ماجرا از این قرار است: باران، دختر یک تاجر دارو در غیاب پدر و با بدطینتیهای یکی از نزدیکانش گم و به دام باندی که از کودکان برای خلاف و گدایی سود میبرند، گرفتار میشود. پدر او بعد از ۲۰سال و پس از فهم حقیقت در پی دخترش میرود؛ دختری که حال و روز امروزش هیچ شباهتی به نازپروردگی دیروزش ندارد اما در همین منجلابی که اسیر شده با تمام جان سعی دارد سلامت خود را حفظ کند و از کودکان دیگری که در آینده نزدیک به سرنوشت او دچار میشوند، محافظت کند.
آوای باران مجموعه پربازیگری است. از بازیگران جوانی چون آزاده زارعی در نقش باران و نیلوفر پارسا در نقش بیتا که در آن زمان کمتر برای مخاطب شناختهشده بودند بگیر تا بازیگران آشنایی مثل سام درخشانی، الهام چرخنده، حمیدرضا پگاه و ثریا قاسمی. یکی از بازیگران این سریال که اغلب در ایفای نقشهایش در سینما و تلویزیون خوشدرخشیده، مهران احمدی است. او در اینجا نقش شکیب، سردسته باند کودکان کار را بازی میکند. احمدی با تعریف لحن تازه برای این شخصیت و تغییر در میمیک صورت خود قصد دارد با نمایش جزئیات فیزیکی و ویژگیهای ظاهری متفاوت به این شخصیت هویت دهد و با خلق تمایز، او را در ذهن مخاطب ماندگار سازد اما حاصل کارش با اغراق توام میشود و بر قامتش نمینشیند.
از اینرو بیننده هر آن منتظر است که لبهای برچیده، صدای گیرکرده درگلو و چشمان نیمهبسته شکیب به حالت عادی بازگردد. غیر از شکیب در میان نقشهای خاکستری و منفی سریال، زیور با بازی الهام چرخنده یک خانم تناردیه به تمام معناست. او بهخوبی از پس این نقش برآمده و باورپذیر زنی منفعتطلب را که با ثروت بادآورده دیگری تازه به دوران فرمانروایی رسیده است را ایفا میکند. آوای باران در پایانبندی اما به دام یک پایان خوش از پیشتعیینشده میافتد و با شیوهای همچون داستانهای کلید اسرار سرنوشت شوم آدم بدهای قصه را نشان میدهد. آنقدر واضح که انگار میخواهد خیال بیننده را از عاقبت نافرجام ظالمان راحت کند و هیچ نقطه تاریکی در ذهن او باقی نگذارد.
با وجود این یکی از نقاط مثبت و ارزشمند آوای باران به تصویر کشیدن زندگی کسانی است که پیشتر در قاب جادو کمتر کسی سراغشان میرفت و تلخی لحظههایشان را آنچنان که هست به نمایش میگذاشت. این سریال قصهاش را در فضایی تازه تعریف میکند و با کشاندن پای باران به برهوت کودکانکار وخیابان نقبی، به پشتپرده زندگی آنانی میزند که هر روز با چشمان باز عابران نادیده گرفته میشوند و گویی حضورشان جزئی ازآرایش شهرشدهاست. نگاه آوای باران به این افراد و نشان دادن گروههای سازماندهنده آنها از یکسو و تصویری که ازآینده آنان به نمایش میگذارد نسبت به آنچه درگذشته ازاین قاب میدیدیم، متفاوتتر و تلخیاش به واقعیت نزدیکتر است.