فریده سپاه‌منصور از سال‌ها بازی در سریال‌های تلویزیونی می‌گوید

شخصیتی که جایگزین اوشین شد!

فریده سپاه‌منصور از سال۱۳۶۲ با تله‌تئاتر «لومومبا» به کارگردانی همسرش هوشنگ توکلی تا سال۱۴۰۱ و سریال «خوشنام»، مسیری نزدیک به ۴۰ساله و البته بسیار پربار را به لحاظ کیفی در تلویزیون پیموده است.
کد خبر: ۱۴۲۶۸۷۵

حاصل این فعالیت چهار دهه‌ای بازی در سریال‌های جذاب و نوستالژیک مدرس، گرگ‌ها، عقیق، امام علی(ع)، نیمه پنهان ماه، دوران سرکشی، خانه‌ای در تاریکی، خوشنام، دردسرهای عظیم۲ و نون‌خ۱ بوده است. سپاه‌منصور توانسته در این مدت با کارگردانان بنام و صاحب سبکی همچون داوود میرباقری، محمدمهدی عسگرپور، ضیاءالدین دری، محمد رحمانیان، فریدون جیرانی، کمال تبریزی و مرحوم بهمن زرین‌پور همکاری داشته باشد. سپاه‌منصور در این گفت‌وگو که بیشتر بر پایه خاطره‌بازی و یادی از ایام گذشته استوار است، از نقش‌های خاطره‌انگیزش می‌گوید و البته به بیان خاطراتی می‌پردازد که شاید برای اولین بار بازگو می‌شود و به طور حتم برای مخاطبان قاب کوچک شنیدنی و جالب خواهد بود.

مخاطبان همیشه علاقه‌مندند بدانند آیا هنرمندان خودشان بیننده سریال‌های‌‌شان هستند. اکنون سؤال ما از شما این است که آیا خودتان مخاطب تلویزیون هستید؟
 اخبار را که حتما می‌بینم. شبکه‌های آی‌فیلم و تماشا را هم پیگیری می‌کنم. تماشای سریال‌های قدیمی را دوست دارم. البته این روزها مشغول کاری نیستم و در خانه‌ام. بعد از سریال خوشنام که سال۱۴۰۱ از تلویزیون پخش شد در دو سریال دیگر کار کرده‌ام اما فعلا نمی‌توانم نامی از آنها ببرم. سریال خوشنام مورد توجه مخاطبان قرارگرفته بود. البته در آثاری با موضوع خوشنام کار کرده بودم اما معتقدم تکراری بودن از جذابیت قصه کم نمی‌کند. به‌نظرم هرقدر درباره‌ برخی موضوعات حرف بزنیم، باز هم کم است. این مدل قصه‌ها هشداری است به مخاطب که بیشتر مراقب گفتار و اعمالش باشد و با زبان و رفتارش دل دیگران را نشکند.
 
شما طی سال‌ها فعالیت در عرصه بازیگری در سریال‌های ماندگار و خاطره‌انگیز زیادی مثل عقیق، خانه‌ای در تاریکی، مدرس، دوران سرکشی و... بازی کرده‌اید. خودتان کدام یک از این سریال‌ها را بیشتر دوست دارید؟
 همه سریال‌هایم را دوست دارم و انتخاب میان آنها کار سختی است. البته من دو سه سریال را به اجبار کار کرده‌ام با این حال، برای هر نقش باید وقت و انرژی بگذاری. مهم این است که مردم از کارت راضی باشند. چه چیزی بهتر از این؟ ما برای مردم کار می‌کنیم. هر سریال هم در جایگاه خودش ارزشمند است.
 
مسلما بازی در آثار تلویزیونی به شکل‌گیری خاطرات زیادی منجر می‌شود. خاطره جالبی از نقش‌آفرینی‌ در سریال‌های تلویزیونی دارید؟
 وقتی سریال اوشین یا همان سال‌های دور از خانه از تلویزیون پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت، مدیران وقت شبکه دو به فکر خرید مجموعه دیگری شبیه این سریال بودند. یکی از مدیران شبکه پیشنهاد کرده بود به‌جای خرید سریالی درباره زنان سختکوش خارجی سراغ نمونه‌های وطنی برویم. به همین دلیل سریال «عقیق» با محوریت زندگی خانم ربابه پاره‌دوزان شکل گرفت که سال ۱۳۵۸ به روستای شوهرش در اطراف اراک برگشته و زمینی را خریده بود. بعد از مشورت به این نتیجه رسیده بود که یک دامداری راه‌اندازی کند. اتفاقا همین خانم دو سال بعد به‌عنوان دامدار نمونه کشور انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت. سریال عقیق بر اساس زندگی این زن دامدار ایرانی ساخته شد و نقش این خانم را هم من بازی می‌کردم. اتفاقا سریال با استقبال فوق‌العاده مردم مواجه شد. بازی در سریال عقیق برای خود من خیلی جذاب بود، چرا که به نظرم به زنان ایرانی تلنگر می‌زد و انگیزه می‌داد که خیلی کارها می‌توانند انجام دهند. مدتی بعد خانم جوانی در تاکسی به من گفت: مدیون سریال عقیق هستم؛ بعد از گرفتن دیپلم، بیکار و سرخورده و کاملا منفعل شده بودم. خانواده‌ام نمی‌دانستند با من چه کنند. وقتی سریال عقیق پخش شد، انگیزه پیدا کردم و رفتم سراغ رشته مورد علاقه‌ام، روزنامه‌نگاری خواندم و الان هم خبرنگار هستم. خیلی از خانم‌ها بعد از دیدن این سریال به کارهای تولیدی مثل جوجه‌کشی و پرورش مرغ روی آوردند. برای خودم خیلی جالب بود که یک سریال می‌تواند تا این حد فرهنگسازی کند و بر جامعه تاثیر بگذارد. 
 
