در گفت‌وگوی «جام‌جم» با محمد گلریز خواننده موسیقی اصیل ایرانی تشریح شد

کنسرت‌ها در انحصار مافیای موسیقی

موسیقی حماسی؛ جنگ نرم ولی واقعی

به گواه تاریخ، موسیقی سوک، سور و حماسه همیشه همپای بشر در کنار شادی‌ها و غم‌ها و نبردهایش حضور و ظهور داشته است. بشر همیشه از موسیقی برای تشدید احساسات خود کمک گرفته است.
کد خبر: ۱۴۳۱۸۶۸
نویسنده مجید اخشابی | آهنگساز و خواننده
 
جایی که شاد بوده برای بسط و اشاعه شادی خود و دیگران از موسیقی بهره برده و جایی که غمگین بوده از موسیقی برای متن لحظات غمبارش استفاده کرده تا مرهمی باشد برای رنج‌ها و دردهایش، همچنین جایی که به جنگ و نبرد پا گذاشته از موسیقی برای تهییج قوای روحی و تشدید شجاعت و تهور و جنگاوری خود و همرزمانش بهره برده و جالب این که همیشه این موسیقی بوده که به‌مثابه سلاحی قدرتمند در همه کارزارها پیروز میدان بوده است.از جایی که انسان به معجزه موسیقی و رزم و نبرد پی برده است رسما موسیقی نظامی را شکل داده که هم اکنون هیچ کشوری نیست که از موسیقی نظامی در مقاصد حماسی و نظامی بهره نبرد.اعجاز موسیقی در زبان برای گفت‌وگو و مکالمه است و شاید موسیقی حماسی را بتوان جنگ واقعی ولی نرمی دانست که قبل از شروع نبرد، هشدارهای بازدارنده ترساننده منصرف‌کننده به حریف می‌دهد و با این پیام‌ها گویی احتراز و عدم تمایل به جنگ را فریاد می‌زند. چنین رویکردی در میادین جنگ قدیمی به رجزخوانی مشهور بوده است که در نوع خود بسیار قابل توجه است. برخی از نگاه ساختار/ شالوده‌شکنی یا دیکانستراکشن دریدایی به موضوع (خلق هنری) می‌پردازند و چنین پیشنهادی می‌دهند در حالی‌که برپایه این اندیشه دریدا در هنر با فروریختن، برساختن و نوسازی می‌توان به خلق اثر جدید رسید. البته پرداختن به این نگرش در نوع خود جای تامل بسیار دارد و فرمولی نیست که همه‌جا و همه‌کسی از آن بتواند ضمن کسب توفیق استفاده بکند.در ساختارهای اجتماعی هم نباید این مفهوم (دیکانستراکشن) با آنارشیسم آمیخته و مغالطه شود اما باید گفت همه انقلاب‌ها به نوعی از این روش بهره می‌برند و در خود شالوده‌شکنی و نوسازی دارند.نکته مهم دیگر نیز این‌که همه انقلاب‌ها را باید تبلور امواج فروخفته فرهنگی دانست که با بیان و مانیفستی رفرم شده متجلی می‌شوند. موسیقی برخاسته از سینه هنرمندان و مردمان انقلابی اگر با درایت و مهارت ساخته شود، قدرت جریان‌سازی، برانگیزانندگی، یکپارچه‌سازی و ایجاد انسجام و نهایتا خاطره‌سازی دارند.مهم این است که یک موسیقی خوب می‌تواند یکایک ویژگی‌های فوق را عملا به سادگی در جامعه رسوخ بدهد. همیشه موسیقی حماسی بر انقلاب‌ها همچنین انقلاب‌ها بر موسیقی حماسی زمانه برهم‌کنشی دوسویه دارند. انقلاب‌ها روح خود را در هنر دوران خود می‌دمند تاثیریافتگی هنرمند از هیجانات سیاسی و اجتماعی در وجودش تبلور می‌یابد و منجر به خلق اثری می‌شود که با قبل از دوران انقلاب از جهاتی متفاوت است.
از سوی دیگر بسیار دیده شده است که یک سرود، یک موسیقی و یک اثر هنری الهام‌بخش و وحدت‌آفرین توانسته به شکل‌گیری یا پیروزی بسیاری از جنبش‌ها حتی برخی انقلاب‌ها دامن بزند.
     
اثر فاخر انقلابی
شکل‌گیری اثر هنری انقلابی فاخر و اثرگذار بسترهایی را طلب می‌کند که با فراهم شدن‌شان و خلق اثر توجه‌برانگیز حادث می‌شود از‌جمله این‌که هنرمند باید از رخدادهای زمانه خود تاثیری چنان یافته ‌باشد که درواقع به برانگیختگی احساساتی نائل شود که درگاه الهام را برای او بگشاید.
دیگر این که در عصر کنونی کاری از دست هنرمند به تنهایی برنمی‌آید و حمایت‌های بسیاری لازم است که او را در تولید و خلق اثری که در ذهنش پرورانده، کمک کند، پس اهتمام و همیاری جمعی را طلب می‌کند.
و سخن آخر این‌که در روزگار ما کثرت رسانه‌ها و گرایش‌های متفاوت‌شان با آن همه محتواهای تولیدی با بمباران خبرهای غیرمهم و فوران دست‌ساخت‌شان در کنار اخبار مهم، همه‌چیز را در هاله‌ای از ابهام فرو برده و محو می‌کند. ممکن است تصور کنیم که دیگر با این همه رسانه، سانسورهای خبری معنایی ندارد ولی واقعیت امر این است که در روزگار ما سانسور به معنا و شکل گذشته نیست! معنای جدید سانسور همانا پنهان کردن یا کمرنگ کردن یک خبر مهم در کنار یا سایه یک خبر غیر‌مهم است. در حقیقت معطوف کردن ذهن و توجه جامعه به خبری که سیاست‌گذاری‌ها تعیین کرده‌اند؛ از این‌رو باید گفت جنایات غزه در سانسور خبری اجتماعات و ملت‌ها قرار گرفته و اگر چنین سانسوری نبود، اراده جهانی نسبت به امتداد آن این‌قدر بی‌توجه نبود. درپی چنین استدلالی، هنرمندان هم به‌ناگزیر دراین فضای سانسور شده قرارمی‌گیرند و به‌گونه‌ای ازتاثیرات و احساساتی که باید به‌دست بیاورند آن‌گونه که باید و شاید برخوردار نمی‌شوند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها