دبیر ستاد حقوق بشر کشورمان عنوان کرد:

حقوق بشر یک موضوع مهم در توسعه مدنی مردم ایران

در گفت‌و‌گو با محمدجواد لاریجانی بررسی کردیم

رسانه ملی پرچمدار اصالت علمی

محمدجواد اردشیرلاریجانی، مدیر پژوهشگاه دانش‌های بنیادی را به عنوان ریاضیدان و نظریه‌پرداز سیاسی می‌شناسیم و فعالیت او همواره در دو حوزه علم و سیاست تعریف شده است. طی دوره‌های دوم، چهارم و پنجم، نماینده مجلس شورای اسلامی بوده و سابقه معاونت وزارت امورخارجه و تاسیس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی را در پیشینه خود به ثبت رسانده است.
کد خبر: ۱۴۳۱۸۳۸
نویسنده مریم فلاح - گروه فرهنگ و هنر
رسانه ملی پرچمدار اصالت علمی
 
او معاون بین‌الملل قوه قضاییه بوده و به مدت ۱۴سال از ابتدای تاسیس ستاد حقوق‌بشر قوه قضاییه، ریاست آن را برعهده داشته است. وی در عین داشتن تحصیلات حوزوی از شاگردان آلفرد تارسکی، ریاضیدان معروف لهستانی محسوب می‌شود. از سوابق علمی او به تدریس ریاضیات، فلسفه ریاضی، منطق ریاضی در دانشگاه‌های صنعتی شریف، دانشگاه صنعتی اصفهان و تدریس اندیشه سیاسی در دانشگاه تهران و دانشگاه امام صادق، همچنین سلسله دروس سیاست خارجی در دانشکده روابط بین‌الملل، دانشگاه امام صادق و مدرسه عالی شهید مطهری می‌توان اشاره کرد.
وی باحضور درجمع مدیران ارشد صداوسیما پیرامون طرح تحولی این رسانه، ضمن تشریح پروژه‌های علمی پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، رهبرانقلاب را پرچمدار توفیقات عظیم علمی معرفی کرد وضمن تشریح محور‌های‌چشم‌انداز ایشان نسبت به‌پیشرفت علمی‌کشورازمسئولان صداوسیما خواست باساخت برنامه‌های روشنگرمحورعلمی، پرچمدار اصالت علمی ایرانیان ‌باشند وشیرینی موفقیت‌های‌علمی دانشمندان‌ایرانی را به مسئولان ومردم بچشانند.

