براین اساس است که خانواده، یکی از اصیلترین و ریشهدارترین کانونها در تاریخ بشریت بوده و هست و نهادی مقدس به شمار میرود. اما در میان نقشهای مختلف در خانواده، زن و مادر محوریترین نقش را برعهده دارد و سایر نقشهای خانوادگی حول محور نقش مادری زن است که میچرخد و قوام مییابد. در واقع مادران همچون نخ تسبیحی هستند که سایر اعضای خانواده را گرد هم نگه میدارند و همچون عمود خیمهگاه خانواده هستند که موجب میشوند سایر اعضای خانواده در سایهسار وجودی آنها به آرامش برسند. اما ببینیم نقش زنان در کانون خانواده چیست و چرا میگوییم زنان و مادران در خانواده، نقشی محوری دارند:
نقشی برای آرامش
زن در خانواده نقشهای پنهان و پیدای متعددی دارد اما اصلیترین نقشهایی که یک زن در ساختار خانواده میپذیرد، نقش همسری و مادری است. زن در خانه، سازنده مجدد شخصیت، توانایی و کارایی مفید مرد است. آرامش و سکونی را که زن به مرد میبخشد، با هیچ شیوه و ابزاری نمیتوان پدید آورد. همچنانکه خدا در قرآن میفرماید:«و از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان محبت و رحمت قرار داد؛ به یقین در این نشانههایى است براى گروهى که تفکر مىکنند.»
مادری، والاترین نقش هستی
دیگر نقش حیاتی زن، رسالت مادری است. این نقش نیز از مهمترین نقشهای اصولی و زیربنایی و انسانساز است. رسالت مادری، دورانی طولانی دارد و زن از آغاز تشکیل نطفه در رحم تا زمان به سرانجام رسیدن و استقلال فرزندان یا به عبارت درستتر، تا پایان عمر مادر ادامه دارد. مادری در تمام هستی نقشی بیبدیل است که برعهده زنان گذاشته شده و یک زن وقتی در جایگاه مادری قرار میگیرد اوج مقام انسانیت را تجربه میکند؛ محبتی که خدای متعال در دل مادر نسبت به فرزند قرار داده، یک چیز بینظیر است؛ یعنی اصلا هیچ عشقی از این نوع و به این کیفیت نیست که آن را قرار داده است.
مایه انتقال عناصر هویت ملی
زبان بومی و ملی را زبان مادری هم میگویند چراکه مادرها مایه انتقال عناصر هویت ملی هستند. یعنی هویت و شخصیت یک ملت در درجه اول به وسیله مادرها منتقل میشود. زبان، عادات، آداب، سنتها، اخلاقهای خوب، عادتهای خوب، اینها همه در درجه اول به وسیله مادر منتقل میشود. افشاننده بذر ایمان و اخلاق در دلها، مادرها هستند.
مایه ادامه نسل
زن، نقشی زاینده دارد؛ همچنانکه در زبان عربی خاک و خورشید و آنچه مفهوم زاینده دارد، با ضمیر مونث یاد میشود. از نگاه دیگر، نقش مادری زن، نقش حق حیات است. جان انسانها در مشت مادرهاست. صاحب حق حیات است. مادرها مایه ادامه نسلند؛ یعنی نسل بشر با «مادری» است که ادامه پیدا میکند و اگر مادر رنج بارداری و زایمان و پرورش فرزند را برعهده نگیرد، هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد.
زن، مظهر عواطف انسانی
زن به خودیخود، مظهرعواطف انسانی است. یکی از مهمترین ویژگیهای روح زن که میتوان گفت بسیاری از ویژگیهای فرعی او برخاسته از آن است، شدت و قوت عنصر عاطفه و احساس در وجود اوست. این ویژگی در شناخت روح زن به اندازهای اهمیت دارد که بدون درک و فهمیدن آن، نمیتوان به شناخت روحیات و خصوصیات زن و شخصیت او دستیافت. زن از تسکین دادن دردهای دیگران و فراهم کردن خوشحالی آنها، دچار آنچنان خرسندی و مسرتی میشود که از هیچ موفقیت ادبی یا کشف و اختراع علمی به او دست نخواهد داد.
مدیریت اقتصادی خانواده
اگر خانواده را یک ساختار بدانیم باید گفت زنان وقتی در نقش همسر و مادر قرار میگیرند، مدیریت داخلی و اقتصادی خانه و خانواده را هم برعهده دارند. یک زن وقتی به عنوان همسر وارد زندگی یک مرد میشود، رتق و فتق امور خانه را به عهده میگیرد و با به دنیا آمدن فرزندان، این مسئولیت چندین برابر میشود. با وجود این، همچنان که هرکدام از ما به عینه در زندگی شخصی خودمان دیدهایم، همواره همه چیز خانه و خانواده با مدیریت زنان سر جای خودش قرار دارد و زنان مانند یک مدیر داخلی و مدیر مالی کارآمد با حقوق ناچیز همسر خود تمامی امور خانه را به شکلی ماهرانه تنظیم و رتق و فتق میکنند. بر این اساس خیلی وقتها ممکن است مادر خانواده بخش عمدهای از مسئولیتها را به عهده بگیرد و بسیاری از کارها را خودش انجام دهد تا هزینههای خانواده کاهش یابد و در عین حال اعضای خانواده کمبودی را احساس نکنند؛ همچنان که پدران هم در بخشی از امور خانواده به همین شکل عمل میکنند.
مدیریت عاطفی خانواده
نیازهای عاطفی یکی از اساسیترین نیازهای بشر است و اگر انسان از همان روزهای نخست خلقت به نیازهای عاطفیاش پاسخ مناسبی داده شود، در آینده کمتر در دامهای عاطفی افتاده و دچار لغزش میشود. نخستین کسی که نیازهای عاطفی ما را پاسخ میدهد و وجودمان را از عواطف انسانی لبریز میکند، مادر است. عاطفه مادری، اوج عاطفه انسان است و نظیری برای آن نمیتوان یافت. گویی زن، این وظیفه خطیر را در دستگاه آفرینش برعهده دارد که از طریق خانواده که کانون پذیرش و پذیرایی از نسل آینده است، ارزشهای انسانی و عاطفی را در ضمیر مستعد کودکان پاک و بیآلایش، پرورش دهد و در عمل، درس عشق، محبت، فداکاری و دیگرخواهی را که از ابعاد اساسی انسانیت و معنویت به حساب میآیند، به آنها بیاموزد.
تربیت فرزند
هرچند تربیت فرزندان با مجموعهای از رفتارهای پدر و مادر شکل میگیرد اما در این بین نمیتوان انکار کرد نقش مادر در تربیت فرزندان مهمتر و اثرگذارتر است. این موضوع به خصوص در سالهای نخست تولد فرزند نمود بیشتری مییابد چراکه حتی اگر مادر شاغل باشد در این دوران زمان بیشتری را با فرزندش میگذراند و وقت بیشتری را به او اختصاص میدهد. گذشته از این، مادران بهواسطه شیر دادن و رابطه عاطفی قویتری که با فرزندانشان برقرار میکنند، همواره به بچهها نزدیکترند و فرزندان از رفتار و گفتار آنها تاثیر بیشتری میپذیرند؛ موضوعی که در بحث تربیت بسیار اثرگذاراست، عاطفه، محبت و احساس است. میتوانیم اینطور نتیجهگیری کنیم که محیط خانواده با محبت و ایثار یک مادر آرامش پیدا میکند و این آرامش میتواند زمینهساز تربیت صحیح فرزندان شود؛ هرچند باید گفت این تربیت حتی شامل حال همسر خانواده نیز میشود.
انتقال فرهنگ، معرفت و تمدن
مادر است که فرهنگ، معرفت، تمدن و ویژگیهای اخلاقىِ یک قوم و جامعه را با جسم، روح ، خُلق و رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند. همه اعضای خانواده تحت تأثیر مادران هستند وبراثر تربیت مادر و ازدامان پاک مادران است که نوع بشر، اعم از زن و مرد، ارتقا پیدا میکند و به جایگاههای والا و بالا میرسد. به قول امام خمینی(ره) از دامن زن است که مرد به معراج میرسد. بر این اساس اگر مادران ما ازآگاهی وبینش لازم برخوردارشوند، میتوانند به خوبی فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی را به فرزندانشان منتقل کنند.
مادری؛ عشق بدون قید و شرط
مادر، بیتردید مقدسترین واژه تمام آفرینش است و این واژه مقدس تنها بر قامت یک زن مینشیند. در هر مرام و مسلکی و دین و آیینی که باشی جایگاه مادر، والا ومقدس است وهمین جایگاه مقدس موجب شده تا زن به مقامی برسد که طبق آموزههای اسلامی بهشت را میتوان در زیر قدمهایش جست وجو و پیدا کرد. مادری، انگار دنیایی از احساسات ناب است؛ دنیایی که وقتی از دریچه نگاه یک زن آن را میبینی، میشود یک عمر فداکاری، جانفشانی، از خودگذشتگی و ترجیح دادن اعضای خانواده وبه خصوص فرزندانت برخود. اصلا انگار مادربودن را بایدمترادف باعشق، فداکاری وایثار دانست. مادری یعنی مهرورزیدن و اصلا مادران با همین عشق ومهرورزی است که جان میگیرند و روی پا میایستند. مادری، عشقی بیحد و مرز و چشمداشت است. همینقدر که بدانی و ببینی که فرزندانت خوب و خوش هستند و لبخند روی لب دارند، برایت کافی، است. مادران فقط و فقط با آرامش وشادی فرزندانشان است که به شادی و آرامش میرسند و ذهنشان آرام میگیرد.انگارخدا از عشق بیپایانش به مخلوقات، بخشی را در قلب مادران به ودیعه گذاشته تا مسیر سخت و ناهموار فرزندآوری و فرزندپروری را برایشان هموارکند؛ عشقی که درقلب تمامی مادران از هررنگ ونژادی زبانه میکشد.اینگونه است که یک مادر ۹ ماه پررنج را تحمل میکند و فرزندش را در درون وجودش پرورش میدهد و سختی زایمان را به جان میخرد تا فرزندش را در آغوش کشد و پس از آن از شیره جانش در کام نوزاد میریزد تا جان بگیرد و با مهری زایدالوصف فرزند را در آغوش خود پرورش میدهد و ساعتهای طولانی در نیمههای شب بیدار میماند و فرزندش را به آغوش میکشد و با تمام وجود میکوشد تا فرزندش هیچ کم و کسری نداشته باشد. این احساس بیبدیل حتی در میان حیوانات هم آنچنان زیبا و شاعرانه است که میتواند روح شما را به وجد بیاورد. حیوانی که به ظاهر شعوری ندارد، بر مبنای غریزه مادری، فرزندش را تیمار میکند و به شکل ویژهای مراقب آنهاست و برای فرزندانش از خودگذشتگی میکند؛ اینجاست که احساس میکنی مادری حد و مرز ندارد و انگار این احساس زیبا سراسر عشق است؛ عشقی بدون قید و شرط.