قدیری که سالها داوری جشن خانه سینما را برعهده داشته، معتقد است «آلفا و ربات نابودگر» را با نگاه و نکتهسنجیهایی ساخته که حتی اگر خودش هم داور بود، آن را میپسندید. او در این فیلم روایتی تازه از بچههایی را به تصویر میکشد که با هوش مصنوعی آشنایی دارند و در حوزه رباتسازی نابغه هستند. در روزهایی که گپ و گفتها حول جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان گرم است، شهرام قدیری در گفتوگو با جامجم درباره این اثر و همچنین وضعیت سینمای کودکان و نوجوانان توضیحاتی ارائه کرد که در ادامه پیش روی شما قرار میگیرد.
آلفا و ربات نابودگر، اولین فیلم بلند سینمایی شما است اما پیشتر مجموعههای متعددی را در تلویزیون در حوزه کودک و نوجوان کار کردید. ریشه علاقه به این نوع سینما به کجا برمیگردد؟
در آلفا و ربات نابودگر که صرفا کارگردانی کردم اما در تلویزیون با اینکه در اکثر برنامههایم علاوهبر کارگردانی، تهیهکنندگی را هم برعهده داشتم ولی هیچوقت مشکلات کار در این حوزه دلسردم نکرد. همیشه با این چشمانداز کار کردم که مسیرم سخت است. آنچه فیلمساز کودک را در سینما ترغیب به ادامه کار در این حوزه میکند در وهله اول بهبود وضعیت اکران است. زمانی که تصمیم به ساخت آلفا و ربات نابودگر گرفتم، بسیاری از دوستان سینماگرم به من گوشزد میکردند که کار کودک انجام ندهم. چون بالای ۲۷۰ فیلم کودک پشت خط اکران مانده است که اصلا معلوم نیست کی اکران میشود! هیچ اقبالی هم از سمت سالنداران و پخشکنندگان برای عرضه فیلم کودک وجود ندارد. همچنین در حوزه کودک حمایت، اکران و گیشه خوبی در این روزها وجود ندارد...
یعنی با علم به اینکه سینمای کودک گیشه خوبی ندارد، اولین فیلم بلند سینماییتان را در این حوزه ساختید؟
نظر من این نیست. اینطور میگویند، مثال نقضش هم فیلم «بچهزرنگ» و...
البته متولیان سینمایی همیشه میگویند که از سینمای کودک حمایت میکنند. درباره حمایت دولت از این ژانر بگویید. آیا واقعا چنین اتفاقی افتاده است؟
من خودم سرمایهگذار صد درصد فیلمم هستم. حمایت از سینمای کودک در شعار خیلی قشنگ است اما واقعیت این است که با شعار نمیتوان کاری پیش برد. اگر در عمل حمایتی از این نوع سینما بود، چرا من خودم باید سرمایهگذار تمام و کمال این فیلم میشدم؟ موضوع فیلم من در حوزه ربات و رباتیک است که متاسفانه هیچ بانی و متولیای در ایران ندارد. سازمان علمی و فرهنگی وقتی متوجه ساخت این فیلم برای کودکان شد، هیچ حمایتی از ما نکرد. من ماشین زیر پایم را فروختم تا این فیلم را ساختم. هیچ حمایتی تا این لحظه از فیلمم نشده. در صورتیکه اگر حتی یک حمایت اندک از من در بهثمر رسیدن این فیلم انجام شود، بلافاصله پیشتولید فیلم بعدیام را در همین حوزه آغاز میکنم.
با همین موضوع ربات و رباتیک؟
خیر، دیگر هیچزمان درباره ربات و رباتیک کاری انجام نمیدهم. چون همانطور که گفتم هیچ متولیای در ایران ندارد. من عاشق بچهها هستم و کار کردن برایشان را دوست دارم. بچههای امروز محتوا ندارند و با انیمیشنهای خارجی بزرگ میشوند که محتوای ارزنده و متناسب با فرهنگ ما ندارند. برای بچهها امروز، ضدارزشها کمکم تبدیل به ارزش میشود. چون ما کمکاری کردیم و به آنها خوراک فرهنگی مناسب ندادیم.
برویم سراغ آلفا و ربات نابودگر؛ قصه این فیلم از کجا و چگونه شکل گرفت؟
مدتها به تولید فیلمی برای کودکان فکر میکردم که فراتر از موضوعات قدیمیای مثل صندوقچه کهنه و اسرارآمیز، تیله، بادبادکبازی و... باشد. این مضامین هم البته در جای خود بسیار زیبا است، اما کودک امروز دیگر کمتر به این موضوعات علاقه نشان میدهد. به همین دلیل دوست داشتم موضوع جدیدی را مطرح کنم. بچههای دانشمندی را نشان دهم که در مدارس و مقاطع مختلف تحصیلی به بحث رباتیک میپردازند اما در هیچ فیلم و سریالی به آنها پرداخته نمیشود. به هر حال با بهروز نشان (تهیهکننده) درباره این موضوع و نیاز کودکان امروز صحبت کردم و در نهایت تصمیم گرفتیم که کار مدرنی بسازیم. بعد از آن فیلمنامه توسط محمدجواد صالحی به نگارش درآمد و نزدیک شش هفت ماه چندین بار بازنویسی شد. منتها نکته شاخصی که در این فیلم برای اولین بار در ایران به اجرا درآمده، این است که دو سه دقیقه ابتدایی فیلم با کمک هوش مصنوعی ساخته شده. به این معنا که سراغ متخصصانی رفتیم که در ابتدای فیلم هوش مصنوعی را با جلوههای ویژه کامپیوتری تلفیق کردند. هیچ فیلمی تا به حال این ریسک را نکرده بود و ما انجام دادیم که به نتیجه مثبتی هم رسیدیم.
پس برای ساخت این فیلم به سلیقه و علاقهمندیهای کودکان امروزی خیلی توجه داشتید؟
من در مورد کودکان مطالعات زیادی انجام میدهم و معمولا سراغ مباحثی در حوزه کودک میروم که روانشناسی در آن نقش پررنگی داشته باشد. با توجه به سلایق و نیاز دغدغهمندیهای کودکان امروز به این نتیجه رسیدم که نیاز بچههای کنونی موضوعاتی مدرن (مثل مباحث رباتیک، آیتی، فضا و...) است. کودکان امروز قاب کوچکی به نام موبایل در اختیار دارند که آنها را به جهان متصل میکند و میتوانند دنیا را رصد کنند. در نتیجه بهتر است با کودکان امروز همراه شویم.
به عنوان یک فیلمساز کودک چقدر معتقدید که در فیلم کودکان باید نکات آموزشی برای بچهها داشته باشیم؟
شخصا به فیلمهایی علاقهمندم که بیشتر جنبه آموزشی داشته باشد. مثلا در فیلم آلفا و ربات نابودگر در دقایق آخر که بچهها گرفتار جادوگر شدند و از ربات میترسند مادر نجاتشان میدهد؛ مادری که شاید افکار سنتی و مخالف بچهها داشت. در واقع میخواستم به بعضی از بچههای امروز که خودشان را عقل کل میدانند و پدر و مادرهایشان را قبول ندارند این پیام را منتقل کنم که در انتهای هر راهی پدر و مادر پناه و ناجیشان است.
از آنجا که توجه به شخصیتپردازی در فیلم باعث همذاتپنداری بیشتر مخاطب و جلب توجه بیشتر او میشود، چقدر این مسأله را در فیلمتان لحاظ کردید؟
بدیهی است که مخاطبان اصلی فیلم من کودکان و نوجوانان هستند اما این پدرها و مادرها هستند که فرزندانشان را به سالن سینما میآورند و خواهناخواه فیلم را تماشا میکنند. بنابراین از بازیگرانی برای بازی در فیلمم دعوت کردم که هم محبوب کودکان هستند، هم بزرگسالان. ضمن اینکه این بازیگران محتوا و دیالوگهایی با هم داشتند که برای بزرگسالان هم جذابیت داشت. در اینجا لازم است یادی هم کنم از مرحوم آرش میراحمدی که این فیلم آخرین بازیشان بود. کلا شخصیتپردازی برای من بسیار مهم است. هر چند قهرمان اصلی فیلم یک کودک است اما در کنارش، دوستانش را دارد که نقش این گروه در کمکرسانی به قهرمان اصلی خیلی مهم است.
سینمای کودک در هر شرایطی نیاز به حمایت دارد و مهمترین حمایت از آن در واقع موضوع اکران است که متاسفانه در چند سال اخیر به کما رفته. دلیل این اتفاق را در چه میدانید؟
سینمای کودک سه نیاز عمده دارد؛ اول اینکه وقتی دهها فیلم کودک منتظر اکران هستند باید سینمایی مختص به کودکان داشته باشیم. مسأله دوم حمایت است. چند وقت پیش یکی از دوستان به من گفت خیلی خوب است که این کار را برای کودک ساختی اما سال بعد برای بزرگسال کار بساز. در حالی که کار برای کودک را دوست دارم. هر چند که برخلاف تصور بعضیها سختتر هم است. مثلا ارتباط برقرارکردن من در جایگاه کارگردان با بازیگر بزرگسال راحتتر از کودک است و بزرگسال بهتر میتواند خواسته من جلوی دوربین را اجرا کند. اگر از من حمایت شود من به عنوان فیلمساز با وجود تمام مشکلات به ساخت دوباره در این ژانر ترغیب میشوم و مسأله سوم که متاسفانه بهتازگی هم باب شده دستمزدهای سرسامآور بازیگران و حتی عوامل پشت صحنه است! مسئولان سینمایی در این شرایط میتوانند خودشان مثلا محلی را برای انجام امور مراحل پس از تولید فیلمها در نظر بگیرند که حداقل بار این هزینه از ما برداشته شود؛ مواردی مثل تدوین، اصلاح رنگ، تیتراژ و... بسیار هزینهبر است.
چگونه سینمای کودک رونق گیرد؟
ما در کشورمان فیلمساز کودک ارزنده بسیار داریم، اما اینکه چرا دیگر سینمای کودک و نوجوان مثل دهههای ۶۰ و ۷۰ پررونق نیست را باید بررسی کرد. در حال حاضر بعضی از شبکههای تخصصی کودک بیشتر از اینکه آنتنداری کنند، شبکهداری میکنند. یعنی بروکراسیهای اداری ارجح به آن چیزی است که روی آنتن میرود! متولیان فرهنگی کودک و نوجوان باید نگاهشان را دغدغهمند و ارتقا ببخشند و با جان و دلشان از آثار این حوزه استقبال کنند. سینمای کودک و نوجوان بسیار مهجور است. آنقدر مهجور که اگر به آن رسیدگی نشود دیگر چیزی باقی نمیماند و در سالهای آینده فیلمهای خارجی صددرصد جشنواره بینالمللی کودکان و نوجوانان را فرامیگیرد. البته فیالنفسه حضور فیلمهای خارجی در جشنواره کودک اتفاق ناخوشایندی نیست. چون حضور این فیلمها باعث میشود با نوع و اشل داستانگوییشان آشنا شویم و این جشنواره جنبهای بینالمللی و رسمی پیدا کند، اما نکته حائز اهمیت در این باره تعداد محدود و مشخص فیلمهای خارجی در جشنواره داخلی است. چه دلیلی دارد که فیلمهای خارجی بخش اعظمی از آثار جشنواره را به خود اختصاص دهد؟ چقدر کارگردان و تهیهکننده کارآمد باتجربه داریم که الان در خانه نشستهاند! اینها اگر اندک حمایتی شوند آثاری میسازند که در سینمای کودک و نوجوان ایران ماندگار میشود.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد