یکی از مجریان محبوب که کارش نقد براندازان به زبان فرهنگ و سیاست است در نصیحت و خیرخواهی دلسوزانه به نمایندگان تذکر داد که همه شرکتکنندگان در انتخابات را برانداز نپندارند و به آنان بیشتر از رایدهندگان توجه کنند و ببینند دردشان چیست، رسیدگی کنند. بیکاری، تبعیض، تورم ۴۰درصدی وافزایش حقوق ۲۰درصدی، مشکل مسکن، درمان، آموزشوپرورش مغشوش و... .کاری که آن مجری کوشید انجام دهد، یک نگاه فرهنگی به سیاست بود. این امر وقتی به تربیت حکمرانی بدل شود به معنی ارتقای فرهنگی حکومت است و وقتی یک جامعه تربیت میشود که نقش دشمن در تحریک به عدم شرکت در انتخابات کشورش را بشناسد و بهساز او نرقصد یا به سبب مشکلات، با حق شرکت در انتخابات خود نسازد، اهمیت انتخاب دلخواهش را در تغییرات درک کند و ضرورت شرکت در انتخابات و حفظ سلامت آن را بیاموزد وعمل کند؛ این هم نشان ارتقای فرهنگی ملت خواهد بود.
نسبت فرهنگ و سیاست
سخن دلسوزانه و مردمدوستانه آن مجری ما را دعوت به برخورد فرهنگی میکرد تا اولا ببینیم واقعا علل حقیقی گسست چیست و به درد دل مردم رسیدگی کنیم و جدی بگیریم و ثانیا درد را به شیوه فرهنگی درمان کنیم. حقیقت آن است راه حل مشکل باید ساختاری طراحی و حل شود. در این طراحی درک نسبت فرهنگ حقیقتا اسلامی و سیاست انقلابی رکن اساسی ژرفنگری محسوب میشود. درسال گذشته نسبت فرهنگ وسیاست در ایران چه پدیدههای ویژهای را آفریده است؟ به این محورها توجه کنید: ۱_تعامل فرهنگ و سیاست در بازتاب فاجعه نسلکشی غزه،۲_سینما و سیاست و جشنواره،۳_فقدان ابتکار ساختاری در سیاست فرهنگی، ۴_گام بزرگ صدا و سیما در سیاستگذاری عرصه فرهنگ انقلابی۵_فرهنگ، گفتوگو و انتخابات، ۶_آراهای مشق فرهنگ در زندگی سیاسی، ۷_سینمای دین و سیاست و فرهنگ در ایران، ۸_فرهنگ شفافسازی، ۹_بیسیاستی در عرصه هنر و موسیقی همگانی۱۰_فرهنگ دیوانسالاری غیر انقلابی، ۱۱_شهر و فرهنگ، ۱۲-کلانشهرها و فرهنگ غربزده، ۱۳_فرهنگ جهادی و فرهنگ مدیریت بروکراتیک بیدغدغه در سه قوه، ۱۴_معنای توسل به فرهنگ انتظار و... .
به این محورها یک بار دیگر دقت کنیم. پارهای ازکلیت و پارهای ازجزئیات و ویژگی مرتبط با همین سال برخوردارند.مثلا پرداختن از منظر فرهنگ به بیتوجهی مردم به جنجالانگیزی و خواست اغتشاش در سالگرد مرگ اتفاقی مهسا امینی یک ویژگی خاص مربوط به همین سال است و رابطه مردم و فرهنگ اغتشاشگری را در سال ۱۴۰۲ مد نظر دارد. همینطور بررسی وضع سینما در این سال یا حکم شروین حاجیپور، خاص همین سال است اما بررسی تداوم وضع کلانشهرها و فرهنگ غربزدگی یا تداوم فرهنگ دیوانسالاری غیر انقلابی در ادارات به وجه کلی چالشهای فرهنگی در سال ۱۴۰۲ ربط مییابد و امری گذرا در کوتاه مدت و مدت یک سال و حتی در میان مدت و امری گذرا و یا جزئی نیست. پس اولین گام، تفکیک مسائل جزئی مهم و مسائل کلی فرهنگ است. مسائل کلی چون وضع فرهنگ و سیاست در سال گذشته و تحولات فرهنگ مقاومت و وضعیت رابطه فرهنگ و سازمان اجتماعی ما، ابتکارات توسعه فرهنگی و اوضاع تقابل فرهنگ اصیل و فرهنگ مهاجم سلطه، فرهنگ بومی، فرهنگ دانشگاهی و عناصر تنشزا در فرهنگ دانشگاهی، مسائل فرهنگ دیوانسالاری غیرانقلابی و مقاومت برابر فرهنگ جهادی شهرهای کنونی ما، عرصه چالش فرهنگ اسلامی و فرهنگ اجنبی، سیطره فرهنگ مدرن بر پرورش کودکان، جوانان ایران، فرهنگ دینی و زنان ایران، هدف فرهنگ شیطانی مدرن و... .خب این مسائل کلان و نظایر آنها در سطح جامعه و نیز درون سلول اجتماع ما، یعنی خانه و سپس در محیط آموزش و پرورش، دانشگاه، محیط کار در کارخانه، روستا، اداره، بازار و فرهنگ انتظار برای ما و... .همه ارزش استراژیک دارد و باید پژوهش شود وطرح پیشرفت روشنی داشته باشیم که نداریم و باید با دقت و زیر بنای شناختی عقلایی و اسلامی به این ضرورت پاسخ گوییم.
رخدادهای ویژه سالی که گذشت
۱- شکست طرح ایجاد اغتشاش در سالگرد مرگ مهسا امینی: عدم استقبال مردم چرا معنایش بیش از عدم استقبال مردم است؟ و آن چیست؟ همه عاملهای یک سال پیش وجود داشت، با این وجود اغتشاش تکرار نشد؟ به نظر میرسد شهادت مظلومان مدافعان انقلاب و آشکار شدن ماهیت پلید بهانهجویی نوکران غرب در بستر کار فرهنگی وسیع برای نمایش حقیقت گواه جوانان که جان هدیه کردند و بهایی که مأموران غرب پرداختند، نقش مهمی در بازیچه نشدن مجدد طبقه متوسط داشت. آینده پر نشان میدهد که همراه مقاومت دلیرانه علیه توطئهها کار گسترده فرهنگی ارزش یکتا دارد.
۲- سلبریتیهای تبخیر شده: بارها افراد نامور دچار توهم شده و از انقلاب کنده و به ضد انقلاب بدل گشتهاند. سلبریتیهایی که نفس طماع و میل بیمهار دیده شدن و اغوای شیاطین قدرت و نهادهای جشنوارهایشان دو سال پیش از آنان پرچمدار اغتشاش علیه استقلال، آزادی، بقای ایران و غریب زنان و جنبش گردآلود ضددینی ساخت، سال بدی را امسال پشتسر نهادند. آنان چون آب به مردم و دیده شدن و در دریای مردم زیستن نیازمندند اما بخش بزرگی از اکثریت ملت که دنبالهروی امام خامنهایاند و نه امام شیطان و ترامپ، آنان را به مثابه مزدور اجنبی طرد کردند و بیدارشان آوردند. آنان اگر توبه نکنند همان کسانی باقی میمانند که ترامپ به آنان چون سربازان خود پیام تهنیت میفرستد و آنان با شعار نه غزه، همبستگیشان را با اهداف جلادان اعلام کردند.
از آنان کسانی که جویی غیرت داشتند و دچار رودربایستی با جلادان جهانی نبودند، شرمسار توبه کردند اما حالا دیگر نازیدند نه چون سابق بازیگر صحنه آثار ضد ایران بلکه با واقع بینی بازیگران فیلم و سریالهای معقول باشند. البته اگر بار دیگر مدیران نخواهند آب رفته را به جوی برگردانند.
۳- جایزه نوبل نرگس: رویداد ضد فرهنگی تراریخته و نمایش رسوای دیگر گیم غرب و سناریوی اربابان جنایت علیه حکومت مقاوم، انقلابی، مستقل و آزادیخواه جمهوری اسلامی است. جایزهای ضد فرهنگی و مایه بیآبرویی کسی که آن را قبول میکند و همسنخ گلدا مایر میشود. این برنده جایزه صلح، نوکری نفرت انگیزش به سود ذات متوحش و هولوکاست اسرائیلی هزار بار بدتر ازهیتلروقتی عیان شدکه برابر نسلکشی رژیم صهیونیستی درغزه لال نشست و آشکار شد چگونه صلحطلبی از جنس نتانیاهوست.
۴- پیروزیهای تلویزیون: اولین پیروزی صداوسیما و مدیریت جدید درعرصه فرهنگی،رساندن سیمای جنایت آمریکا و اسرائیل درغزه بود. موفقیت انقلابی به تماشا نهادن جنایت قرن درسطح جهان کمنظیر بود و خود صحنه مقاومت بزرگ و حمایت عظیم بود. موفقیت بعدی فرهنگی صداوسیما، فائق شدن بر گسست سریالها از زندگی سیاسی و تولید و نمایش آثار مهم قوام بخشیدن به فرهنگ مقاومت است که ازجمله دو کار ارزشمند سرزمین مادری و سنجرخان، هنوز درحال نمایش است. برنامههای متنوع جذاب، مستندها و گفتوگوهای فرهنگی ارزشمند در فرهنگسازی عمیق و گسترش بلوغ مردمسالاری نقش عالی دارد. برنامههای دینی مبتکران و شاداب معلی و محفل پیروزی دیگر صداوسیما درسال گذشته بود.در پایان وزارت فرهنگ و ارشاد بایدعرصههای و سعی کار مردمی فرهنگی را بشناسد و کاروانهای جذاب از هنرمندان انقلابی به شهرستانها روانه کند تا درمیادین، پارکها و محلهای مکث، نمایش انقلابی وفرهنگی افشاگر قدرتهای مستکبر وسرود و آثار مفرح کمیک و شعرخوانی انقلابی پرشور به سود غزه و انقلاب برپا کنند و جامعه را به نشاط آورند. درکارفرهنگی باید صداوسیما برای خیزش ارتباط با انقلابیون جهان و چهرههای نامور منتقد غرب در آمریکا و اروپا، بازیگران روشنفکر و مخالف جنایت را جذب و در سیما حاضر کند.