آرکیو۱۷۰، افسر ارشد سیا، پهپاد ماجراجو و باهوشی است که آرزو دارد روزی مشهورترین پهپاد جهان شود. موفقیتهای او درعملیاتهای محرمانهاش علیه القاعده در افغانستان باعث میشود ژنرال هرکولس، وی را برای عملیات فوقسری «شناسایی کارخانه غنیسازی اورانیوم نطنز» انتخاب کند. با ورود به ایران، همه نقشهها بههم میریزد و ماجرا اینقدر پیچیده میشود که رئیسجمهور آمریکا را رودرروی رهبر جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد.
اتفاق عجیب دهم آذر۱۳۹۰
محمدرضا سرشار در ابتدای این نشست درباره این کتاب توضیحاتی ارائه کرد و گفت: سالهای ۸۹ تا ۹۱ سالهایی بود که دانشمندان زیادی از ما توسط آمریکا و اسرائیل ترور شدند. آن زمان جوانهایی بودند که میخواستند این فضا را برگردانند و انتقام بگیرند چون بهترین جوانهای کشور توسط یک دولت خارجی و رژیم غاصب به شهادت میرسید.
وی ادامه داد: وسط این ماجراها دهم آذر۱۳۹۰ اتفاقی رخ داد که همه ما عوض شدیم آن هم این بود که در آن دوران پیشرفتهترین پهپاد آمریکا به شکل سالم در ایران شکار شد و به دست نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران افتاد. چون در بهترین حالت این پهپادها توسط ما از بین میرفت اما روی این پهپاد مهندسی معکوس صورت گرفت و در مدلها و شکلهای مختلف این پهپاد ساخته شد.
سرشار افزود: این هدیه غافلگیرکننده الهی حال همه را خوب کرد. آنقدر این مسأله مهم بود که رهبر معظم انقلاب از این پهپاد و نمونه ایرانی آن بازدید کردند. آنقدر این مسأله برای آمریکا مهم بود که اوباما خطاب به ایران گفت که لاشه این پهپاد را به روسها ندهید در حالی که در داخل ایران مهندسان هوا و فضای ما روی آن کار کردند. این نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان عنوان کرد: آن زمان من ۳۰ساله بودم و احساس خوبی به من دست داد که چطور خداوند میتواند هدیهای به ما بدهد که بازیهای سیاسی را تغییر دهد. از آنجا به ذهنم رسید که قصه این رخداد را روایت کنم.
ردهبندی سنی در این کتاب درج نشده است
مریم مقانی نیز در بخش دیگری از این نشست در جایگاه منتقد کتاب بیان کرد: ردهبندی سنی در این کتاب درج نشده است که میتواند برای آن نقطه ضعف محسوب شود. هر چند از طراحی روی جلد متوجه میشویم مخاطب هدف کتاب کیست.
وی یادآور شد: این داستان به ما نشان میدهد که کشورهای دیگر میخواهند سرزمینهای ما را اشغال کنند اما ما اجازه چنین کاری نمیدهیم. از منظر محتوایی کتاب توانسته حس غرور و افتخار را به مخاطبان خود منتقل کند. مقانی گفت: یکی از نقاط مثبت این کتاب این است که تاکنون نویسنده ایرانی به چنین موضوعی نپرداخته است.
این منتقد ادبیات با اشاره به تکنیک جانبخشی به اشیا در این کتاب توضیح داد: شخصیتهای این داستان با ما حرف میزنند و نویسنده توانسته در مخاطب حس همذاتپنداری ایجاد کند. وی با اشاره به دو مقدمه کتاب بیان کرد: یکی از نقاطضعف این اثر این است که نویسنده با آوردن دو مقدمه در کتاب دست نویسنده را برای مخاطب رو میکند و بهتربود که درونمایه و محتوای کتاب ازهمان ابتدا برای مخاطب مشخص نمیشد. این موضوع باعث شده داستان لو برود.
مقانی عنوان کرد: شخصیت آمریکایی در این کتاب که فکر میکند ایرانیها چیزی نیستند بهتدریج تغییر میکند و در پایان نظرش درباره ایرانیها عوض میشود.وی با بیان اینکه محتوای کتاب برای رده سنی نوجوانان بسیار خوب است اما زبان به کار گرفته شده در آن بیشتر مناسب هشت سالههاست، گفت: میشد بهصورت جدیتری به زبان کتاب پرداخت. ازسوی دیگر زبان طنز و خودمانی در کتاب باعث شده مخاطب فضای داستان ایرانی را بهتر درک کند.
نوجوانان ۱۲ تا ۱۵سال؛ مخاطبان اصلی این کتاب
محمدرضا سرشار، نویسنده اثر دربخش پایانی این نشست درباره علت نامگذاری کتاب گفت: آرکیو۱۷۰ اسم رسمی این پهپاد است که اشاره میکند از چه خانوادهای است. این پهپاد یک ویژگی خاص داشته و آن این است که ازیک هواپیما جنگنده بزرگتر است به همین دلیل نام هیولا برای آن انتخاب شده است.
سرشار با اشاره به اینکه گفتوگوهای استفاده شده در کتاب تخیلی است، بیان کرد: برخی از منتقدان به من درباره تکنیک جانبخشی ایراد گرفتند اما واقعیت این است که نسل نوجوان امروزی به دلیل مشاهده انیمیشن با این تکنیک آشنایی دارند.
وی افزود: من عمدا در ابتدای داستان و در مقدمه کتاب داستان پهپاد را آوردم، چون تحت هر شرایطی این داستان لو رفته بود. تلاش کردم با استفاده از تاریخ شفاهی و شرح جذابتر رویداد این داستان را روایت کنم، به هرحال ابتدا و انتهای داستان براساس رخداد واقعی آن مشخص بود.
سرشار با اشاره به مهارت انتخاب کتاب درست برای مطالعه گفت: رده سنی نوجوان یعنی ۱۲ تا ۱۵سال مخاطب اصلی این کتاب است اما برای رده دوم سنی نوجوانان نیز قابل استفاده است.