بزرگ‌ترین پروژه‌های علمی‌ ایران در «پژوهشگاه دانش‌های بنیادی» 
امروز بزرگ‌ترین پروژه‌های علمی‌ تاریخ ایران در «پژوهشگاه دانش‌های بنیادی» انجام ‌می‌شود. ما از فیزیک نظری و ریاضیات شروع کردیم و الان ۹ رشته مهم مثل علوم شناختی، نانو، نجوم، کامپیوتر و ... را داریم. یکی‌از پروژه‌ها رصدخانه است که بعد از رصدخانه خواجه‌نصیر در مراغه، اولین رصدخانه حرفه‌ای و سوپرمدرنی است که در ایران ساخته شده است. چهار سال طول کشید تا جایابی کنیم. ۸۰نقطه ایران را ظرف یکی دو سال مانیتور کردیم، ایندکس مخصوص دارد. تاسیسات بسیار عظیمی‌است، البته از این بزرگ‌تر، پروژه «چشمه نور» یا شتابگر ملی ایران - بزرگ‌ترین ابرآزمایشگاه غرب آسیا- است که در قزوین مستقر است و ۳۰درصد پیشرفت کرده است. پروژه بسیار عظیمی ‌است که وقتی راه‌اندازی شود، حدود ۴۰۰۰-۳۰۰۰ هزار نیروی علمی ‌را به‌کار ‌می‌گیرد. شتابگرها دو نوع است. یکی کلایدری است که هسته را ‌می‌شکافد و «ذره هیگز» است. در ذره هیگز، چه در بخش تئوری و چه در بخش عملی، اسم دانشمندان ما شنیده می‌شود. حدود ۳۰نفر از دانشمندان ما در کشف ذره هیگز ورود داشته‌اند. آزمایشگاه بسیار بزرگی است در مرز سوئیس، ایتالیا و فرانسه که ۱۰هزار دانشمند از سراسر دنیا آنجا کار ‌می‌کنند. آنها ذرات پروتون را شتاب ‌می‌دهند و بعد با یک اتم دیگر به آن حمله ‌کرده، آن را ‌می‌شکافند و... حقیقتا کار خیلی بزرگی است. نوع دیگری از شتابگرها هم هست که آنجا هسته را مورد حمله الکترونی قرار ‌می‌دهیم. وقتی با شتاب بالا این کار انجام می‌شود، بدون این‌که هسته شکافته شود، از آن تشعشعات خاصی متصاعد می‌شود. این تشعشعات خاص،کاربردهای بسیار زیادی در فیزیک، پزشکی، حوزه دفاعی، مسائل لیزری و... دارد. در واقع این نوع شتابگرها به اصطلاح موتور کشفیات هستند. چون وقتی ذره مورد حمله الکترونی قرار ‌می‌گیرد، خیلی از خواصش را تشخیص ‌می‌دهیم، ولی وقتی هسته‌ را ‌می‌شکافیم دیگر خودش از دست می‌رود. یعنی خواص دیگری بر ما مکشوف ‌می‌شود چراکه شناخت ماده، کلید فهم طبیعت است. ماهیت جرم و ماهیت ماده، کلیدی‌ترین نکته در فهم عالم واقع است. شتابگر خیلی کمک ‌می‌کند و ضمنا دارای کاربرد است. درمورد شتابگر، ان‌شاءا... ۱۵سال دیگر عملیاتی کامل است البته قبل از آن، مراحل دیگرش عملیاتی می‌شود، مثلا شتابگر خطی. شتابگر خطی در پژوهشگاه ساخته شد و شهید شهریاری مسترمایند آن بود. شتابگر خطی به‌اصطلاح نقطه تغذیه شتابگر بزرگ است. از یک نقطه الکترون را وارد ‌می‌کنیم تا انتها که ‌می‌رود شتاب سنگینی به آن ‌می‌دهد. این با کمک ایشان، شاگردان این شهید و دوستان مختلفی که در ایران هستند ساخته شد. بعد از مسأله صنعت هسته‌ای ما، شتابگر ملی بزرگ‌ترین طرح اتمی‌کشور است.
   
رشد ۱۵۰رشته علمی 
همچنین باید یادآور شوم که صنعت هسته‌ای ما، یکی از مظلوم‌ترین صنایع کشور است. نکته غم‌انگیز این است که در دوره‌ای، دولتمردها هم خیلی شناخت درست کافی از آن نداشتند. می‌گفتند برای ما که این‌قدر گاز و نفت داریم، حالا چه احتیاجی است. درحالی‌که رشد صنعت هسته‌ای ما باعث ‌می‌شود بیش از ۱۵۰رشته از علوم و فنون رشد پیدا کند. علوم و فنونی که اصلا ربطی به هسته‌ای ندارد‌. مثلا سانتریفیوژ یک صنعتی است که با گیره‌ها، دنده‌های مختلف، در جاهای مختلف از آن کاربرد داریم، ولی آنها رشدش ‌می‌دهند. یا مسأله «لایه نشانی» یا مسائل «خلأ» و ... برکات این سفره خیلی زیاد است. خیلی از این سفره‌های علمی ‌بابرکت است؛ یعنی از ماحصل آن در زمینه‌های زیادی، سطح امکانات بالا ‌می‌رود. نمونه‌اش ناسا که موتور توسعه بسیاری از علوم و فنون در دنیاست. مثلا در مورد اینترنت، یکی از مواردی که در آن موثر بوده همین www است که از دانشگاه برکلی و ناسا بود و محل تولدش CERN است ــ سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای ــ یا مثلا بسیاری از کشفیات علم در آمریکا مرهون تاسیسات لوس‌آلاموس است (یک مرکز بزرگ علمی متعلق به دولت فدرال در ایالت نیومکزیکوی آمریکا. نخستین بمب اتمی جهان به سرپرستی رابرت اوپنهایمر در این آزمایشگاه طی پروژه‌ منهتن ساخته شد) انرژی اتمی ‌و دانشگاه اتمی ‌هم مثل همین است. این‌که غربی‌ها به ما ناسزا می‌گویند و مرتبا شلوغ ‌می‌کنند، دقیقا به همین دلیل است.
 
