امروز کیف و کتابها در خانه میماند و بچهها با فراغ بال به مدرسه میروند؛ دو هفته دیگر نیز این وضعیت تکرار میشود و پس از آن تا پایان سال تحصیلی، دانشآموزان دوره ابتدایی هر دوهفته یک بار، روز بدون کیف و کتاب را تجربه میکنند. این قول و قراری است که وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر بامردم گذاشته است؛ قراری که شاید به مذاق برخی خانوادهها خوش بیاید، برای خیلیها بیمعنی باشد و شاید موجی از انتقاد و اعتراض را در کادر مدارس ایجاد کند. «یک روز بدون کیف و کتاب» به هیچ وجه طرح تازهای نیست اما چون احتمالا پیشینه آن از ذهنها پاک شده، به نظر طرحی تازه میآید. در سال۱۳۹۲ بود که این طرح برای اولین بار مطرح شد و هدفش ساختن روزی شاد برای دانشآموزان بود. آن زمان البته از قبل برای اجرای طرح اطلاعرسانی شد و پس از اجرا نیز کارها به صورت آزمایشی پیش رفت، نه مثل حالا که فقط دو سه روز پس از اعلام وزیر آموزش و پرورش، طرح وارد فاز اجرا شده و قرار است تا همه مدارس ابتدایی کشور درگیر آن شود. طرح یک روز بدون کیف و کتاب که در دهه ۹۰ برای مدتی کوتاه و در مدارسی معدود اجرا شد، تقریبا هیچ نتیجه خاصی نداشت که اگر نتیجه هم داشت به اطلاع عموم نرسید. با این حال این طرح بسیار زود به فراموشی سپرده شد تا جایی که اکنون وزارتخانه این حس را به مخاطبان القا میکند که مشغول اجرای طرحی نو است. یک روز بدون کیف و کتاب درواقع یک روز شاد فارغ از آموزشهای رسمی است که در آن ساحتهای مختلف وجودی دانشآموزان مورد توجه قرار میگیرد و برای پرورش آنها برنامهریزی میشود. اینها اما روی کاغذ است و برداشتی است از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که تربیت چند ساحتی دانشآموزان در طول سالهای تحصیل را مورد تاکید قرار داده است.اما تربیت چند ساحتی به تدارکات و آمادگیهای چند وجهی نیز نیاز دارد که نظام آموزشی ما فاقد بسیاری از آنهاست. به همین علت است که یک روز بدون کیف و کتاب با اینکه ظاهری موجه دارد و از نیازهای جدی تعلیم و تربیت محسوب میشود اما نمیتوان به سرانجام آن با خوشبینی نگاه کرد.
۵ زنگ برای ۵ نوع آموزش
امروز با عازم شدن دانش آموزان تهرانی به مدرسه بدون اینکه کیف و کتابی همراه داشته باشند، طرح مورد نظر وزیر به طور رسمی آغاز میشود و شهر تهران نام خود را به عنوان مجری پیشتاز ثبت خواهد کرد. اما مدیران مدارس و معلمان دقیقا نمیدانند دراین روز بایدچه کنند؛ زیرا طبق پیگریهای ما هنوز دستورالعمل مربوط به اجرای این طرح به مدارس ابلاغ نشده است. بنابراین آنچه در دست است، یک کلیگویی به نقل ازمعصومه معصومیان، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهرتهران است که گفته «منتظر ابلاغ دستورالعمل مربوط به طرح هستیم که توسط شورایعالی آموزش و پرورش دردست تدوین است.» درواقع طبق گفته او، یک روز بدون کیف و کتاب فعلا نقشه راه مشخصی ندارد وهمهچیز به ابتکار مدیران و معلمان مدارس برمیگردد که برای این روز چه برنامهای تدارک ببینند. بااینحال آنچه مدنظر وزارت آموزش و پرورش است، اجرای پنج زنگ آموزشی است که تربیت دینی، بدنی، اقتصادی، علمی و هنری دانشآموزان را دنبال کند؛ دقیقا همان تربیت چندساحتی که مدنظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده و سالهای درازی است که مجال اجرا نیافته است.
این تردیدها جدی است
یک روز بدون کیف و کتاب برای دانش آموزان دوره ابتدایی و خانوادههای آنها طرحی غریب و ناآشناست. شاید آنها فکر کنند که این روز، روز بیکاری و بطالت خواهد بود اما معصومه نجفیپازوکی، معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش میگوید: «معنی روز بدون کیف این نیست که بچهها بیهدف به مدرسه بروند و وقت خود را درمدرسه تلف کنند، بلکه خلاقترین معلمها هستند که میتوانند برای روز بدون کیف طراحی آموزشی کنند.» او معتقد است که «در روز بدون کیف و کتاب، معلمان باید موقعیت یادگیری شبیه زندگی واقعی برای دانشآموزان ابتدایی خلق کنند تا دانشآموز درآن موقعیت، زندگی را یاد بگیرد و شایستگیهای پایه در او ایجاد شود.»
اما رسیدن به این نقطه آرمانی آیا نیازمند وقت کافی، امکانات و معلمان باانگیزه و آموزش دیده نیست؟ این سؤال را نرگس ملکزاده، کارشناس مسائل آموزش و پرورش میپرسد و درگفتوگو با جامجم میگوید: «یک روز بدون کیف و کتاب طرح بسیار خوبی است به شرط آنکه برایش برنامه داشته و امکانات نرمافزاری و سختافزاری را مدنظر داشته باشیم. آیا در مدارسی که بتازگی از معضل کمبود معلم خلاص شدهاند و دانشآموزان ساعتهای آموزشی ازدسترفته زیادی دارند، میتوان با فراغت خاطر برایشان یک روز بدون کیف و کتاب ترتیب داد و ازبابت کم آمدن وقت برای ارائه کامل برنامه درسی نگران نبود؟ آیا این طرح خیلی شتابزده اجرا نمیشود در حالی که هنوز دستورالعمل مشخصی برای آن نداریم و آیا دانشآموزان در این روز قرار است در همان کلاسهای درس همیشگی باز هم به یکسری مفاهیم تئوری گوش دهند؟ آیا به این فکر شده است که چه تعداد از معلمان فعلی قادرند برای پرورش ساحتهای وجودی دانشآموزان، محتوای آموزشی مناسب آماده کنند؟ و آیا اساسا همه معلمها قدرت تربیت چندبعدی دانشآموزان را دارند؟»