یکی دو سال بعد، قرار بود در یک مدرسه‌ بازیگری تدریس کنم. پدر یکی از شاگردها پرسیده بود که استادتان کیست؟ و دختر جواب داده بود همان خانمی که در سریال عقیق بازی می‌کرد. یکی دو روز بعد پدر این دختر او را صدا زده و با تعجب پرسیده بود این خانم گاودار قرار است به شما بازیگری یاد بدهد؟! یعنی مردم تا این حد این نقش را باور کرده بودند. اگر برای یک نقش خوب تلاش کنی، این‌گونه بر دل مردم می‌نشیند. خب یک بازیگر دیگر غیر از این چه می‌خواهد؟
شما در سریال نیمه پنهان ماه هم بازی داشتید که یکی از اولین مجموعه‌های مناسبتی تلویزیون در ماه مبارک رمضان بود و اتفاقا بسیار هم از آن استقبال شد.  ابتدا قرار بود این سریال را آقای بهرام شاه‌محمدلو کارگردانی کند و من هم به‌واسطه آشنایی قدیمی با ایشان برای بازی دعوت شدم اما بعد از مدتی آقای شاه‌محمدلو از پروژه کنار رفت و آقای مجید جعفری کارگردانی سریال را بر عهده گرفت. وقتی نام نیمه پنهان ماه می‌آید، دلم خیلی می‌سوزد؛ چون برنامه‌های زیادی برای نقشم داشتم اما با رفتن آقای شاه‌محمدلو اجرا نشد. ایشان تئاتری بود و به نظرم بهتر حرف هم را متوجه می‌شدیم. در این سریال نقش ریحان را بازی می‌کردید و نقش مقابل‌تان را مرحوم حسین کسبیان برعهده داشت. این زوج با وجودی که به یکدیگر علاقه داشتند اما خیلی هم با هم کل‌کل می‌کردند.  اتفاقا یکی از مواردی که می‌گویم با وجود آقای شاه‌محمدلو شاید بهتر می‌شد همین بده و بستان‌های کلامی بود. ریحان و شوهرش خیلی با هم کل‌‌کل می‌کردند و البته بعد از آمدن آقای جعفری، ریحان در این بده و بستان‌های کلامی مغلوب می‌شد و به قول معروف، مظلوم بود. البته بعضی‌ها هم می‌گفتند ریحان نشان می‌دهد که خانم‌ها چقدر خوب می‌توانند از پس همسران‌شان بربیایند.
 
سریال مدرس هم از آن مجموعه‌های خاطره‌انگیزی است که شما در آن بازی داشتید و اتفاقا همسرتان، آقای هوشنگ توکلی هم کارگردانی‌اش را بر عهده داشت. از این سریال چه خاطراتی دارید؟
بخش عمده‌ای از پژوهش‌ها و مطالعات درباره فیلمنامه سریال را خودم انجام دادم. فقط یک کتاب درباره مرحوم مدرس چاپ شده بود و بیشتر اطلاعات تاریخی درباره این شخصیت به صورت پراکنده بود.
 
بازی مرحوم خسرو شکیبایی هم در نقش شهید مدرس در این سریال همچنان در یادها مانده است. شما چه خاطره‌ای دارید؟
 اصلا بی‌نظیر بود. نطق‌ها و سخنرانی‌های مرحوم مدرس در مجلس خیلی سنگین و مشکل بود، به‌ویژه که با کلمات عربی هم درآمیخته بود. برخی از آیات قرآن هم در دیالوگ‌ها بود. خاطرم می‌آید آقای توکلی وقتی فیلمنامه را به آقای شکیبایی داده بود که بخواند، گفته بود هر وقت شبانه‌روز که درباره دیالوگ‌ها و سخنرانی‌ها مشکلی داشتی تماس بگیر، چون واقعا دشوار بود. خاطره‌ای هم از آقای شکیبایی دارم. مرحوم شکیبایی بسیار بامرام و لوطی‌مسلک بود. ما بعد از سریال «مدرس» به منزل ایشان رفته بودیم. پسرشان که آن زمان شش‌ساله بود تمام نطق‌های مدرس را بی‌لکنت و بدون جاانداختن حتی یک واو برای ما از حفظ می‌گفت. این نشان می‌داد که مرحوم شکیبایی چقدر این نطق‌ها را در خانه تمرین کرده بود که حتی پسر شش‌ساله‌اش هم از حفظ بود. نطق‌ها واقعا مشکل بود. ای‌کاش بازیگران جوان از بزرگانی مثل خسرو شکیبایی بیاموزند. هنرپیشه نباید متن را روخوانی کند. بازیگری کار آسانی نیست. چرا سریال‌های دهه ۶۰ هنوز هم بینندگان خود را دارد؟ چون در میان شخصیت‌ها زندگی جریان داشت. از سوی دیگر، در دیالوگ‌ها هم زندگی بود.

​​​​​​​سریال «خانه‌ای در تاریکی» را هم به یاد دارید و به‌ویژه نقش خاص خودتان را؟
 من عاشق این سریال بودم. برای آن‌که بتوانم خودم را به مقطع زمانی اوایل سلطنت رضاشاه ببرم، یک‌بار دیگر آثار نویسندگان قدیمی مثل محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت و صادق چوبک را خواندم. می‌خواستم آن حال‌وهوا را تجربه کنم. البته به نظرم خود سریال و نقش من آنچنان که باید و شاید دیده نشد. من نقش یک زن رختشوی را داشتم که پسرش شده بود سرکار رفیع و در نظمیه برای خودش برو بیایی داشت.

چند قسمت آخر سریال خانه‌ای در تاریکی ترسناک هم بود. معمولا کمتر شاهد ساخت سریال‌های تلویزیونی در ژانر وحشت هستیم.
 این دیگر به هنر آقای سعید سلطانی بازمی‌گردد که توانسته بود چنین فضایی را ایجاد کند.

با این‌که بازیگران هم‌سن‌و‌سال‌تان معمولا از نبود نقش‌های خوب برای خودشان انتقاد می‌کنند اما شما این شانس را داشته‌اید که ایفاگر نقش‌های خاص و جذاب باشید.
 با احترامی که برای همه بازیگران قائل هستم اعتقاد دارم که نقش‌ها را نمی‌نویسند، بلکه خلق می‌کنند. بازیگر همان کسی است که نقش را خلق می‌کند. فیلمنامه، ادبیات است و شامل یک‌سری دیالوگ. بازیگر باید به این ادبیات جسم و جان و طول و عرض بدهد و آن را تبدیل به هویت کند. من خودم هیچ‌وقت نقش‌اول بازی نکرده‌ام. نقش‌هایم همیشه کوچک بوده است اما به نقش‌ها جان می‌دهم و کاراکتر خلق می‌کنم. البته به من هم نقش مادری پیشنهاد شده که زمینگیر بوده و نمی‌توانسته حتی حرف بزند. طبیعی است که چنین نقش‌هایی را قبول نمی‌کنم اما نقش اگر کوتاه و جای کار داشته باشد، حتما می‌روم.

به‌عنوان یک بازیگر پیشکسوت نظرتان درباره امرار معاش از طریق بازیگری چیست؟
خیلی خیلی سخت است. بزرگ‌ترین اشتباه من این بود که به شکل ثابت در جایی مشغول نشدم و الان بازنشسته نیستم. کار هنر، یک روز هست و روز دیگر نیست. من خودم گزیده‌کار هستم. بماند که الان پیر شده‌ام و پیشنهادهای زیادی ندارم اما در زمان جوانی هم کارم ثبات نداشت.

داشتن همسر همکار برای یک خانم بازیگر مزیت و امتیاز محسوب می‌شود؟
اتفاقا سؤال خوبی پرسیدی (می‌خندد). من سر یک کاری بودم و می‌دیدم زن و شوهری که گریمور بودند اما همیشه با هم دعوا می‌کردند. در همان کار یک زوج دیگر دستیار کارگردان بودند اما رابطه خیلی خوبی داشتند. بستگی به خود آدم‌ها دارد. برای من از یک نظر خوب بوده و از جهاتی هم نه؛ اما به نظرم همکار بودن بهتر است. وقتی همسرت هم بازیگر است درک می‌کند که کارت تا ۴ صبح طول می‌کشد، اما کسی که شغل دیگری داشته باشد شاید نتواند با این موضوع کنار بیاید.

زهرا صلواتی - روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها