کتاب نوروز آیین صلح و زندگی ، مجموعهای از مقالات تخصصی پیرامون جشن باستانی ایرانیان هنگام نو شدن سال، یعنی جشن نوروز است. این کتاب با جستاری عمیق در بازتاب جشن نوروز در دورههای تاریخی گذشته ایران، درک جامعتری را از این رسم کهن به مخاطب ارائه میدهد.
برشی از کتاب
کتاب نوروز آیین صلح و زندگی که به کوشش سمیه کریمی گردآوری و نوشته شده، مجموعهای از مقالات متخصصان حوزه میراث فرهنگی است که این عید باستانی و جشنهای پیرامونش را از ابعاد مختلف بررسی کردهاند. جشن نوروز از چنان ارزش فرهنگی بالایی برخوردار است که بعد از گذشت هزاران سال همچنان پابرجاست و از دل تحولات دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی متعدد مردم نیز، به سلامت عبور کرده و دستخوش تغییر عمدهای نشده است. در مقالات این کتاب، نوروز را در دورههای تاریخی مختلف، در نقاط جغرافیایی گوناگون و از منظر مفاهیم هنری و روانشناسی مورد بررسی قرار دادهاند تا بر این استقرار و پابرجایی هزارانساله تأکید بیشتری داشته باشند.جشنها و اعیاد باستانی زیادی در فرهنگ ایران وجود داشتهاند که متأسفانه تنها تعداد اندکی از آنها در آدابورسوم مدرن امروزی جای گرفتهاند. روح طبیعتدوست و صلحطلب ایرانیان، اغلب رویدادهای طبیعی و کیهانی را بهانهای برای جشنگرفتن و نکوداشتن نعمات ایزد یکتا در نظر میگرفتند و نوروز نیز از این قاعده مستثنا نیست. با گردش ۳۶۵روزه زمین به دور خورشید و فرا رسیدن فصل بهار که نوید زندگی دوباره در طبیعت است، ایرانیان بساط جشن نوروز را برپا میکنند تا دیدن دوباره بهار طبیعت را گرامی بدارند. با شنیدن کتاب نوروز آیین صلح و زندگی، بیشتر با این رسم فرهنگی اصیل آشنا خواهید شد.
در بخشی از کتاب «نوروز آیین صلح و زندگی: مجموعه مقالات همایش ملی نوروز، میراث صلح» میخوانیم: آیین نوروز در دوره ساسانی با شکوه وعظمت خاصی برگزار میشد که ازآن اطلاعات نسبتا زیادی هم در متون پهلوی و هم در آثار دوره اسلامی در دست است.برای نمونه رسالهای به زبان پهلوی به نام ماه فروردین روز خرداد وجود دارد که در آن به روز خرداد در فروردینماه پرداخته و توضیح داده که این روز را نوروز خردادی یا نوروز خاصه میگفتند و بسیار گرامی میداشتند. اصطلاحات دیگری مثل نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین، نوروز کوچک، خواننوروزی، هفت صنف، جشن آبریزان و... بر اساس متون پهلوی و عربی اوایل اسلامی در این نوشتار بررسی شدهاند.بابلیان قدیم و یزیدیان روز اول بهار را جشن میگرفتند و آن راجشن سال نو میگفتند.در بابل، این جشن را «زگموک» میگفتند و خدای بزرگ، «مردوک» را میستودند. نقطهاشتراک دیگری که یزیدیان با بابلیها در جشن سال نو دارند، این است که در این روز، برای روان درگذشتگان، میان فقرا گوشت تقسیم میکنند و زنان سه روز مانده به پایان سال، بر سر گورها خوراک میبرند.