در این برهوت یلدایی و بیاعتنایی و بیمهری سینمای ایران در طول سالها به فرهنگ و آیین ایرانی، چاره کار را در یک جستوجوی تصادفی و بدون نظم و با مرور برخی عکسهای آرشیوی، برخی نشانههای بصری این شب آیینی را یافتیم؛ نشانههایی چون هندوانه و انار که مهمترین میوههای شب چله هستند. در عین حال این بازی سینمایی، باعث شده در روز ترویج فرهنگ مهمانی و پیوند با خویشان، یادی از برخی فیلمها و هنرمندان قدیمی و فقید سینمای ایران کنیم و آنها را گرامی بداریم. ناگفته و نادیده پیداست بیشتر این تصاویر، مربوط به فیلمهای سالهای دور و دهههای ۶۰ و ۷۰ است؛ همان زمانی که رسم و رسوم و آیین، انگار ارج و قرب بیشتری داشت و نشانههای عینی آن را بیشتر به چشم میدیدم؛ سکانسها و نماهایی که از دل جامعه به درون فیلمها راه مییافتند، مثل پدری که در راه بازگشت به خانه، هندوانه زیر بغلش میزند و بعد از ورود به حیاط، آن را داخل حوضچه میاندازد و ....
مادر
زندهیاد علی حاتمی از جمله فیلمسازانی بود که در فیلمهایش به فرهنگ، آیین و سنن ایرانی بسیار بها میداد و بخش مهمی از انتساب کارنامه او به سینمای ملی، به دلیل نشانههای بصری از این جنس است. در فیلم مادر هم به وفور از این نشانهها یافت میشود، از جمله همین دورهمی خانواده و تناول هندوانه.
بیبی چلچله
عکسی درخشان از فیلم نوستالژیک «بیبی چلچله» ساخته کیومرث پوراحمد که تنها فیلم شب یلدایی ایران هم متعلق به اوست. زندهیاد داوود رشیدی، در نقش جواد آقا اناری در دست دارد و با آرش احمدعلیخانی (بازیگر نقش مجید) در حال بگو و بخند و گفتوگو هستند. مجید بعدها که بزرگ میشود، میفهمد که جوادآقا همان راننده کامیون ابتدا ترشرو و بعد باصفا و مهربان، پدر اوست. بله! جوادآقا اناری را پوست میکند دانه و به دل میگوید خوب بود این مردم، دانههای دلشان پیدا بود.
تیک تاک
محمدعلی طالبی را با فیلمهایی خاطرهانگیز درباره کودکان و نوجوانان به یاد داریم، از شهر موشها» تا «کیسه برنج» و همین «تیکتاک». درمیان عکسهای فیلم، یک عکس هندوانهای پیدا کردیم، از آن عکسهایی که همه پسربچهها (و چه بسا دختربچهها) خاطرهای از آن دارند، بلند کردن و حمل هندوانهای سنگینتر از زور و توان یک کودک خردسال. احتمالا چه هندوانهها که در این سنگینی تحملناپذیر بار هستی، نیفتاد و ترک نخورد و پودر نشد.
جیببرها به بهشت نمیروند
تصویری بامزه از زندهیاد حسین محباهری در کمدی موفق و محبوب «جیببرها به بهشت نمیروند» ساخته ابوالحسن داوودی؛ فیلمی که اگرچه با محوریت علیرضا خمسه روایت میشد اما یکی از دلایل شیرینی این کمدی به حلاوت همین هندوانه روی میز، حضور بازیگرانی چون محب اهری، غلامحسین لطفی و زندهیاد محمود بهرامی در نقشهای مکمل و ضدقهرمانهای فیلمبرمیگشت.
خواستگاری
این کمدی دلپذیر و خاطرهانگیز به کارگردانی مهدی فخیمزاده را بیش از هرچیز با حضور شیرین زندهیاد هادی اسلامی و ثریا قاسمی در نقش دو دلداده کهنسال قصه به یاد میآوریم. اما مخالفت اسماعیل محرابی پسر بزرگ ثریا قاسمی با ازدواج دوباره مادرش هم شهد و شکر خودش را داشت و از جمله علل محبوبیت فیلم بود، مثل همین هندوانه قاچ شده.
دانههای گندم
این فیلم به کارگردانی حسن رفیعی در اوایل پیروزی انقلاب، اثر مهم و قابل اشارهای نیست. اما آنچه در میان تصاویر فیلم عجالتا به کار ما میآید، همین قاب با حضور زندهیاد سروش خلیلی و عنایتا... بخشی است. حتی از همین عکس سیاه و سفید هم میتوان فهمید هندوانه رنگ و رخی ندارد و خبری از شیرینی این میوه یلدایی نیست.
دبیرستان
دبیرستان به کارگردانی اکبر صادقی یکی از خاطرهانگیرترین فیلمهای سینمای ایران در دهه ۶۰ با موضوع اعتیاد و موادمخدر بود و نقش مهمی در بازدارندگی بخشی از مخاطبان از این بلای خانمانسور داشت. اما فعلا کاری به جنبه آینه عبرتی ماجرا نداریم و چشممان دنبال آن دو انار روی میز است!
دونده
احتمالا تناول هندوانه در فیلمهایی که قصهشان در حرارت و هرم گرمای جنوب کشور میگذرد، میتواند نمای رایجی باشد؛ منباب رفع عطش شخصیت گرمازده. در این گشت و گذار تصویری اضطراری، دو عکس از دونده امیر نادری و مجید نیرومند (امیرو) را هنگام خوردن هندوانه در ساحل خلیجفارس یافتیم تا کام دلتان را مثل خود این فیلم ماندگار شیرین کنیم.
رانده شده
حتی در این فیلم ماجراجویانه دهه ۶۰ به کارگردانی زندهیاد جهانگیر جهانگیری هم دمی برای تنفس و تغییر فضا و حضور در محیط گرم خانواده بود. اینجا رضارویگری، بازیگر نقش اصلی (اصلان) را در کنار زندهیادان شهلا ریاحی و حسین امیرفضلی (پدر ارژنگ امیرفضلی) میبینیم. البته هندوانه هم در گوشه پایین و سمت چپ کادر چشمک میزند، آن هم با یک قاچ اضافه برای شما!
سیرک بزرگ
اکبر عبدی از جمله بازیگرانی است که سکانسها و نماهای غذاخوردن در کارنامه بازیگریاش کم ندارد. بنابراین این عکس از سیرک بزرگ ساخته زندهیاد اکبر خواجویی هم اصلا تصویر عجیبی نیست و به شکل بامزهای مکمل کاراکتر فربه قصه است. میماند اشاره به این مدل هندوانه که در جستوجوی اینترنتی، نام شوگربیبی را در خود دارد! راست و دروغش با نامگذاران این هندوانه. پوست سبز پررنگ و شکلی شبیه توپ بولینگ از مشخصات ظاهری این مدل هندوانه است.
قلب کوچک ایمان
یک فیلم مهجور و فراموششدنی از دهه ۶۰ و ساخته مرتضی مسائلی که هیچ نام و نشانی از آن نیست. با این حال حتی همین فیلم هم به کار مصادره سینمایی و یلدایی ما آمد و همین عکس، مابه ازای یلداهای سالهای دور است، همان موقع که کرسیها، شور و حرارت خانواده را گرمتر میکرد و صرف انار هم شیرینی میان جمع آشنا بودن را بیشتر. اگر اشتباه نکنیم بازیگر نقش پدر، مهدی عظیمی میرآبادی، تهیهکننده این سالهای سینمای ایران است. اگر هم اشتباه کردهباشیم، نمیتوانیم این شباهت غریب را نادیده بگیریم.
مدرک جرم
همان تصویر آشنای پدران سالهای دور که با دست پر به خانه برمیگشتند حتی به پوستر این فیلم ساخته منوچهر حقانیپرست هم راه پیدا کرد و ماشاءا... افراشته با دو پاکت میوه و دو هندوانه زیربغل در تصویر مشاهده میشود.
نارونی
این فیلم به کارگردانی سعید ابراهیمیفر و بازی جهانگیر الماسی، از مشهورترین فیلمهای شاعرانه، اندیشمندانه و معرفتی دهه ۶۰ بود که چه در جشنواره فیلم فجر و چه نزد منتقدان بسیار قدر دید. فیلمی که نار به عنوان مخفف انار حتی به عنوان و پوستر فیلم هم راه یافت. حالا که صحبت این فیلم با عنوان تقریبا اناری شد، باید به فیم مسافران دره انار به کارگردانی یدا... نوعصری هم اشاره کرد.
هیچ
اما مهمترین فیلم سینمای ایران که هندوانه به یکی از نمادهای بصری آن تبدیل شد و به یکی از پوسترهای فیلم هم راه یافت، «هیچ» است. مهدی هاشمی در این فیلم نقش نادر سیاهدره، مردی مبتلا به بیماری روانی پرخوری را بازی میکند و در برخی سکانسهای فیلم او را در حال خوردن با ولع هندوانه میبینیم. به ویژه آنجا که با ترفندی، یکی از بچههای خانه را وادار به پرتاب هندوانه میکند. نتیجه، افتادن و قاچ خوردن هندوانه میشود و نادر که طبق معمول، گرسنگی امانش را بریده، دلی از عزا درمیآورد و کامش را بدجوری شیرین میکند.