کجراهه برجام و شنیدن هلهله‌ها
 متاسفانه بلایی که برجام بر سر صنعت هسته‌ای ما آورد خیلی بلای سنگینی است. ابعادش را غالبا نه مردم و بلکه خیلی از مسئولان هم نمی‌دانند. در اصل برجام یک کجراهه بود. ‌می‌گویند اگر برجام بد بود چرا ‌می‌روید دنبال این‌که عمل شود! به‌خاطر این‌که ما پولش را دادیم؛ یعنی یکی از ‌اشکالات برجام این بود که ما نقدا سهم خودمان را دادیم، حالا دنبالش هستیم آن ناکس‌ها سهم خودشان را بدهند! اصلا صحبت خوبی و بدی نیست، سهم‌مان را ‌می‌خواهیم. مثلا نیروگاه آب‌سنگین اراک خیلی مسأله مهمی ‌است. ۸۵ درصد این نیروگاه، با پلوتونیوم کار ‌می‌کند. محیط کوچک است، ‌می‌تواند نیروگاه‌های کوچک‌تر درست کند. آب زیاد نمی‌خواهد، ما ‌می‌توانیم نقاط مختلف کشور بگذاریم، لازم نیست کنار آب باشد.خیلی برکات و آثار جانبی دارد. خب، این را ما نابودش کردیم! اگر دورش دیوار ‌می‌کشیدند و با دوربین ‌می‌گفتند نروید، اشکال نداشت. هر وقت ‌هلهله بعضی از دولتمردان در تخریب آنجا را می‌بینم، واقعا برایم خیلی شگفت‌انگیز است که چطور ‌می‌شود یک سرمایه بزرگ ملی را نشناسیم! این خطر باز هم هست، فکر نکنید فقط در یک دوره اتفاق افتاده است.زمانی صنعت اتمی‌ را عمدتا زیمنس آلمان و فرانسه هدایت ‌می‌کردند، ما کاره‌ای نبودیم. جمهوری اسلا‌می این مسأله را معکوس کرد و حالا ما برای‌شان خطرناک شده‌ایم! خلاصه این موفقیت‌ها سفره‌های بابرکت علمی ‌است. بعد از انقلاب، علم در ایران جهش پیدا کرد. منتها این جهش را مردم وحتی بخش زیادی ازمسئولان نمی‌دانند و فقط یک لمحه‌ای از آن را دارند و مزه‌اش در دهان‌شان کم است. چشاندن شیرینی این موفقیت‌ها را ما باید انجام دهیم.‌
 
رهبر انقلاب، پرچمدار توفیقات عظیم علمی 
لازم است این نکته را متذکر شوم که پرچمدار توفیقات عظیم علمی ‌ما رهبر معظم انقلاب است. ‌یعنی از وقتی که ایشان رهبری را به عهده گرفتند و در این سی و چند سالی که بنده در خدمت‌شان، از نزدیک کار کردم، ایشان تنها کسی بوده‌اند که به طور مستمر از تلاش علمی‌در کشور حمایت کرده‌اند‌. از همه مهم‌تر این‌که ایشان یک چشم‌انداز درستی از علم دارند.محورها‌ی ایشان شامل نوآوری در علم، رقابت جهانی، سرمایه‌گذاری روی نسل جوان، توجه به زنجیره دانش، تکنولوژی، صنعت و سرمایه است. در ادامه محور‌های چشم‌انداز ایشان را مختصرا تشریح می‌کنم.
 
نوآوری در علم
اولین محورشان این است که باید در علم نوآوری داشته باشیم و برویم به سمت کشفیات‌ تازه‌. نوآوری باید کلید کارهای ما باشد. نوآوری هم مدرج است، یک وقتی ما کشفیات سایر دانشمندان را ‌می‌خوانیم که آن هم احتیاج به نوآوری دارد، اما بخش دیگر نوآوری این است که باید با علم واقع که مرکز اسرار است، تعامل داشته باشیم. ‌یعنی باید فیزیکدان ما جرات کند با عالم واقع روبه‌رو شود. مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی امکانات رصدی‌اش خیلی کوچک بود اما جرات داشت. خودش اسطرلاب درست کرده بود، یعنی با همین امکانات کم، خسوف و کسوف را اندازه ‌می‌گرفت. حتما داستان معروفش را شنیده اید که درقلاع اسماعیلیه مغولان همه را کشتند و ایشان را دستگیر کردند. گفتند این آد‌م با ستاره‌ها ارتباط دارد و خطرناک است. هلاکو از خواجه نصیر پرسید‌: تو چه ‌می‌گویی؟ گفت‌: ‌می‌گویم در فلان تاریخ، در سرزمین شما خسوف اتفاق ‌می‌افتد. وقتی درتاریخ مقرر پیش‌بینی او درست از آب درآمد، خواجه شد معدن توجه هلاکو. در جریان فتح بغداد که ابن‌تیمیه و دیگران آن‌قدر فحش به خواجه ‌می‌دهند، موضوع این است زمانی که هلاکو شروع به کشتن علما کرد، ابن ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه ‌می‌نویسد ما ۴۰۰عالم بودیم که ما را دوره کردند و ‌می‌خواستند بکشند. به خواجه نامه نوشتیم و خواجه رفت نزد هلاکو و گفت بنابر علم ستاره‌شناسی همین الان باید برگردیم. به این ترتیب هلاکو و نیروهایش را از بغداد بیرون کشید و علما را از مرگ حتمی نجات داد. ‌می‌خواهم بگویم با جرات به مسائل ‌می‌پرداخت و ‌می‌رفت به جنگ مسأله حقیقی.بحثم این است که حضرت آقا نظرش این است که دانشمندان ما باید با دل و جرات بروند سراغ عالم واقع و ‌میزان کشف باید ملاک ارزیابی باشد. 
 
رقابت جهانی
ایشان ‌می‌فرمایند ما باید رقابتمان بین‌المللی و در جهان باشد. اگر مطلب علمی ‌داریم باید آن را به اهل علم دنیا عرضه کنیم. میدان رقابت ما باید بزرگ باشد.
 
زنجیره دانش،تکنولوژی،صنعت و سرمایه
 ایشان همیشه تحقیقات بنیادی و پایه‌ای را هم با شکل مادی و هم با شکل معنوی حمایت کرده‌اند. تنها کسی که در کشور راجع به علوم پایه صحبت ‌می‌کند، ایشان است. ‌می‌گوید این مثل حساب پس‌اندازتان است، بدون علوم پایه ما پیشرفت نداریم. 
 
مرشدی امین،دلسوز و باهوش
دانش در ایران یک چنین منتوری (مرشد) داشته است. ما قدر این سید را نمی‌دانیم، به خصوص کسانی که به مسندی ‌می‌رسند، باید بدانند رهبری مشاور ا‌مین، دلسوز و خیلی باهوش است. اصلا آدم عاقل ‌می‌گوید برو پهلویش بنشین و از او مشورت بگیر. ما به محض این‌که رأی‌مان ‌می‌آید و بر کرسی ‌می‌نشینیم، اصلا یادمان ‌می‌رود. خودمان را در استفاده از این مشاور ا‌مین محروم ‌می‌کنیم. نقشی که آقای خامنه‌ای در توسعه علمی‌ ایران بازی کرده و ‌می‌کند، عین نقش «نهرو» در هندوستان است. در هندوستان نهرو پرچمدار پیشرفت علمی‌ شد و علوم هسته‌ای را جدا کرد. گفت این سیستم دولتی دانشگاهی تکنوکرات به درد علم نمی‌خورد. یک ایرانی به اسم تاتا (جمشیدجی نوشروانجی تاتا، از پیشگامان صنعت مدرن هند، در یک خانواده پارسی در ایالت گجرات زاده شد. او بنیانگذار گروه صنعتی تاتا و ملقب به«پدر صنعت هند» است) که به او ‌می‌گفتند بابا و دانشمند فیزیک بود، با نهرو رفیق بود، آن دو دست به دست هم دادند و یک مجموعه پیشرفت علمی‌ درست کردند که موازی با سیستم آکاد‌میک‌شان بود. 
   
