سکانس‌های حساس دارد و همین مسأله، آن را به یک سریال متفاوت تبدیل کرده است. افراد فاسد در سریال هفت سر اژدها با کسی شوخی ندارند. نه مثل گاندو، سریع به دام افتاده‌اند و نه مثل بازپرس، به تهدید اکتفا کرده‌اند.در سریال طالبی، مخاطب با شکل دیگری از زیست افراد فاسد روبه‌رو می‌شود که رحمی برای افراد دیگر ندارند. رگ و پی سیستم فاسد یک آقازاده را می‌بینیم که زمان رفتن به خانه قاضی معروف و عادل، رحم ندارد تا از کشتن قاضی و زدن شاهرگ فرزندش دست بردارد. حتی درعروسی پسر قاضی به عروس این قاضی شهید شده هم رحم نمی‌کند و ابایی ندارد که در یک صحنه نشان دهد عروس تصادف کرده و با همان لباس عروسی روی تخت بیمارستان می‌افتد. صحنه‌ای که بخشی از سریال خانه امن و دل نگرانی‌های حمیدرضا پگاه برای عروسش را تداعی می‌کند. آنجا هم عروس، دست حامیان داعش و افراد فاسد داخلی می‌افتد تا به دلیل تلاش برای رهایی از دست آنها، گلوله‌ای به پایش اصابت کند و دست آخر به دلیل دیر رسیدن به مراکز درمانی و نجات از دست آنها، یک پایش را از دست بدهد.انگار طالبی هم مثل معظمی، ابایی از این ندارد که خشونت و خودخواهی فاسدان را مثل داعش، به نمایش بگذارد. ضرباهنگ تند برخی صحنه‌های هفت سر اژدها آن‌قدر غافلگیرانه است که به نظر می‌رسد حتی بازیگران هم گاهی از آن عقب‌تر حرکت می‌کنند و شاید همین هم باعث می‌شود مثل زندگی عادی با آن روبه‌رو شویم.این اتفاق، به پشتیبانی قصه خاص و مسیری که مخاطب را با خود همراه می‌کند، توانسته نظر حامیان نوآوری در تولیدات مجموعه‌های نمایشی را به خود جذب کند. هفت سر اژدها که ساخت آن از ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ به درازا کشیده بود، توانسته قدری در حوزه پرداختن به رانت‌خواری آقازاده‌ها، خط‌شکن باشد. 
 
سیمای سرکرده مافیا 
امابخش مهمی ازهفت سراژدها، دردست بازیگرانی است که درست سر جای خود نشسته‌اند. مجید واشقانی ایفاگر نقش سلطان‌خواه، تشکیلات گسترده‌ای را رقم زده و در واقع با استفاده از رانت پدر و برخی مقامات، برای خود حکومتی تشکیل داده است. سلطان‌خواه می‌خواهد با خریدن برخی چهره‌های امنیتی و پلیسی، از طریق تشکیلات اقتصادی مهم کشور مثل نفت ثروت و مال هنگفتی به دست آورد.اگر از ظاهر این نقش گذر کنیم و قدری به باطن آن برویم، متوجه شباهت‌های بسیار کاراکتر سلطان‌خواه و ردینگتون درسریال بلک‌لیست (لیست سیاه) خواهیم شد. هرچند مقایسه این دو به لحاظ شباهت، ممکن است قدری هواداران مجموعه بلک‌لیست را آزرده خاطر کند اما واقعیت این که واشقانی در قامت یک بازیگر حرفه‌ای در مافیا، خوب می‌داند چطور چهره خود را به یک مافیای واقعی مثل ردینگتون نزدیک کند. کلاه نوعِ فدورا که سلطان‌خواه بر سر می‌گذارد و آن عینک رنگی که گاهی روی چشمش قرار می‌دهد، درست نمایانگر تصاویری از زندگی لوکس، پنهانی، برخاسته از قدرت و صد البته فاسد کاراکتر اصلی بلک‌لیست است. سلطان‌خواه هم درست مثل ردینگتون، اصراری ندارد که همان اول دستش برای مخاطب رو شود. به مرور مشتش را برای مخاطب باز می‌کند تا مشخص شود هر دوی این شخصیت‌ها قرار است چه شگفتانه‌ای برای مخاطب داشته باشند. چیزی که به مرور به یک معمای چند مجهولی در هفت سر اژدها تبدیل می‌شود که فشارهای سیاسی و امنیتی، به جای آن‌که به فرد فاسد وارد شود روانه افراد صادق می‌شود.  در هفت سر اژدها اما قرار نیست نیروهای امنیتی با متهمان همراه شوند. البته به درستی بحث نفوذ در میان نیروهای پلیس هم به نمایش گذاشته می‌شود اما دیگر خبری از قرارداد معروف نیروهای اف‌بی‌آی با متهم ردیف اول نیست. در هفت سر اژدها با چند گروه مواجهیم که انگار قرار نیست تا دقیقه آخر مشخص شود که کدام‌شان دغدغه واقعی این خاک و وطن را دارند که نیروهای پلیس هم از این دسته هستند.در اشاره دوباره به کاراکتر سلطان‌خواه و سلسله شباهت‌هایی که در مورد این شخصیت و مجموعه بلک‌لیست گفته شد، باید به بیان و زبان مجید واشقانی هم اشاره کرد که توانسته سیمای واقعی یک آقازاده فاسد را به نمایش بگذارد؛ چه زمانی که در حال خوردن هندوانه، خبر حکم دادگاه را می‌شنود و با نوای وکیل همراه می‌شود و چرخ می‌زند، چه وقتی که می‌خواهد همه را سر جای خود بنشاند و از نظرش، هر کسی یک قیمتی دارد. 
 
نقشی پرگره برای یک تازه‌بازیگر
در ابتدای اعلام لیست بازیگران و مشخص شدن نقش حمید صفت، برخی فعالان رسانه نسبت به آن واکنش‌های مختلفی نشان دادند. بعضی معتقد بودند که صفت، تجربه بازی ندارد و شاید نتواند از پس کاراکتر محمدعلی پسر قاضی رضایی، به درستی برآید. اما تا اینجای پخش سریال، به نظر نمی‌رسد صفت در نظر مخاطبان نمره بدی گرفته باشد.کاراکتر محمدعلی قرار است در سوی دیگری از بازی کاراکتر سلطان‌خواه حرکت کند و سمت و سوی عدالت‌خواهی را به نمایش بگذارد. کما این‌که ماجراجویی و تعقیب و گریز بسیاری را هم انجام می‌دهد تا بتواند راهی پیدا کند که هرآنچه بر سرش رفته را یکی کند و متوجه ماجرا شود. محمدعلی انگار خودش می‌خواهد رابین‌هود قصه باشد.اما ورای آن، هر بار که با ماجرایی همراه می‌شود بیشتر از حقیقت دور می‌شود. همان‌طور که سلطان‌خواه در سریال هفت سر اژدها اصراری به بیان همه وجوه شخصیتی خود در ابتدای قصه ندارد، محمدعلی هم به همین شیوه جلو رفته و به نظر می‌رسد که مخاطب در طول این سریال در انتظار است تا گره‌های بسیاری از شخصیت‌ها گشوده شود. 

آگاهی‌بخشی عمومی
نباید فراموش کرد که تولید مجموعه‌های پلیسی و امنیتی کار راحتی نیست و نیاز به تحقیق، مطالعه و بررسی پرونده‌های واقعی فساد اقتصادی و مرور تخلفات دارد که گاهی امکان پرداختن به آن سخت یا غیرممکن است. از این جهت باید گفت که طالبی توانسته مجموعه‌ای از این قصه‌ها را در قالب یک روایت روی آنتن ببرد.همان‌طور که ابتدای سریال هم بیان می‌شود، همه روایت‌ها مربوط به یک پرونده نیست و ترکیبی از چند پرونده‌ را شامل می‌شود. می‌توان امیدوار بود که بعد از هفت سر اژدها، شاهد پخش مجموعه‌های بیشتری از تلویزیون باشیم که حال و هوای مبارزه با مفاسد اقتصادی داشته باشند، حرف دل مردم را بیشتر از قبل بزنند و صد البته روز به روز کیفی‌تر شوند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها