آمار دقیقی از این معلمان هم وجود ندارد اما جمعیتشان حدود ۲۶هزار نفر برآورد شده و این برآورد مربوط است به آخرین جلسه وزارت آموزشوپرورش وسازمان اداری واستخدامی کشور؛درست یک هفته قبل از۴بهمن امسال که رئیس سازمان برنامه و بودجه به مجلس فراخوانده شده بود تا توضیح دهد چرا این معلمان از ابتدای سال تحصیلی، ریالی دریافت نکردهاند. درماه اسفند که ماه پرداخت عیدیها و پاداشهای پایان سال است، معلمان خرید خدمات تازه حقوق دو ماهشان را دریافت کردهاند و شب عید درحالی به خانه میروند که سه ماه حقوق طلب دارند. سیاهه مشکلات این ۲۶هزارمعلم اما در وضعیت حقوق و مزایای آنها خلاصه نمیشود، چراکه قانون جدید مجلس مبنی بر این که «به کارگیری این نیروهاممنوع است مگر این که درآزمون استخدامی پذیرفته شوند» بیش از هر چیز دست و پای آنها را در پوست گردو گذاشته است. ولی با این حال نگرانی اصلی موضوعی فراتر از اینهاست؛ این که نظام آموزشی کشور، معلمانی را به کلاسهای درس میفرستد که به لحاظ اداری وضعیتی آشفته دارند، اوضاع مالیشان زیر خط فقر سیر میکند و از نظر روانی پریشانند.آیا چنین نیروهایی میتوانند منشأ تحول، آن هم تحول بنیادین درآموزشوپرورش شوند؟
قصه یک پریشانی
اما چرا معلمان خرید خدمات به این وضع وحال دچار شدهاند؟ مگر این نیروها همانهایی نبودند که وقتی آموزشوپرورش از کمبود مزمن نیرو رنج میبرد به کار گرفته شدند و هرطور که بود، اجازه ندادند فرآیند تعلیم و تعلم متوقف شود؟
بله، نیروهای خرید خدمات چنین افرادی بودند اما در زمان وزارت یوسف نوری در آموزشوپرورش حوادثی روی داد که ورق را به ضرر این نیروها برگرداند که شرح آن از زبان علی فرهادی، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزشوپرورش شنیدنی است: «وزیر سابق آموزشوپرورش با سازمان اداری و استخدامی توافق کرده بودند که نیروهای خرید خدمات جذب نشوند و در مقابل ۵۳هزار نفر با مجوز استخدام به کار گرفته شوند اما جذب این ۵۳هزار نفر محقق نشد و فقط ۴۳هزار نفر جذب شدند که این تعداد هم دیرتر از موقع به استخدام درآمدند. بنابراین استانها ناچار شدند نیروهای خرید خدمات را به همکاری دعوت کنند در حالی که برای جذب آنها هیچ مجوزی نداشتیم.»
دقت کنید! معاون وزارت آموزشوپرورش میگوید«مجبورشدیم این نیروها را دعوت به همکاری کنیم»، پس طبیعی است نیروهایی که از سر ناچاری و اجبار به کار گرفته شدهاند، نباید روزگار بسامانی داشته باشند. علی فرهادی تاکید دارد: «این نیروها بدون مجوز به کارگرفته شدهاند» که مشکلات را مضاعف میکند چون حالا دیگر میدانیم در آموزشوپرورش به اندازهای بیبرنامگی حاکم است که ۲۶ هزار نفر میتوانند بدون مجوز در آن فعالیت کنند. این قصه پریشانی عمیقی است که ریشههایی قطور در گذشته نهچندان دور آموزشوپرورش دارد؛ وزارتخانهای که همیشه تصمیمات موقتی را در دستور کار داشته تا مشکلات به صورت موقتی علاج شوند. حالا چه باک اگر این مشکلات تبدیل به موج شوند و بهصورت نارضایتی معلمان خرید خدمات به ساحل امروز بکوبند. اکنون نیز معلمان خرید خدمات برای رسیدن به آرامش نسبی یک راه بیشتر ندارند؛ این که در آزمون استخدامی شرکت کنند؛ آزمونی که معلوم نیست در آن پذیرفته میشوند یا خیر.خوب است این معلمان بخشی از گفتوگوی دیروز سخنگوی آموزشوپرورش با تسنیم را بخوانند:«معلمان خرید خدمات سالها معلم بودهاند و مهارت لازم را از طریق تجربه و آموزش کسب کردهاند و در نقاط مختلف کشور به آموزش مشغول بودهاند، بنابراین هر سال سابقه آنها در مصاحبه، امتیاز محسوب میشود».
عمده مطالبات و واگویههای معلمان خرید خدمات
کمترین حق ما این است که در اولویت استخدام باشیم
به عنوان نیروی آموزشوپرورش باید بدون آزمون، رسمی شویم
چرا باید قبل از دریافت حقوق، برگه تسویه را امضا کنیم؟
چرا نیروهای تکمیل ظرفیت بهراحتی استخدام میشوند ولی ما نه؟
ما برخلاف سایر معلمان فقط هشت ماه از سال حقوق میگیریم
معلمان خرید خدمات ازسهمیه شیر مدرسه محرومند
معلمان باردار با هروضعیتی ادامه کار میدهند
نیروهای خرید خدمات، مرخصی زایمان ندارند