بررسی سریال رمضانی شبکه ۲سیما از مناظر دینی،اخلاقی وساختاری

رستگاری؛‌ منبر امروزی

بررسی سریال «رستگاری» به‌نظرم باید تبدیل شود به عرصه گفت‌وگوی جدی درباره مسائل کلان و خرد سریال‌سازی دینی در وضعیت کنونی انقلاب اسلامی در ایران و جهان مسلمانان. ‌گاه پنداشته می‌شود طراحی استراتژیک داستانگویی در سینما و تلویزیون ما گویی وجهی محرمانه دارد این خطای محض است.
کد خبر: ۱۴۵۱۵۹۸
نویسنده احمد میراحسان - نویسنده و پژوهشگر
 
گاه هم تصور می‌شود مباحث امنیتی و طرح چالش‌های اساسی ما در این قلمرو جنبه محرمانه دارد؛این هم اشتباه عیان است. مسائل بنیادین، موانع، زایش‌ها و آفرینش‌ها و مفاهیم و موضوعات، بیان اولویت‌ها و اهداف وجذب و پرورش و رشد نیروهای سازنده و تولیدگر هیچ‌یک محرمانه نیست. گفت‌وگو ونقد علنی سبب رشد ورفع کاستی‌ها و پرورش درست نیروهای یک سینمای پیش‌رو دینی و دارای قدرت حرفه‌ای و تخصصی کمال‌یابنده می‌شود.هم باید علنا از آثارهنری با نگاه ایمانی و قرآنی دفاع کرد و هم با همدلی آنها را آسیب‌شناسی و نقد کرد و رشد داد. هم باید در راه نشرشان کوشید. هم دیدگاه‌های مختلف مخالف را به‌درستی و با دقت شناخت و منصفانه با آنان برخورد کرد و بین نگرشی، خواهان تحول و بهبود ساختار روایی و بصری آثار دیندارانه و انقلابی با نگرشی بدخواه کینه‌توز و شبه‌مدرن و برده غرب تفکیک قائل شد.البته یک فضای ژورنالیستی محدود مجال پرداختن به همه این وجوه راندارد. بخشی ازکار مربوطبه نشست‌های تخصصی است وتنها جنبه‌هایی اندک ازیک واکاوی عمیق زیبایی‌شناسانه، تماتیک و محتوایی، جامعه‌شناختی و وجه معرفت دینی یا اثر سیاسی و اخلاقی و مخاطب هدف را می‌توان در فضای رسانه مطرح کرد. البته کماکان مهم‌ترین موضوع پژوهش امر شناختی و ساختاری تحول نظام تولیدی در ایران و نقش دولت است‌؛ این‌که به‌طور جدی ببینیم نظام سینمایی و حکمرانی دارد چه می‌کند. اگر در حوادث عملی سال‌های اخیر مدیریت سینمایی در مسیر حل بحران ساخت سینما و سریال‌سازی در ایران درس نیاموزد و پس از پشت‌سر گذاشتن توطئه بزرگ استکبار برای حذف سینما و جدایی و گسست نیروهایش که در طول یک قرن رویانده شده و مهارت و تخصص و توان‌یابی‌های مستمر یافته‌اند، باز به دامن هژمونی همین نیروها و مهارت‌شان بیاویزد، باید این باز گشت فساد را جز خیانت نام ننهاد. به‌کارگیری نیروهای وسیع متخصص در سینما در بطن نظام استقلال‌طلب و آزاده جمهوری اسلامی یک چیز، باز گرداندن فساد نشر فرهنگ اباحه‌گری و هنر تجسمی پرورنده شیطنت و فساد ضد دینی چیز دیگری است. باید بدانیم فیلم و سریال در ایران درکدام مرزها باید حرکت کند؟ و در دایره تولید آثاری که گسترش دارند، فیلم و سریال مستقیم مروج نگرش قرآنی و روایی و داستان‌های دراماتیک یک زندگی لاتقوای دینی و نیز انقلابی، چه حجمی را باید در برگیرد؟ باید ماهیت مخالفت‌های مختلف را شناخت. آیا تا جایی که به نظام حکمرانی مربوط است نهاد حکومت و مدیران اصلا حق دارند به تخریب وتلاش ویرانگر فیلمسازی دینی وقعی بگذارند و به نگرش کینه‌توزانه کفر جهانی و شبکه‌هایش که از زبان سینماگران و منتقدان دارای مخالفت با روح دینی آثار سینمایی تسلیم شوند یا تشخیص ندهند کدام نقد در مسیر رشد سینما و سریال‌سازی سالم است وکدام نقد اصلا در مقام یک نگرش دین‌ستیز با لفاظی و دروغ از ضعف‌های کاذب یک سریال دارد حرف می‌زند.هر منتقدی می‌داند با سلاح زبان و کلیات سینمایی و مصطلحات واژگان آن می‌توانید یک اثر مزخرف را شاهکار وانمود کنید و یک اثر شریف دینی را که اشکالات واضحی هم می‌تواند داشته باشد تا سرحد یک کار مبتذل فروکشید. 
   
بی‌لکنت و بی‌خوف از روشنفکری دینی
به‌این ترتیب می‌بینیم از زوایای گوناگون سریال رستگاری را می‌توانیم دادرسی کنیم. من منتقد سریال قبلی ده‌نمکی بودم و با حفظ ضرورت نقد وجوهی از این کار از اهمیت آن دفاع می‌کنم.موضوع آن است که چه فهمی از این سریال داریم و چه چیز را با هم مقایسه می‌کنیم. آیا برای ما جهان‌بینی سریال مهم است یا نه؟ واقعیت نیروهای ما که سریال دینی می‌سازند چیست؟ آیا حق ساخت سریالی با نگاه و ویژگی سریال رستگاری که شالوده قرآنی و انتقال هدایت‌های روایی معصومانه برای رهایی از دوزخ دنیا و بحران‌های دو جهان است را در بستر درام خانوادگی و مواجهه با مرگ داریم؟ در اینجا امر دراماتیک صرفا بنا بر کلیات مشترک انسانی ماقبل دین مطرح نمی‌شود بلکه بر متن سبک زندگی اسلامی وتخطی ازآن ظهور می‌یابد.حافظ رستگاری مردی دارا، کارخانه‌دار، ظاهرالصلاح، مسلمان و شریعتمدار است اما دوری او از حقیقت، او را گرفتار می‌کند. این گرفتاری درعین حال متناسب با نقص شریعت در کار او و بی‌توجهی به احکام شرع مقدس است. پس ما با سریالی که بی‌تعارف، لکنت و خوف از حمله روشنفکران مذهبی است، روبه‌روییم ‌که همزمان با نگاه عرفان‌های غیرقرآنی مرزبندی دارد که ارتباط حقیقت و شریعت را می‌گسلد و به فرمانبرداری دقیق از قرآن در زندگی روزمره اهمیت می‌دهد و باز بی‌خوف روشنفکری دینی و هجوم آنان این کار را می‌کند، چون یکی از امراض سکولاریته حساسیت و انزجار از مداخله شریعت در زندگی روزمره است. سریال می‌گوید حتی یک مسلمان با کم و کاست و کم‌فروشی در گردن نهادن به فرامین حق است که غرق باطل و معضلات آن می‌شود. ارزش معرفتی سالم رستگاری در نشان دادن شخصیتی است که در جامعه ما و میان مسلمانان فراوانند. اینان با عادت به ظاهر اعمال متداول واجب و بدون محاسبه و مراقبه همه اعمال خود در محضر حق ازصراط مستقیم خارج می‌شوند وبر لبه پرتگاه دوزخ قرار می‎گیرند و اصلا متوجه نیستند چه دامچاله هولناکی بر سر راه‌شا‌ن است. حافظ می‌اندیشد و انسانی مومن و همه چیز تمام و دست به خیر است. او در آغاز سریال قادر نیست خود را باچشمی بیدار بنگردوفاصله‌اش را بابنده عاشق حق و باخدا دریابد وعلت گرفتاری‌هایش را فهم کند. عدم توجه به تعهد جدی در همه امور به حق سبب نامرئی بحرانی است که حافظ در زندگی خانوادگی با آن روبه‌روست. لقمه حرام در وهله اول زندگی درونی و شمس زندگی خانوادگی‌فرد لاابالی را مختل می‌کند. حافظ دچار کابوس و بحران تربیتی فرزندانش است که به انواع حرام و پریشان آلوده‌اند و البته حرام رفتاری او با فرزندان، خودمحوری، خودخواهی و ناتوانی از ارتباط براساس محبت و خرد و اجرای هدایت شرع در این عرصه هم خود در کنار اصل لقمه شبهه‌ناک در آشفتگی و اغتشاش زندگی‌اش نقش دارد. اما سریال اجازه می‌دهد علل عدم بصیرت حافظ به خودش، دلیل فاصله هولناک فرزندانش بااوو ضمنا در جای خود اشتباهات فرزندانش وفعل گرفتاری‌شان ونیز انواع سرکشی‌های منجربه تیره‌روزی آدم‌هایی مثل داوودرا آرام‌آرام در نمایش رخدادها شاهد باشیم.حساسیت حساب‌وکتاب و نقش بی‌توجهی آدم‌هایی که مردان بدی نبودند اما نسبت به کار خطا ووسوسه دنیا وشیطان و حرص نفس خود، مقاومت و توبه نکردند و گرفتار رسوایی شدند هم در رستگاری جای معرفت‌بخشی دارد. 
   
روایت سریال بر پایه احادیث
نکته دیگر رستگاری شکل‌بندی روایت با پایه احادیث معصوم علیهم‌السلام است و باز این سریال اثری است غالبا موفق با ابعاد دراماتیزه‌کردن روابط درون خانواده و کشمکش‌ها و شخصیت‌پردازی ظریف و گام‌به‌گام پیشروی‌کردن رویدادهای این زندگی. با این اوصاف ضمنا رستگاری یک منبر امروزی است برای وعظ تا خفتگان بیدار شوند. منبر بودن در متن توانایی‌های دراماتیک و کشش نسبی همگانی، فضیلتی است که نصیب هر اثر و فیلمسازی نمی‌شود. دعوت به زندگی بر مبنای عدل و قسط و احکام قرآن‌، نه کار هنرمند لاابالی است و بی‌معرفت و نه مورد علاقه اقشار دچار اباحی‌گری و مدرنیته و زندگی لاابالی. پس مخاطب این سریال مسلمانان هستند ومشرکان ومدرن‌های بی‌ایمان ولائیک.اولین خطایی که کانون ظهور سست‌ایمانی حافظ رستگاری وافشای غرق‌شدن در دنیا و آزمندی دنیوی او می‌شود که سرچشمه بدبختی و تغییر وضعیت در داستان است، ماجرای استفاده غیرقانونی از چاه است. او با بهانه‌های فریبنده دستور کندن چاه غیرقانونی را می‌دهد که حق‌الناس در آن مغاکی مرگبار نهان می‌سازد. و چاهی که رئوف را وامی‌دارد پیش پای خودش بکند، دوست و مسئول فنی کارخانه را به کام مرگ می‌فرستد و نیز به‌سرعت گریبانش را می‌گیرد و او را به عمق چاه رسوایی و تا لبه دوزخ و کابوس می‌کشاند. چاه چون کوه یخ زیر آب می‌شود و در ژرفای زندگی حافظ مسلمان ماجراها می‌سازد. به ماجرای چاه آب و کار غیرقانونی و نامشروع و فشار حافظ به دوستش رئوف، تکنیسین فنی‌کار کارخانه و سوق دادنش به سوی کار حرام باید با دیدگاه قرآنی نگاه کرد تا ارزش رستگاری را متوجه شد. این کار غیرشرعی و غیرقانونی رایج در فعالیت اقتصادی و متن تولید نتایج هولناکی به بار می‌آورد. خون رفیقی را به گردن حافظ می‌اندازد و سبب از کف دادن جان رئوف می‌شود. رئوف پس از مرگ تا همین حد از عدم مقاومتش در برابر حافظ دچار عذاب است و حافظ که اصلا متوجه ابعاد فاجعه زندگی خودش و درونش و خطاهایش نیست، به‌وسیله او در چنبره هول و هراس باطنی‌ گیر می‌افتد تا بیدار شود و کابوس‌هایش که نمی‌داند سرچشمه‌اش چیست عذابش می‌دهد. 
   
نمونه‌ای سالم از سریال‌سازی
داستان ساده و عامه‌پسند رستگاری، یکی از نمونه‌های سالم سریال‌های مردمی است که بدون دعوی‌های دهان پرکن، در دل داستان ظاهرا اخلاقی یک آموزش بنیادین معرفتی، اقتصادی، مدیریتی و حتی سیاسی دارد که از پرورش و تزکیه و توبه نفس فردی و تا امر پاکی زندگی خانوادگی تا قلمرو سلامت کارهای کلان تولید تا مناسبات اقشار ممتاز تا امر حکمرانی و بی‌توجهی و بی‌دینی رانتخوارانه و عادت لاابالی طبقه قدرتمند و روش اداره کشور باحرام و عدم عدالت و زیر پا نهادن حق‌الناس و اهمیت رفتار قانونی را در بر می‌گیرد.رستگاری سریالی صرفا سرگرم‌کننده دوزخ و بهشتی و نصیحت عادی اخلاقی نیست.عمیقا گویای اهمیت دینداری خالص است و تصویر فرقش با دین‌فروشی متظاهرانه است، برای همین غیرت و عرق دینی و تشویق به اتکای جدی به دین و نظام دینی است که بی‌دینان از رستگاری دچار کهیر می‌شوند و روشنفکران منزجر از حرف و حدیث و هدایت دین و سکولارهای متنفر از سینما و سریال‌هایی که در راه سلامت حکمرانی دینی و نشر دینداری و عدالت‌خواهی و ایمان به غیب می‌کوشند، خشم‌شان برانگیخته می‌شود که به این نکته جداگانه باید پرداخت. 
   
بحران‌زایی سبک زندگی حافظ
ضمنا ما در سریال وجوه دیگری از بحران‌زایی در سبک زندگی حافظ و مغایرت آن را مشاهده می‌کنیم. در حقیقت سریال رستگاری داستان در هم گره خورده یک زندگی در سه عرصه اجتماعی، تلاش دنیوی و اقتصادی، در فضای کارخانه، زندگی مذهبی در فضای مسجد و محیط‌های دینی و زندگی در فضای خانه است. مشکل شخصیت رستگاری عدم انطباق کامل باطنی این سه عرصه زندگی است. در هر عرصه وجوهی پنهان نگاه داشته یا دچار غفلت و جهل شده و عدم انطباق با هدایت قرآنی وجود دارد که مایه بحران می‌شود. کارخانه، خانه و مسجد سه عرصه ظهور حلال‌ و حرام رستگاری است. مثلا در زندگی خانوادگی ما رفتار مستبدانه و مغرورانه او را با فرزندانش می‌بینیم. ظاهرا اوست که طلبکار است و به‌خاطر سرگشتگی و کارهای غلط بهروز عصبانی است و به فرزند دیگرش مدام توهین می‌کند اما کم‌کم می‌فهمیم او بدهکار و مسئول بحران دوروبری‌هایش است. با معرفی شخصیت‌ها، در ارتباط با هر شخصیت، ما با کجروی او مواجه می‌شویم که مایه مشکلات اوست. این امر یا مربوط به رذایل اخلاقی اوست و جاه‌طلبی یا بی‌خردی یا دیگر وجوه تزکیه نشده و بی‌حکمت و مناسباتش با دیگران. او همان‌قدر که نسبت به فرزندانش با بی‌محبتی و بی‌اعتمادی بحران‌زایی می‌کند، نسبت به خواهر‌زاده‌اش با اعتماد کورکورانه سبب بیچارگی خودش را فراهم می‌آورد. او مثل هر مستبدی از چاپلوسی و بله قربان‌گویی خوشش می‌آید و خواهرزاده از همین بهره می‌گیرد. 
   
روان‌شناسی و دین‌شناسی یک شخصیت
روان‌شناسی حافظ رستگاری و دین‌شناسی دین او و پایه‌های سقوط او برای همه ما درس ‌آموز است، حتی برای مدیران جمهوری اسلامی که سلامت نفس و دین خود را دست کم می‌گیرند و از عدالت و تقوی و پیروی از فرامین خدا و مراعات حقوق مشروع دور و نهان‌روش‌ هستند. این سریال حتی برای حکمرانی و مشکلات بنیادین و درک بحران نظام دینی در جمهوری اسلامی و رواج رفتارهای نامشروع و فساد و نادادگری اجتماعی و اتلاف حق‌الناس وعواقب آن درس‌آموز است تا به مسائل جدی همچون سرگرمی گذرا نگاه نکنیم. ارتقای موضوع اخلاقی به موضوع معرفتی وهشدار فرهنگی در سریال رستگاری آن را به داستانی عامه‌پسند بدل کرده است که درون مواعظ فردی‌اش برای توبه و تزکیه نفس، یک هشدار اجتماعی و حکومتی برای دوری از حرام نهفته است. ‌بیایید درک کنیم که پیشنهادهای قرآن به فردفرد انسان‌ها برای عادل بودن و حق را برای حرص دنیا و مال و نام زیر پا ننهادن چیزی برای کتاب‌ها نیست و عمیقا در‌آمیخته با حکمرانی سالم و مراعات حلال و حرام قرآنی و نظام فرهنگی و سبک زندگی و رفتار اقتصادی و سیاسی الهی وجدی وحتمی است.سریال‌هایی چون رستگاری باید با جلسات گوناگون بررسی و ترویج شود و به صورت امر واقعی برای مردم مطرح و بهره تربیتی از آن گرفته شود، زیرا این آثار می‌تواند یک کتاب زنده زندگی و عبرت‌آموزی مقید برای مردم باشد.رژیم مدرن‌شاه باآثار عامه پسند سال‌ها ارزش‌های فاسدونگرش لائیک زندگی غیردینی و اباحه‌گری را رواج داد.جمهوری اسلامی نباید فریب بخوردوباید بداند باسریال‌های دینی می‌تواندنیروهای سالم را ازکودکی با ارزش‌های دینی بپرورد.خشم وعصبانیت شبه روشنفکری ومنتقدان غربگرا ازسریال‌های مذهبی به خاطرهمین نیروست که آنان اثرش را می‌دانند ومی‌کوشند با فریب مردم ومدیران ولفاظی دروغین وتوقعات بیجا این آثار را تهی کنند.صد سریال مبتذل موافق طبع سکولاربسازیدصدای‌شان درنمی‌آید امایک‌فیلم وسریال با نگاه دینی اگرمخاطبی جلب‌کند،کارخانه تخریب‌شان رابه‌کار می‌اندازد. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها