فرهنگ ایرانی نیز سرشار از این نمونههاست، مانند نمایشهای سیاهبازی و روحوضی و شخصیت تلخک در دربارها. سینمای ایران نیز که وامگرفته از این فرهنگ است آثار درخشانی را در ژانر کمدی اکران کرده است، کمدیهای درخشانی همچون اجارهنشینها، لیلی با من است و...هرچند که این نوع از کمدی در سالهای اخیر کمرنگ شده است یا بهخاطر جنس نامرغوب شوخیها کمتر ماندگار میشوند، اما همچنان جایگاه خود را حفظ کردهاند و همواره شاهد کمدیهای دغدغهمند هستیم.
شوخزبانی «ورود خروج ممنوع»
ورود خروج ممنوع را میتوان جدیدترین نمونه از کمدیسیاسیهای سینمای ایران دانست. این فیلم کمدی در نگاه اول فیلم متوسطی بیشتر نیست، اما نکات مثبتی در آن پیدا میشود که در کمتر فیلمی شاهد آن هستیم. فیلم ورود خروج ممنوع داستان یک روحانی سختگیر است که بهعنوان مسئول فرهنگی زندان منصوب شده است، زندانی که هرگونه مجرمی در آن پیدا میشود، زندانی که دیالوگها نشان میدهد نمادی از کشور است و در ادامه با فرار یکی از زندانیها ماجراهای زیادی برای این روحانی پیش میآید.شاید بارزترین نکتهای که در این فیلم شاهد آن هستیم زبان تیزی است که دارد. این فیلم دیالوگهایی دارد که وجودشان بدون اینکه شامل ممیزی شوند، قابل توجه است. بخش عمدهای از شوخیهای این فیلم شامل دو بخش کنایههای سیاسی و شوخی با اعمال مذهبی است. شوخیهای سیاسی زبانی تند دارند و شوخیهای مذهبی همواره جانب ادب را رعایت میکنند تا حساسیتبرانگیز نشوند و کارگردان توانسته است از عهده این کار برآید.
یک سوزن به خود
شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که نویسنده و کارگردان فیلم کمدی ورود خروج ممنوع، فردی روحانی است و بهعنوان اولین روحانی کارگردان سینمای ایران شناخته میشود. شاید همین باعث شده است تا این کارگردان در اولین تجربه خود دست روی موضوع و شخصیتی بگذارد که آشنایی بیشتری نسبت به آن دارد. این نکته مطمئنا دلیل تکیه شوخیهای فیلم ورود خروج ممنوع روی موضوعاتی است که پیش از این ذکر شد.امید آقایی با فیلم ورود و خروج ممنوع نشان داد که هنوز باید برای کارگردانی تلمذ کند. با توجه به اینکه نویسنده این فیلم نیز خود اوست میتوان ضعفهای متعددی را بهوضوح در این فیلم شاهد بود. فیلمنامهای که نقش اصلی ندارد! ابتدای فیلم این شریفینیاست که نقش اصلی را بر عهده دارد و هرچه جلوتر میرویم یکدفعه تمام فیلم به خدمت کاراکتر محمدرضا هدایتی درمیآید و دوباره بخش پایانی فیلم این شریفینیاست که نقش اول فیلم میشود. البته این شلختگی ممکن است دلیل موجهی داشته باشد! اخیرا نعیمه نظامدوست با انتشار پستی در شبکههای اجتماعی خبر از حذف نقش خود در فیلم ورود خروج ممنوع داده بود. البته که منطقی است وقتی یک نقش کاملا از فیلم حذف شود فیلم دیگر نمیتواند مانند روز اول باشد و این اتفاقی است که ممکن است فقط در کشور خودمان شاهدش باشیم. نتیجه چنین تصمیمهایی تماما علیه سینما و سینماگر است. مثلا در همین مورد نتیجه این است که فیلم مورد نظر با سطح کیفی نازل اکران شود و علاوه بر ضرری که متوجه سرمایهگذار میشود آینده کاری کارگردان نیز تحتالشعاع قرار میگیرد.
چشماسفندیار فیلم
فیلم ورود خروج ممنوع، تیم بازیگری قویای دارد؛ بازیگرانی مانند محمدرضا شریفینیا، اکبر عبدی، هادی کاظمی، علی صادقی و...که هریک به تنهایی میتوانند در یک اثر خوش بدرخشند و تاثیر بسزایی در میزان فروش یک فیلم بگذارند؛ اما این تیم باسابقه بازیگری که قرار بود سکوی پرتاب این فیلم شود و در تبلیغات فیلم نیز بر این نکته تاکید شده، تبدیل به چشماسفندیار این فیلم شده است. از این نظر که فیلم نمیتواند یک کاراکتر را بهعنوان شخصیت اصلی به مخاطب معرفی کند و مدام هربار و ناقص به یک کاراکتر میپردازد. از طرف دیگر بازیگران این فیلم که هرکدام وزنهای در سبک کمدی سینمای ایران هستند یکی از ضعیفترین بازیهای خود را ارائه میدهند. اکبر عبدی همان تیپ همیشگی خود یعنی کاراکتری ترکزبان را اجرا کرده است. دیگر بازیگران این فیلم هم به همین صورت درگیر تیپهای کلیشهای خود هستند و مشخص است که کارگردان اثر نیز بهدنبال طرحی نو در فیلم نیست و قانع است به همان فرمولهای جواب پسدادهای که فیلمهای پیش از خود را به موفقیت رسانده است.