آفت بزرگ پیشرفت علمی‌
«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّک فَحَدِّثْ»، (سوره مبارکه ضحی (آیه۱۱) و اما نعمت پروردگارت را با رفتار و گفتارت بازگو کن) می‌خواهم بگویم این نعمت، نعمتی خیلی بالا و مغفول در جمهوری اسلا‌می است. به خصوص در کامیونیتی علمی،‌ مردم باید توجه داشته باشند چه کسی منتور این توفیقات عظیم علمی ‌است. ما باید در سطوح مختلف این توضیحات را به طور دقیق و کامل به مردم بگوییم. مثلا این درجه‌بندی‌ها چیست. مرد علمی ‌سال! اصلا چنین چیزی در دنیا وجود ندارد، یا رتبه‌های دانشگاهی که مثلا تایمز ‌می‌دهد هم خیلی بی‌ربط است. اگر الان شما به دانشگاه‌های بزرگ دنیا بروید، آنها ‌می‌گویند رتبه اصلا برای ما مهم نیست؛ کسی که تحقیق ‌می‌کند باید یک نمودی داشته باشد. اینها آفت بزرگ پیشرفت علمی‌ است و ملاک‌هایی نیست که آقا مدنظر دارند. ملاک پیشرفت هم اینها نیست.
   
نیروهای جهاد علمی
کار مهمی که در صداوسیما ‌می‌توانیم انجام دهیم، این است که پرچمدار اصالت علمی ‌باشیم. چون دانشگاه‌ها خیلی والرشان پایین آمده‌است. الان ما در دانشگاه‌ها لنگر نداریم. همه چرتکه ‌می‌اندازند. ‌می‌خواهم یک نکته مهمی ‌را بگویم. امروز با هر استاد دانشگاهی که صحبت ‌می‌کنید، ‌می‌گوید با این حقوقی که می‌دهند کی ‌می‌ماند، همه دارند ‌می‌روند. اما نیروی جهادی ما که اینها نیستند. اتفاقا نیروهای جوان بسیار ممهزی به این نتیجه رسیده‌اند که ‌میدان جهادی پیدا شده و آن جهاد علمی‌ است. این مجموعه اصلا بحث پول برایش مطرح نیست.در این ‌میدان جهاد، بی‌پولی، غر زن و بچه و... شهادت است. ما یک چنین نسلی داریم، نسلی که باید به او میدان بدهیم. ‌می‌خواهم بگویم در بحث عمو‌می‌مان درباره دانش، باید اینها تشویق شوند.توسعه علمی ‌ما قدری نامتوازن شده‌است، یعنی یک دست‌مان خیلی بزرگ و یک پای‌مان خیلی کوتاه است که به‌تدریج باید درست شود. نکته خیلی منفی‌ نیست، ولی به‌هر صورت باید درست شود.
 
رسانه، پرچمدار اصالت علمی
همان‌طور که اشاره کردم امروز صداوسیما ‌می‌تواند پرچمدار اصالت علمی باشد. متاسفانه ادبیات پاپیولار ساینس (علم برای عموم) ما ادبیات رشد یافته‌ای نیست. این بخش هم به بیان مستقیم احتیاج دارد و هم نیازمند تولیداتی با ساختار انیمیشن‌ است‌. نه حتما انیمیشن کارتونی، انیمیشن‌ به معنای عام کلمه که از طریق آن بتوانیم پیام‌مان را برای مردم ملموس کنیم.الان تشکیلات کنکوری ما ‌می‌گویند که توجه به علوم پایه کلا افت سریعی پیدا کرده و مردم دنبال رشته‌هایی هستند که زودتر به پول ‌می‌رسد. دکترا در علوم پایه پایین ‌آمده است، آن‌قدر که ما در پژوهشگاه به‌سختی نیرو ‌می‌گیریم، تقریبا از غالب رشته‌ها نتوانستیم نیرو خوب بگیریم. چرا این طوری شده؟ این باید بازسازی شود. بخشی‌ از آن مربوط به شرایط اجتماعی و بخشی‌ هم به جهت ناآگاهی است. در این خصوص داشتن بصیرت بحث خیلی مهمی‌ است. باید حوزه پاپیولار ساینس را دامن بزنیم و روی آن سرمایه‌گذاری کنیم. همه به درد این کار نمی‌خورند. آدم‌هایی باید باشند از نسل جوان‌تر که امکانات مورد استفاده‌شان در فضای مجازی و دانشگاه‌ها را ‌ترکیب کنند و انیمیشن‌های هدفمندی بسازند که وقتی مخاطب نگاه ‌می‌کند، احساس کند ‌کاملا آن را می‌فهمد. با توجه به این‌که نمی‌خواهیم خیلی روی بخش علمی‌‌ موضوعات وارد شویم باید در عین حال کاملا برای مردم مفهوم باشد. نکته دیگر این‌که باید از یک نقطه‌ای شروع کنیم، وقتی که موفق شویم، توفیقات بعدی برای‌مان ایجاد ‌خوهد شد. یکی از شبکه‌ها را مسئول قرار دهید که با یک گروهی این هدف را دنبال کنند. اوایل ممکن است افت‌و‌خیز داشته باشد، ولی به‌زودی خواهید دید که کلی داستان‌های «Sciencefiction»، ( علمی ــ تخیلی) داریم. به نوعی تعشقات عالمانه که خیلی جالب است.
 
چشاندن حلاوت علم به مردم
یکی از حوزه‌هایی که امروز در پاپیولار ساینس بسیار مهم است، بحث «علوم‌شناختی» است. علوم‌شناختی خیلی حواشی دارد، آن قسمتی که خیلی مهم است راجع به مغز است. در پژوهشگاه بنیادی بخش بزرگ علوم‌شناختی را داریم که ۲۵ سال پیش تاسیس شد. مثلا روی حیوانات خیلی ریز مثل پشه یا مثلا یک ماهی‌ کوچک که مغز بسیار کوچکی دارد، کار ‌می‌کنیم. مغزهای کوچک اینها به اندازه سوپر کامپیوترها توان دارد. وقتی یک مولکول از نقطه A به نقطه B ‌می‌رود، اطلاعات بسیار زیادی را جابه‌جا می‌کند. لامروت کجا اینها را ذخیره کرده؟ در حالی که ما ‌می‌خواهیم اطلاعات را از نقطه A به B بفرستیم، کلی باید مدولا داشته باشیم.
پس نکته اول این‌که مردم مزه علم را بشناسند، این سبب ‌می‌شود که بچه‌های‌شان را تشویق کنند به جای این‌که فقط دنبال پول باشند به عالمان کشور روی آورند.کسی که علم ‌می‌خواهد، باید مزه شیرینی علم را به طور عمیق به او بچشانیم.
مثلا از اوایل قرن۲۰، پایه‌های نظریه علوم رایانه شروع شد و این زمانی بود که ریاضیات، فیثاغورثی شد که تحول عمده‌ای است. پس ما باید برای مردم شرح دهیم که چرا فیثاغورث در معلوماتش گفته همه چیز از عدد درست شده است. مقصودش این بوده که فهم ما از علوم و از همه عالم، فهم دیجیتایز است. تقریبا ۲۰۰۰ سال طول کشید تا دانشمندانی مثل کلینی و گودل این فرض فیثاغورثی را اثبات کنند که واقعا دنیا و زبان ما با دیجیتایز شدن کامل است و از آنجا علوم کامپیوتر پیدا شد و بحث محاسبه که رشد پیدا کرد. فیثاغورث از فلاسفه الهی بود. ملاصدرا در رساله «حدوث و قدم» ‌می‌گوید او بدون شک از شاگردان ادریس نبی بوده. استدلال ملاصدرا این است که ‌می‌گوید تعالیم او شبیه تعالیم ادریس نبی است. مثلا قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب، عبادت خدای یگانه را می‌کرد و از همه مهم‌تر برای تاسیس حکومت قیام داشت. فیثاغورث حزبی درست کرده بود با عنوان حزب برادران که هدفش اقامه راه حق بود. می‌خواهم بگویم برای این‌که ما تئوری الگوریتم جدید را بگوییم از فیثاغورث شروع ‌می‌کنیم. همچنین خوارز‌می‌ نابغه نادره زمان بود و مفهوم الگوریتم را اختراع کرد، آن هم در حل معادلات درجه۲.کانسپت، الگوریتم را ایجاد کرد. ۲۰۰۰ سال بعد از فیثاغورث و بیش از ۱۰۰۰سال بعد از خوارز‌می طول کشید ‌که الگوریتم خودش بشود موضوع ریاضی. آن وقت ما ‌می‌توانیم وارد بحث علوم رایانه بشویم و بچه‌های ما بدانند در ایران وقتی صحبت علم ‌می‌شود، مثل این نیست که مثلا از کشوری مثل اوگاندا یا امثال آن صحبت ‌می‌شود. اینجا وقتی صحبت علم ‌می‌شود، خیلی مطالب جالب داریم. مقصودم این است که پاپیولار ساینس ما باید این نکات را داشته باشد. مثلا وقتی از ذره هیگز نزد رهبر انقلاب، صحبت می‌کردیم، آقا تقریبا نیم ساعت راجع به ذره هیگز سؤال ‌می‌کردند. ذره هیگز به معنای تفکر جدیدی از جرم است. در این باره مثال خیلی ساده‌ای می‌زنم. وقتی در یک جای شلوغ راه ‌می‌رویم، مرتب به این و آن تنه ‌می‌زنیم، سرعت به موانع رفتن ما بستگی دارد. ذره هیگز در واقع ‌می‌گوید جرم، تنه زدن ما به سایر ذرات بنیادی است، وگرنه جرم خودش ماهیتا هیچ چیزی نیست. ‌می‌خواهم بگویم که ما می‌توانیم با مثال‌های خیلی جالب ذره هیگز را برای مردم توضیح دهیم.

تئوری«هدایت» شهید ثانی 
«وَالَّذینَ جاهَدوا فینا لَنَهدِینَّهُم سُبُلَنا» هدایت الهی خیلی چیز مهمی ‌است. شهید اول«نفلیه» را نوشت، «شهید ثانی» خدا رحمتش کند بعد از مثلا ۲۵۰سال «نفلیه» را شرح داد (نفلیه ۴۰۰۰مطلب راجع به نوافل است چون در روایت آمده که نماز۵۰۰۰ دارد، ۱۰۰۰تا راجع به فرایض است و ۴۰۰۰ تا راجع به نوافل) شهید ثانی متفکر بسیار بزرگی بود، هم فیلسوف بود و هم علم اصول را زنده کرد، نادره زمان بود. متاسفانه نسل امروز ما مزه علم عالمان دین را نچشیده‌اند. نهایتش این‌که به رساله توجه کردند. عالمان امروز هم کمتر نکات جالب معرفتی را برای مردم ‌می‌گویند. شهید ثانی یک تئوری چهار مرحله‌ای راجع به «هدایت» دارد که خیلی جالب و زنده است. ‌می‌گوید مرحله اول، هدایت الهی این است که خداوند عقل ما را درست کند تا معرفت واقع‌بینانه از شرایط خودمان داشته باشیم. «وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ» بدانیم که مقاصدمان چیست و بدانیم که کجا هستیم. امروز تمام تبلیغات دنیا برای این است که ما ندانیم کجا هستیم. تنها ما هم قربانی این ندانستن نیستیم. ژان بودریار، فیلسوف عصبانی غرب که پست‌مدرن بود، کتابی نوشت به اسم «شفافیت شر»؛ او معتقد است که برای بشر امروز غربی امکان ندارد که بفهمد واقعیت چه است. چون آنهایی که بنا بوده به ما اطلاعات بدهند، اطلاع‌نما شده‌اند. لایه‌های این اطلاع‌نما آن‌قدر ضخیم است که بشر غربی برایش امکان ندارد این پرده‌ها را کنار بزند. شهید ثانی ‌می‌فرماید که لایه دوم، «نشانه‌ها» است، یعنی در امور زندگی یک چیزهایی خدا به‌عنوان نشانه برای‌مان گذاشته است. بنابراین همه امور عالم هستی معنادار است. ظاهر امور فیزیکی است ولی معنا دارد و این نشانه‌ها بسیار وسیع است. دیگر این‌که خداوند به شما کمک ‌می‌کند تا به‌دنبال نشانه‌ها بگردید. به اعتقاد شهید ثانی، سومین لایه، «شرع» است، این‌که ما شرع را درست بفهمیم. خدا در شرع کلی راهنمایی گذاشته است. فهم دین، خیلی چیز مهمی ‌است.   اما در لایه چهارم می‌گوید که یک اتصالات جالبی هم فرای همه اینهاست. ‌در مورد پیغمبران، وحی است، برای ما هم عالم خواب یا حتی یک استخاره. این تئوری چهار مرحله‌ای هدایت در نظر شهید ثانی است و ایشان وقتی ‌می‌گوید خدایا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»، یعنی این چهار تا را از تو ‌می‌خواهم، عقلم را درست کنی، نشانه‌ها را یادم بدهی، دستم را بگیری تا قرآن را درست بفهمم و به آن عمل کنم، درست اقامه کنم، درست تبلیغ کنم، درست دفاع کنم و در آخر این‌که مرا رها نکنی.‌
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها