درکنار این طنز، مسألهای در بین مردم ممکن است فراگیر شده باشد که با وجود ماه رمضان و خلوتی و سوتوکور بودن خیابانها بعد از اذان مغرب و افطار، شبهای نزدیک به عید، سرحالی و شور و ذوق خود را ندارد. چراکه ماه رمضان است و اکثریت مردم بعد از افطار کردن، در خانه میمانند و شاید از دیدگاهی مصادف شدن ماه رمضان با عید زیبای نوروز، بیذوقی برای شبهای عید بهبار آورده.اما شاید همین مصادف شدن، باید تلنگری باشد که بدانیم ماه رمضان و افطار کردن به این معنا نیست که تا کمترین لحظات باقیمانده به اذان مغرب در خیابانها در تکاپو باشیم و به محض افطار شدن، سکوت در جایجای شهرها فراگیر شود. آیا نمیشود مانع از این سکوت پس از افطار شد؟ در کشورهای مسلمان جشنها و مراسمات شادی پس از افطار صورت میگیرد و رسوم پس از افطار را دارند اما چنین موردی در کشور ما به چشم نمیآید. اکنون که این تصادف بین دو عید مبارک و باشکوه رخ داده، شاید فرصت خوبی باشد که جشنها و مراسمهای شادیآفرین پس از افطار برگزار شود. شاید با مطرح کردن چنین ایدهای، افرادی درمورد خستگی جسمی پس از افطار اظهارنظر کنند و بر این باور باشند که بعد از افطار، نیازمند این هستند که نفسی تازه کنند و در خانه بمانند اما بحث خستگی را کنار بگذاریم، به این موضوع میرسیم که شاید ما خود را محدود کردهایم و بهانهچینی میکنیم. پس آن قوای جسمی چه میشود که پس از افطار، باید شکوفا شود؟ چراکه انسان با خیالی آسوده، یک روز دیگر توانایی روزه گرفتن را داشته و از این بابت باید شکرگزار باشد. حال امسال و چند سال بعد که دو عید و دو بهار با یکدیگر در بازه زمانی مشخصی رخ میدهد، جُنگهای شادی و مراسماتی با موضوع رمضان و نوروز برگزار میشود؟و با تلفیق این دو، حال و هوای شبهای عید، رنگ و بویی متفاوت داشته باشند؛ چرا که مردم نیز حالشان بهتر است. زیرا هم ماه مهمانی خدا را جشن گرفته و گرامی داشتهاند و هم شبهای عید که رنگ امید به خود دارد و نشان از شروعی جدید است.این موضوعی است که باعث شده عدهای مقصر کسل بودن روزهای آخر سال که باید شور و شوق داشته باشند را، ماه رمضان بدانند؛ و جنس شادی و شلوغی بازارها به علت نزدیکی عید نوروز را سلب کنند اما باید فکری کرد؛ به نتیجهای رسید! باید به عید نوروز و ماه رمضان و این مصادف شدنشان با یکدیگر شادی بیشتری بخشید.