شوخی یا کنایه؟
اصلیترین عامل موفقیت یک فیلم همواره بستگی به شوخیهای آن دارد؛ یعنی اگر فیلمی کمدی میتواند تعریف دیگران را برانگیزد بهدلیل شوخیهای مناسب آن است که حاصل کارگردانی، نویسندگی و البته اجرای مناسب بازیگران است. ورود خروج ممنوع که سعی میکند خود را یک کمدی موقعیت نشان دهد و البته که در این امر موفق نیست، جز چند سکانس معدود، برای شوخیهای خود هیچ خلاقیتی را قائل نمیشود. ورود خروج ممنوع نیز مانند اکثر قریب به اتفاق فیلمهای کمدی، شوخیهای خود را اصطلاحا از کف خیابان جمع میکند و بدون ذرهای خلاقیت با بازسازی آن دوباره به مخاطب خود ارائه میدهد. نکته دیگر این کمدی سیاسی، شوخیهای سیاسی آن است که بیشتر کنایه هستند تا شوخی. این کنایهها که مانند شوخیهای فیلم، سرنوشت بهتری ندارند و تقریبا همان کنایههایی هستند که ممکن است وقتی در تاکسی نشستهاید بشنوید و قاعدتا انتظار ندارید برای شنیدن این حرفها به اسم شوخی سیاسی پولی برای دیدن فیلم خرج کنید!
یک کمدی خانوادگی!
خلاصه اینکه فیلم ورود خروج ممنوع علیرغم تمام ضعفهایی که دارد اما در قیاس با دیگر فیلمهای روی پرده یک کمدی خانوادگی سالم را به مخاطب خود ارائه میدهد. اگر بهطورکلی پیگیر فیلم و سینما هستید این فیلم خیلی به مذاق شما خوش نمیآید و ممکن است تنها در چند سکانس بتواند شما را بخنداند اما اگر خیلی پیگیر سینما نیستید یا خانواده انتخاب فیلم را به شما واگذار کردهاند میتواند انتخابی منطقی باشد. در کل فیلم ورود خروج ممنوع انتخاب اول مخاطبان حرفهای سینما نیست و در همین ایام نیز فیلمهای قویتری نسبت به آن وجود دارد ودرآینده امیدوارم شاهد کارهای بهتری از این کارگردان فیلماولی باشیم.
نگاه سلیقهای به سرمایههای سینمایی
مسئولان ارشاد همواره نشان دادهاند که در فرآیند بازنگری و ممیزی فیلم، کارگردان رکن مهمی دارد. بهتر است گفته شود در این فرآیند چارچوب مشخصی وجود ندارد و بیشتر سلیقه مسئول مربوط است که تعیین میکند چه چیزی شامل اصلاح میشود و چه چیزی نمیشود. این نوع برخورد علاوه بر رانتی که پیش میآورد تبعات دیگری نیز بهدنبال دارد؛ تبعاتی از جنس اتفاقی که اخیرا برای فیلم «هاوایی» افتاد. وقتی فیلم هاوایی که نشان داده است فیلمی غیرقابل پخش بوده اما با اصلاحات زیاد اما ناکافی خود را به صف اکران رسانده است، اما در میانه راه دوباره باید با تیغ تیز ممیزی روبهرو شود. این اعمال سلیقه نیز روی دیگری دارد مانند آنچه برای فیلمهای مختلف پیش آمده و نشان داده که یک فیلم بهخاطر کجسلیقگی از اکران بازمانده است. به نظر میرسد فیلم ورود خروج ممنوع از این بازنگریها آسیب جدی دیده است. این فیلم که توسط یک روحانی ساخته شده با وجود کمبودها، حداقل در بیان شوخیها و کنایههای خود رعایت ادب و احترام را در نظر گرفته است و بهراحتی میتوان این فیلم را همراه با خانواده دید اما میبینیم که این فیلم از ممیزی آسیب دیده و فیلمی مثل هاوایی که اصلا برای خانواده مناسب نیست هم روی پرده رفته است. همین موضوع نشان میدهد بیشتر از چارچوبهای قانونی برای نظارت بر فیلمهای روی پرده، این سلیقه است که بر فیلمها اعمال میشود و این نگاه سلیقهای میتواند سرمایهگذاری هدفمند در تولید آثار سینمایی را نابود کند.