این جشنواره که از گام نخست با رشتههای نقاشی، پوستر، عکس، مجسمه و کاریکاتور برگزار شد کمکم طراحی، تصویرسازی، سرامیک، خوشنویسی و نگارگری به آن اضافه شد و حتی حضور رسانههای جدید هنری مانند ویدئوآرت و اینستالیش را نیز به خود دیده و در سالهای اخیر فیلمهایی هم با موضوع هنرهای تجسمی در این جشنواره به رقابت میپردازند.
نقطه قوت، ثبات رویه
هرچقدر تغییرات مدیریتی دولتها هر از گاهی مدیریت این جشنواره را دستخوش تغییر کرده اما از آنجا که اصل و اساس جشنواره تجسمی فجر بر مبنای تخصصمحوری و عاملیت انجمنها و نهادهای صنفی دیرپای رشتههای مختلف هنرهای تجسمی در کشور است، تغییرات کلان مدیریتی هم نتوانسته است آسیب چندانی بر روند جشنواره داشته باشد. در کنار نقاط قوت جشنواره، فقدان راهبرد رسانهای برای اعتباربخشی بیشتر به جشنواره و تبدیل آن به یک رویداد ملی و رسانهای باعث شده است چنین فرصت مغتنمی برای نظام جمهوری اسلامی بهرهوری چندانی نداشته باشد؛ در حالی که اغلب رشتههای تجسمی قابلیت آن را دارند که رقابتهایشان به سمع و نظر مخاطبان رسانه رسانده شود و بسیاری از رقابتها در حضور رسانه و با مشارکت مخاطب عام برگزار شود.
تفکر انقلابی در عرصه هنرهای تجسمی
برخلاف برخی رشتههای هنری مدرن یا رشته تئاتر که ریشه در غرب داشته و به صورت رسمی نزدیک به ۱۰۰سال است که وارد ایران شدهاست، اغلب رشتههای هنرهای تجسمی، کهن و ریشهدار هستند که در سبکهای مختلف آن از دیر باز هنرمندان بزرگی در ایران به آن مشغول بکار بودهاند و حتی در هنر نقاشی هم که آمیخته با سبکهای اروپایی و مدرن است، سبکهای نقاشی ایرانی در کنار هنرمندان سبکهای غربی حضور پررنگی داشته و بر آن تأثیر گذاشته است. در میان هنرمندان نسل انقلاب اسلامی هم برخی رشتههای تجسمی مانند خوشنویسی، گرافیک، نقاشی و کاریکاتور از ابتدا مورد توجه بوده و هنرمندان بزرگ و صاحب سبکی در این رشته هستند که میتوانند جریانساز و نقشآفرین باشند. از طرف دیگر برخی هنرها مانند گرافیک نیز بهواسطه اینکه در تعامل با جامعه است، در جریان انقلاب اسلامی رشد کرده و به تکامل رسیده است. شهید سیدمرتضی آوینی در مقاله «انفطار صورت» به این مسأله اشاره کرده و اعتقاد دارد هنر گرافیک همپای رزمندگان در دفاع مقدس محل تجلی انقلاب و دفاعمقدس شده است. مثال دیگر این ادعا رشته عکاسی است؛ عکاسان جوانی که در جریان انقلاب اسلامی و دفاعمقدس با مردم ایران همراه شدند و وظیفه ثبت این وقایع را بر عهده گرفتند امروزه ضمن رسیدن به سن استادی، اعتبار و تجربه قابلتوجهی که از آن سالها به همراه دارند در جشنواره تجسمی فجر هم نقش آفرین هستند.
خشت اول گر نهد معمار راست!
اغلب جشنوارههای معتبر جهان دارای دبیرخانه دائمی، سیاستگذاران ثابت و آکادمیهای علمی هستند که پشتوانه آن جشنواره محسوب میشوند. ولی در مقابل اغلب جشنوارههای ایرانی حتی دبیرخانه دائمی هم ندارند و دبیران گاه بیتجربه و بیتخصص بهصورت سالانه یا دو سالانه انتخاب میشوند و فرآیند جشنواره با انتشار فراخوان شروع شده و پس از پایان جشنواره همه چیز تعطیل میشود. اما در جشنواره تجسمی فجر این نقیصه که یک نوع سندرم برای جشنوارههای ایرانی محسوب میشود با مشارکت و مبنا قرار دادن نهادهای صنفی و انجمنهای هنری رشتههای مختلف رفع شده است. بهطور مثال این جشنواره در سالهای اخیر با همکاری مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر، موزه هنرهای معاصر، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی، نگارخانهداران و فعالان صنایع خلاق فرهنگی، انجمنهای تخصصی هنرهای تجسمی، دانشکدههای معتبر هنر، شهرداری تهران، سازمان زیباسازی شهر تهران، مرکزهنرهای تجسمی حوزه هنری انقلاب اسلامی وادارات کل فرهنگ وارشاد اسلامی استانها وانجمن علمی چند دانشگاه معتبر برگزار شده و هرکدام از این ارگانها نقش مشخصی درجشنواره دارند.مشارکت انجمنها ونهادهای ریشهدار در برگزاری جشنواره همان خشت اولی است که راست بنا نهاده شده وبا تغییر دبیر ومدیر در وزارت متبوعه این بنیان اولیه تغییر چندانی نکرده است.
تعدد رشتهها؛ تهدید یا فرصت؟
در هر جشنوارهای تعدد رشتههای مسابقه یک آسیب محسوب میشود. جشنواره هنرهای تجسمی هم از این قاعده مستثنا نیست؛ لکن با توجه به گستردگی ذاتی عنوان تجسمی که شامل رشتههای هنری متعددی میشود گریزی از این مسأله نیست به شرطی که رویداد اصلی یا یکی از رویدادهای اصلی در یک موقعیت مکانی متمرکز باشد تا بتواند بهعنوان نماد جشنواره محل رجوع مخاطبان عام، خبرنگاران و اهالی رسانه باشد تا یک تصویر ذهنی ثابت و نظاممند از جشنواره به مخاطب ارائه بدهد.در خصوص رشتههای اصلی جشنواره مانند نقاشی، پوستر، خوشنویسی، مجسمهسازی و... که بخشی از تعریف هنرهای تجسمی هستند از حضور همه این رشتهها در جشنواره گریزی نیست؛ چرا که این تعدد رشته در ذات جشنواره است و اتفاقا همین امر به اعتبار و جامعیت جشنواره میانجامد اما رشتههای نوپدیدی مانند پرفورمنس، ویدئو و چیدمان یا بخش فیلمهای مستند یا موضوع هنرهای تجسمی میتواند در جشنواره یا رویدادی جدا به رقابت بپردازد که هم به تمرکز مخاطبان بر بخشهای دیگر جشنواره آسیب نزند و هم این رشتههای جدید از سایه رشتههای کهن هنرهای تجسمی بیرون آمده و بیشتر به مخاطب معرفی شوند.
توجه به عدالت فرهنگی ـ هنری
یکی از بخشهای مهم جشنواره تجسمی فجر بخش «تجسم هنر» است. این بخش یک نوع خلاقیت در امر جشنواره محسوب میشود؛ چرا که در آن خود برگزاری یک رویداد به مسابقه گذاشته میشود به این شرح که هر استان یک رویداد هنری در قالب نمایشگاه آثار هنرهای تجسمی با حضور آثار هنرمندان بومی برگزار میکند و دبیران این رویداد به پیشنهاد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان انتخاب میشوند. در این فرآیند شیوه نمایشگاهگردانی و اجرای رویداد از طرف دبیرخانه مورد بررسی قرار گرفته و دبیر یکی از استانها بهعنوان دبیر برتر معرفی میشود. این بخش علاوه بر خلاقیتی که در ابداع آن است، نتایج و پیامدهای مهمی دارد که برخی از آنها به این شرح است: تربیت و کادرسازی در میان مدیران هنری استانها و آماده ساختن آنان برای برگزاری جشنوارهها و رویدادهای هنری، کشاندن جشنواره به همه استانهای کشور، درگیر کردن و توانمندسازی ادارات استانی در زمینه شیوههای نمایشگاهگردانی و برگزاری جشنواره، کشف شیوهها و روشهای خلاقانه برگزاری رویدادهای هنری و اقتصاد هنرهای تجسمی و... .
توجه به علم و پژوهش
همانند بخش مسابقه که با مشارکت انجمنها و نهادهای هنری برگزار میشود، بخش علمی جشنواره نیز با مشارکت دانشکدههای هنری کشور برگزار شده و در آن مسائل مختلفی مانند اقتصاد هنر، آیندهپژوهی و پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری درخصوص هنرهای تجسمی مطرح میشود؛ این نخستین جشنواره هنری است که در آن جایزه علمی به صورت رسمی و مدون اهدا میشود و از فعالیتهای علمی درعرصه هنرهای تجسمی حمایت بهعملمیآید.باوجود قطع ارتباط سایررسانههایهنری با دانشگاهها که آیندهپژوهی، خلاقیت و تولیدات جدید علمی رامتوقف میکند. بخش پژوهشی جشنواره تجسمی فجر ازاین جهت یک گام رو به جلو است و میتواند به رشد اقتصاد و تکنیکها وروشهای جدید برگزاری رویدادهای هنری وبه روندرو به رشد جشنواره تجسمی فجر بینجامد.
مردمی بودن
جشنواره هنرهای تجسمی فجر بهرغم اینکه نسبت به جشنوارههایی مانند فیلم فجر کمتر در رسانهها و میان مخاطب عام شناخته شده است اما در میان علاقهمندان و فعالان هنری در رشتههای مختلف تجسمی با اقبال خوبی مواجه است و حتی بحرانهای سیاسی و اجتماعی نیز تأثیر چندانی در اقبال هنرمندان به آن ندارد؛ چراکه برگزاری این جشنواره ماهیت صنفی دارد و نهادهای مختلف هنری در برگزاری آن مشارکت داشته و آن را از هیبت یک جشنواره دولتی خارج کردهاند. گستردگی جشنواره در رشتههای مختلف از یک جهت نقطهضعف برای جشنواره است و باعث عدم توفیق جشنواره در ارتباط بهتر با رسانه و رسانهای کردن رقابتها شدهاست و از سوی دیگر بخش مهمی از جامعه را با جشنواره همراه کرده و ماهیت جشنواره و فستیوال مردمی را محقق کرده است.