آثری که در این چهاردهه خواندهاید تم اجتماعی داشته و اینطور نبوده است که فقط به ضبط و اجرای اثری در گوشه استودیو محدود باشد، بلکه هرکدام از آثارتان به وقت بزنگاههای حساس تاریخی ارائه شده است. اساسا هنرمند اجتماعی بودن چه رسالتی را برای هنرمند به همراه میآورد؟
درست است که هنرمند در درجه اول با اثرش نزد مردم معرفی و شناخته میشود ولی آنچه او را ماندگار میسازد، اخلاق است. همانطور که بزرگان ما هم همیشه به این مؤلفه پایبند بودهاند. چهبسا گاه دیده میشود بعضی از هنرمندان در سطوح بالای هنر قرار دارند ولی از برقراری ارتباط مردمی بیبهرهاند، درحالیکه هنرمند باید اگر کاری از دستش برمیآید برای مردم انجام دهد. من در این سالها آهنگهایی مثل «امداد» را خواندهام که بخشی از شعرش این است:
بگیر دست فتادگان را
به حکم وجدان
تو مهربان
شریک غمهای دیگران شو
طبیب آلام خستگان شو، تبسمی بر لبی نشان
یا همینطور در ارتباط با تعاون تا امروز چندین کار خواندهام. میخواهم بگویم اهل شعار نیستم و به آنچه میگویم خودم هم عمل میکنم. اگر لایق باشم همیشه خودم را بهعنوان خواننده مردمی میدانم، چون تمام کارهایی که من در این سالها خواندهام برآمده از بطن جامعه و مردم بوده است. به همین دلیل همیشه خودم را جزئی از مردم میدانم و معتقدم که هنرمند باید به مردم احترام بگذارد، خلوص نیت داشته باشد و با آثاری که ارائه میدهد باری را از دوش مخاطب بردارد. دستکم درباره خودم میتوانم بگویم تمام تلاشم این بوده که کارهایی از این جنس بخوانم. گاهی، بعضی به این مسأله اشاره میکنند که کارهای مناسبتی میخوانم، من هم در پاسخ میگویم: مگر مناسبتی خواندن چه اشکالی دارد؟ اگر یک هنرمند از خرمشهر بخواند، یا درمدح ائمه و درباره شخصیتهای علمی، فرهنگی و هنری کاری ارائه دهد، مناسبتی است؟همه زندگی مناسبت است، پس این مسأله اشکالی ندارد و من هم تا نفس دارم در این زمینه فعالیت میکنم.
به نقش اخلاق در موسیقی اشاره کردید. بعضی از هنرمندان معتقدند این مؤلفه در میان هنرمندان نسل جوان کمرنگ شده است. نظر شما چیست؟
متاسفانه در حالحاضر مافیایی در موسیقی بهوجود آمده که پیش از هرچیز منافع مادی برایش در اولویت است. این مافیا عمدتا به انتخاب خوانندگان جوان میپردازد، با آنها قراردادهای طولانیمدت میبندد و اغلب این خوانندگان جوان هم که به سودای شهرت و ثروت به این عرصه آمدهاند ناچارند در قیدوبند این قرارداد بمانند. این مسأله به موسیقی امروز ما لطمه زیادی وارد کرده است. سابق بر این، مردم به یک هنرمند همیشه به چشم یک الگوی اجتماعی نگاه میکردند و اخلاق، کردار و منش آن هنرمند را سرلوحه کار خود قرار میدادند اما امروز مافیایی که در موسیقی حاکم است، روی بعضی از چهرهها سرمایهگذاری و تبلیغ میکند که عملا الگوی مناسبی برای نسل جوان نیستند. کما اینکه گاه روی بیلبوردهای شهری به چهرههایی در موسیقی پاپ برمیخوریم که ناآشنا هستند ولی هزینه هنگفتی صرف تبلیغات و معرفی آنها میشود. بله، این اتفاق در کشور ما افتاده است و متاسفم که بگویم تعداد تولید آثار کیفی در موسیقی روزبهروز درحال کاهش است. بهواسطه غلبه تبلیغات، ذائقه بعضی از مخاطبان به این سمتوسو رفته است و خلأ موسیقی خوب باعث شده تا مردم به سمت این آثار گرایش پیدا کنند. امروز ما در شرایط حساس فرهنگی قرار داریم، حالا ممکن است بعضی، مسائل اقتصادی را مهمترین دغدغه جامعه بدانند اما از نظر من فرهنگ مهمترین مسأله است که جا دارد به آن توجه بیشتری شود. در واقع، ضرورت تولید آثار فاخر در زمینه موسیقی اصیل ایرانی امروز بیشتر از هر زمان دیگر احساس میشود، چرا که این آثار میتوانند جایگزین موسیقی بیکیفیت و زودگذر شوند و مخاطب را در مسیر صحیحی قرار دهند.
