زن جوان در توضیح ماجرای زندگیاش گفت: ۱۰سال است با پرویز ازدواج کردهام، ولی در این مدت محبت زیادی از او ندیدم. او درست بعد از ازدواجمان خیلی زود نسبت به همه چیز بیتفاوت شد. حتی روزهای اول زندگی مشترکمان هم هیجان نداشت. انگار چند سال بود که با هم زندگی میکردیم. همه چیز برایش عادی بود. من هم سعی میکردم خیلی به این رفتارهایش توجهی نکنم. حرفی نمیزدم که دعوا به راه نیفتد. چند سال گذشت و زندگی ما حتی از قبل هم عادیتر شد تاجایی که من تصور میکردم پرویز مرا دوست ندارد. او حتی دوست نداشت ما بچهدار شویم و زندگیمان کمی تغییر کند. بااین حال سعی کردم همه چیز را تحمل کنم، ولی چیزی که بیشتر ازهمه دراین سالها آزارم میداد، این بود که پرویز حتی یکبار هم برای من هدیه نگرفت. حتی به مناسبت تولدم! هیچوقت از شوهرم کادویی دریافت نکردم. او هربار به مناسبتهای مختلف ازمن میخواست خودم برای خودم یک هدیه بخرم. ازهمان پولهایی که هر ماه برایم واریز میکرد برای خودم کادو میخریدم. خیلی عجیب بود، ولی پرویز حتی حاضر نمیشد که کمی وقت بگذارد و یک هدیه کوچک برایم بخرد. اوایل با خودم میگفتم شاید هنوز سلیقه مرا نمیداند، ولی حالا که ۱۰سال اززندگی مشترکمان گذشته یک بارهم برایم کادو نخریده است. دیگر ازاین رفتارهایش خسته شدم. اصلا دلم نمیخواهد زیر یک سقف با او زندگی کنم. بارآخر وقتی نسبت به این رفتارش اعتراض کردم، او دعوا و دادوبیداد بهراه انداخت. برایهمین فکر میکنم فایدهاینداردورفتار پرویزهیچوقت عوضنمیشود. برایهمین تصمیمگرفتم برایهمیشه به زندگیمشترکمان پایان دهم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: همسرم به دنبال بهانه بود. او از همان روزهای اول با اخلاقهای من آشنایی داشت. میدانست که خیلی اهل این کارها نیستم. اینکه بخواهم رمانتیک باشم یا مرتب برای همسرم کادو بخرم. همیشه به هر مناسبت خودم از او خواستم که برای خودش یک هدیه بخرد. برایش پول واریز میکردم و میگفتم هرچه خودت دوست داری بخر. فکر نمیکنم این رفتار بد باشد. چون خودش هم میداند که من سلیقهام خوب نیست. حتی وقتهایی که دو نفری با هم به خرید میرویم، او از انتخابهای من خوشش نمیآید. من هم وقتی این رفتارها را میدیدم سعی میکردم چیزی به سلیقه خودم برایش نخرم که ناراحت نشود. نمیدانستم که او عذاب میکشد.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست که موضوع دعواهایشان را با یک مشاوره خانواده مطرح کنند.
زندگی را با محبت پایه ریزی کنید
سارا شقاقی، روانشناس دراین خصوص میگوید: رابطه مثبت، محترمانه وهمراه با محبت و صمیمیت در میان زن و شوهر، یکی از اصلیترین و مهمترین مسائل قابلتأمل در یک زندگی زناشویی و ازدواج موفق محسوب میشود. بدون شک موارد زیادی در به بنبست رسیدن یک زندگی مشترک تأثیرگذار است. برطرف نشدن نیاز عاطفی و روابط زناشویی یکی ازشایعترین عوامل در برخی اختلافات زوجها و طلاق است. بیتوجهی به این نیازها، افراد را دچار مشکلات جدی میکند. بنابراین زوجها باید به بهترین صورت و منطقیترین روش، این نوع از نیاز همسرشان را تأمین کنند و آنها را از آسیبهایی که در ورای این راه وجود دارد، مصون سازند. همچنین از طرف دیگر تحقیر کردن نیز از مهمترین مواردی است که قطعا موجبات ظهور و بروز اختلاف و دعواهای زناشویی را فراهم میکند. بیتوجهی به همسر و محبت نکردن به او، از گزینههای مهم تأثیرگذار در بسته شدن پرونده زندگی زناشویی عاشقانه و صمیمی است. دریغ کردن محبت از شریک زندگی به اتمام یک رابطه منجر میشود. زن ومرد در ابتدای زندگی باید تلاش کنند تا آنجاکه میتوانند زندگیشان را با مهر و عاطفه پایهریزی کنند و این تلاش را درادامه مسیر هم حفظ کنند. زندگی همراه با مهربانی متقابل، آرامش و شادی بیشتری درپی خواهد داشت. زن وشوهر باید این را بدانند که تلاش برای پیشبرد زندگی آنها را با سختیها مواجه میکند و اگرهردو به محبت یکدیگر دلگرم نباشند پیشرفتی در کار نخواهد بود. زندگی باید همراه با محبت پایهریزی شده باشد تا از گزند سختیها و مشکلات سنگین درامان بماند. دختر و پسر تا پیش از ازدواج مالک صددرصد زندگی خود هستند اما بعد از ازدواج و ورود به دنیای مشترک دیگر صاحب تمام اختیارات نیستند. زن و شوهر باید به نظر یکدیگر احترام بگذارند و درهر قدمی که در زندگی میگذارند به نظر دیگری اهمیت دهند.
سیما فراهانی - تپش