نوع رویکردها هم در همه این سالها یکسان نبوده است، در برههای نگاه به معتادان مساوی با نگاه به مجرمان بود اما از میانه دهه ۷۰ این دیدگاه تغییر کرد و اعتیاد نوعی بیماری تلقی میشود که نیاز به درمان دارد. همین دیدگاه باعث شکلگیری کمپهای اعتیاد شد و البته در این سالها نیز تغییراتی در ساختار آنها بهوجودآمد. در ابتدای تشکیل کمپها آنها با چالشهای بسیاری روبهرو بودند که برخی از آنها تا به امروز ادامه دارد. از پرتکرارترین این چالشها میتوان به حجم بالای شکایتها بابت بدرفتاری با معتادان اشاره کرد. همین موضوع نشان از این داشت که گرچه دیدگاه کلی در رابطه با مواجهه با معتادان به مثابه بیماران بود اما این دیدگاه نتوانسته است در سطح عمومی به نوعی بسط داده شود. چالش دیگر این کمپها نقش حمایتگری خانوادهها بود، چیزی که هنوز هم به باور سیدحسن موسویچلک نقش انکارناشدنی در ترک اعتیاد معتادان دارد. بسیاری از جامعهپژوهان بر این باورند اساسا نقش خانواده در ترک اعتیاد بیشتر از اهرمهایی همچون تشکیل کمپهاست. بسیاری از آنها معتقدند ساختار خانواده در ایران طی چند دهه گذشته تغییرات بنیادینی داشته و خیلی از معتادان از این جهت در این دام گرفتار ماندهاند که خانوادهها ارادهای برای بازگشت مجدد آنها به زندگی و جامعه ندارند. جغرافیای قرارگیری ایران در مسیر تردد یکی از بزرگترین خطوط ترانزیت مواد مخدر جهان باعث شده این آسیب اجتماعی جامعه ایرانی را به شکل جدیتری تهدید کند. موضوع اعتیاد هم مربوط به امسال و پارسال نیست و مهمتر اینکه پرواضح است که محدود به جامعه ایرانی هم نیست اما با احتساب همه این موارد بسیاری معتقدند که شیوه مواجهه ما با پدیده اعتیاد بهگونهای روشی منسوخ است. نبود بازوهای پژوهشی یکی از این چالشهاست و مهمتر از سنجههای پژوهشی عدم باور به وضعیت کنونی از سوی تصمیمگیران است. به این معنا که در ابتدا باید پژوهشی جامع درباره موقعیت ما در این آسیب صورت بگیرد و مهمتر از آن حالا باید مسئولان بپذیرند که ما در چنین شرایطی هستیم تا بتوانند تصمیماتی پیرامون این موضوع بگیرند.