خود شما از جمله هنرمندانی بودهاید که وقتی وارد موسیقی شدید به شهرت و پول فکر نمیکردید و بهطور قطع، اهداف دیگری در ذهن داشتید. امروز بعضی از هنرمندان جوان بهواسطه شهرت و دیده شدن به حیطه موسیقی میآیند. این مسأله را چقدر یک آسیب میبینید؟
شکی نیست که نقش رسانهها و کارشناسان در این زمینه اهمیت زیادی دارد و میتوانند به ریشهیابی این مسأله بپردازند. شهرت و مادیات نزد هنرمندان پیشکسوت دوران گذشته همیشه در درجات بعدی قرار داشته، بهخصوص اینکه تاکید اصلی من همیشه برای اخلاق بوده است. شاید بتوان گفت یکی از دلایلی که آثار هنرمندان قدیمی هنوز هم نزد مخاطبان موسیقی ایرانی همچنان مورد توجه است به همین خاطر باشد.
در برههای از زمان سرود جایگاه خوبی داشت و آثار متعددی هم دراین زمینه ساخته شد اما هرچه پیش آمدیم این شاخه از موسیقی کمرنگ شد؛ به نظر شما دلیلش چیست؟
در سالهای ابتدایی وقوع پیروزی انقلاب، دگرگونی درتمام زمینهها پیش آمد که طبیعی بود و این تحولات باعث شد تا هنرمندان در بستر انقلاب به ارائه اثر بپردازند. از حق هم نباید گذشت که درآن دهه هنرمندان با مشارکت و همدلی پای کار آمدند و آثاری با این مضمون ارائه کردند. کما اینکه درحالحاضر در همین آموزشگاهی که نشستهایم و با یکدیگر گفتوگو میکنیم از اولین موسساتی بود که به ساخت کارهای انقلابی پرداخت. اما هرچه پیش آمدیم این قبیل کارها کمرنگتر شد و چندان که اشاره کردم، ورود مافیای تهیهکنندگان موسیقی، هنر ما را به بیراهه برد و اینقدر تبلیغات و هزینه کرده تا رفتهرفته اغلب مخاطبان باورشان شده است که موسیقی خوب همین است که امروز میشنویم! من بهعنوان یک مخاطب وقتی به این نوع موسیقی به اصطلاح پاپ گوش میدهم، میبینم که تمام آثار از ملودی گرفته تا شعر و دیگر عناصر شبیه هم شده است. البته نمیخواهم بگویم موسیقی پاپ بد است، تکوتوک کارهای خوبی هم دراین ژانر ارائه میشود اما وقتی نگاه میکنیم میبینیم آثاری که با صدای بنان یا امثال او خوانده شد هنوز بعد از گذشت سالها شنونده را به وجد میآورد و هنوز تازه است. واقعیت این است که اغلب آثار موسیقایی امروز درحوزه پاپ، باطن و محتوا ندارد و عمقی نیست و بیشتر هنرمندان این عرصه به فکر ظاهر از جمله مادیات هستند.
جای پرداختن به چه مضامینی در موسیقی امروز را خالی میبینید؟
بارها به این مسأله اشاره کردهام که چرا نباید آثاری درباره مفاخر علمی ساخته شود. این غفلت درحالی اتفاق میافتد که پیشینه فرهنگی ما از این منظر درخشان و طولانی است. ما چهرههای برجستهای چون بوعلی سینا، فارابی، مولانا، حافظ، سعدی و ... را داریم که میتوانیم درباره آنها کارهای فاخر بسازیم و جوانان با شنیدن این آثار ترغیب شوند و بروند ببینند این شخصیتها چه خدماتی انجام دادهاند. یا همینطور جای ساخت آثاری درباره قهرمانان ملی و حماسی، سرداران بزرگی که در زمان جنگ شهید شدند و از کشور ما دفاع کردند، خالی است. با ساخت اثر درباره این شخصیتها میشود به الگوسازی برای جوانان پرداخت. نمونه آن شهید آوینی است که به نظرم باید دهها کار درباره او ساخته میشد اما نشده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، موسیقی همواره یکی از هنرهای تاثیرگذار به شمار میرود و تنها صداست که باقی خواهد ماند. همانطور که نقش موسیقی روی یک فیلم تاثیرگذار است؛ هنوز موسیقیای که استاد فرهاد فخرالدینی برای سریال «امام علی»(ع) ساخت در گوش مردم ماندگار و خاطرهانگیز است. ازاینها گذشته، موسیقی آکاپلا (بدون ساز) میتواند با اقبال خوبی از سوی مردم مواجه شود. یکی از هنرمندانی که در این زمینه قدمهای موثری دراین سالها برداشته، هادی آرزم بوده است که برای این نوع موسیقی زحمت زیادی کشیده است. ولی به آن شکلی که باید، دراین زمینه کمتر کار کردهایم.
چرا شما در سالهای اخیر کنسرت برگزار نمیکنید و آثاری که ارائه میدهید بیشتر در قالب تکآهنگ است؟
من برای برگزاری کنسرت آمادهام ولی واقعیت این است که به امثال من میدان داده نمیشود. یا گاهی با بهانههایی مواجه میشوم که میگویند در فلان شهر برای برگزاری کنسرت ممانعت صورت میگیرد. دلم میخواهد شرایطی فراهم میشد و میتوانستم آهنگ «خجسسته باد این پیروزی» را که در قالب بیات ترک است با ارکستر سمفونیک تهران اجرا میکردم. البته درسالهای اخیر در زمانی که آقای فریدون شهبازیان رهبری این ارکستر را بهعهده داشتند، پیشنهاداتی دراین زمینه ارائه کردم ولی تا امروز این مسأله محقق نشده است. یا میشود به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر در روز سوم خردادماه، کنسرتی برگزار شود و مردم هم مطمئنا استقبال خواهند کرد. در سالهای گذشته آهنگ «دریغا» را در تالار وحدت به رهبری آقای سنجری اجرا کردیم که با استقبال زیادی از سوی مخاطبان رو به رو شد. بههرحال کارهای حماسی کمتر ارکسترال شده است، چرا که همان مافیا نمیگذارد و میخواهد بیشتر موسیقی پاپ بر جامعه غالب باشد. موسیقی اصیل ایرانی، امروز مهجور مانده و هنرمندان درجه یک این ژانر گوشهنشین شدهاند. به بیان سادهتر، در این سالها، کنسرتهای موسیقی سنتی در مقایسه با موسیقی پاپ، نسبت ۱۰ به ۹۰ یا ۵ به ۹۵ را پیدا کرده و موسیقی فاخر درکشور ما مظلوم واقع شده است.
و سخن آخر؟
جای آن است که به فرهنگ اصیلمان بیشتر ازگذشته توجه کنیم؛ بهخصوص اینکه تجربه اجرای آثار فاخر این نکته را اثبات کرده است که مردم به موسیقی ایرانی علاقه زیادی دارند، درنتیجه ضرورت داردزمینه برای فعالیت این نوع موسیقی بیشتر فراهم شود.
عملیات «وعده صادق» مطالبه عمومی جامعه
مهمترین وظیفه هرکشوری دفاع از تمامیت ارضی است. طبعا وقتی به کنسولگری ایران حمله میشود ما نیز به دفاع میپردازیم، همانطور که در قوانین عرف بینالملل چنین اقداماتی باید با پاسخ کوبنده توام باشد.ازاینرو عملیات «وعده صادق» مطالبه عمومی جامعه بهشمار میرود. من نیز طی ماههای اخیر قطعه فلسطین را با چنین رویکردی ارائه کردهام.