بخوانیم درباره‌ جریان‌سازان سوادآموزی در ایران از سبک سنتی تا مدرن

خاندان سواد

از آنجاکه خبر افت تحصیلی دانش‌آموزان و کاهش میانگین نمرات خون‌به‌جگرمان کرد، تصمیم گرفتیم در چند قرن اخیر، به‌دنبال بارقه‌های سوادآموزی بگردیم. یادآوری این‌که چه کسانی با چه مشقت‌هایی تلاش کرده‌اند چراغ علم‌افزونی را روشن نگه دارند، خوب است. شاید تکانی خوردیم و به خودمان آمدیم؛ حداقل در این زمانه‌ پرهیاهو‌ی پول‌پرست!
کد خبر: ۱۴۴۵۳۸۸
نویسنده ​​​​​​​مریم شاه‌پسندی - نوجوانه
 
مکتبخانه‌ها
احتمالا برای توصیف اولیه مکتبخانه‌ها بهتر است از مَثَل «حصیری بود و ملانصیری» آغاز کنم. مکتبخانه معمولا یک حجره در نزدیکی مسجد بود که صرف سقف‌داشتن آن را به محلی برای درس‌خواندن تبدیل می‌کرد. دانش‌آموزان خودشان تشکچه می‌آوردند، در مواقع سرد سال هم وظیفه‌ تامین گرما بر عهده خود آنها بود. میرزا یا آخوند که تحصیل‌‌کرده‌ علوم اسلامی بود و وظیفه‌ آموزش را بر عهده داشت، به‌طور معمول حرفش را با زبان چوب و ترکه می‌زد و فلک‌کردن روش تربیتی مرسوم‌شان به حساب می‌آمد! 

داری از فنون 
وقتی وزیر کبیر، میرزا تقی‌خان امیرکبیر از سفرش به روسیه برگشت، به یک خلأ و احساس نیاز در جامعه ایرانی رسید و آن، کمبود موسسه‌ای بود که علوم و فنون جدید را در ایران آموزش بدهد. دارالفنون به‌نوعی یک دانشگاه به‌حساب می‌آمد. ابتدا اعیان و اشراف می‌توانستند به آن راه پیدا کنند و هر یک برای ورود باید به تایید شاه می‌رسیدند. امیرکبیر برای جلوگیری از نفوذ انگلیس، فرانسه و روسیه در دستگاه آموزشی ایران و همچنین شهرت آن روزهای اتریش و آلمان در مباحث علمی، دستور استخدام معلم از این دو کشور 
را صادر کرد. 

رشدی برای ایران
وقتی روزنامه‌ ثریا در وخامت اوضاع تعلیم در سال‌های حیات میرزا حسن تبریزی نوشت: «در اروپا از هر هزار نفر، یک نفر بی‌سواد است و در ایران از هر هزار نفر، یک نفر باسواد؛ و این از بدی اصول تعلیم است»، تن میرزا به لرزه افتاد و مسیر زندگی‌اش از نجف به استانبول تغییر کرد‌. میرزا حسن تبریزی همان کسی است که به‌دلیل تاسیس مدارس ابتدایی به شیوه‌ مدارس رشدی استانبول، به میرزا حسن رشدیه تبدیل شد؛ عالم اهل تبریزی که قصد داشت برای ادامه تحصیل و طلبگی به نجف سفر کند اما با مشورت پدرش مسیرش را به استانبول تغییر داد تا روش نوین تدریس را یاد بگیرد. 

مدرسه محتشمیه
تاثیر دارالفنون اینجا مشخص می‌شود؛ دقیقا همان زمانی که هر یک از فارغ‌التحصیلان آن موسسه عالی در کشور به اقدام مهمی دست می‌زدند. یکی از آنها «حسینعلی‌خان هندسی گوران» بود. ابتدا مدرسه‌ای به نام «مبارکه ملت» در کرمانشاه، شهر آبا و اجدادی‌اش تاسیس کرد که با استقبال مردم روبه‌رو شد اما پس از مدتی حاکم وقت کرمانشاه با آن مخالفت کرد و حسینعلی‌خان که اصلا دلش به بسته‌شدن این مدرسه راضی نمی‌شد، با کمک‌گرفتن از شاهزاده جلال‌الدین میرزا که به محتشم‌الدوله معروف بود، توانست آنجا را سرپا نگه دارد و همان‌طور که از ظاهر جریان مشخص است، همین‌جا بود که نام مدرسه را به «محتشمیه» تغییر داد.

مدرسه دوشیزگان 
اگر بگوییم «دوشیزگان» اولین مدرسه‌ دخترانه در ایران بوده، اغراق نکرده‌ایم. بی‌بی‌خانم استرآبادی (وزیراف) در سال‌هایی که دانستن را حق دختر نمی‌دانستند، در مکتبخانه‌ها نوشتن را به دخترها یاد نمی‌دادند تا مبادا سرکش شوند و مدرسه‌ دوشیزگان را عین کفر و بی‌دینی و فساد قلمداد می‌کردند، پای این مدرسه و دخترانش ماند. ننگ و انگ فحشا، فساد و بی‌دینی چیزی نبود که به‌راحتی برای این زن قابل تحمل باشد.او علاوه بر تاسیس این مدرسه، فعال حوزه‌ زنان، روزنامه‌نگار و طنزپرداز نیز بوده است. این مدرسه طی سال‌های حیاتش، چندین بار بسته شد و هر بار از نو کارش را آغاز کرد. 

مدرسه ناموس
بعضی‌ها معتقدند اگر حسن رشدیه را بنیان‌گذار مدارس پسرانه می‌دانیم، طوبی آزموده را نیز باید بنیان‌گذار مدارس دخترانه بنامیم. ایشان توانست در آن دوران که قبل‌تر درباره‌ مقتضیاتش برایتان گفتم، مدرسه‌ای دخترانه تاسیس کند که برعکس باقی مدارس دخترانه کارش به تعطیلی و بسته‌شدن نکشد. طوبی آزموده ابتدا در خانه‌ شخصی‌اش این مدرسه را راه انداخت. او علاوه بر تدریس برای دختران کم‌سن‌وسال، پای زنان سن‌بالا و مسن را هم به عرصه علم‌آموزی باز کرد. او در کنار سایر درس‌ها، کتاب قرآن و تعالیم دینی را نیز تدریس می‌کرد و جملات قصار بزرگان دین را بر در مدرسه و دیوارهایش می‌چسباند. همچنین با برگزاری مراسم‌ دینی مثل روضه‌خوانی در مدرسه نگذاشت انگ کفر، بی‌دینی و فساد بر پیشانی مدرسه و اهالی‌اش چسبانده شود. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها