او در زمان زندگی و بعد از مرگ همیشه نویسنده محبوبی بوده و کتابها و نوشتههایش پرفروش و مورد توجه مردم بودهاست. نسلهای مختلف آثار او را خواندهاند و جالب این که علاقه به نوشتههای این نویسنده پرکار، از این نسل به نسل دیگر منتقل شدهاست. دلیل این محبوبیت همیشگی چیست و چه رازی در نوشتههای ابراهیمیاست که او را همیشه مورد توجه مردم قرار دادهاست؟ در این نوشتار قصد داریم تا حد امکان به واکاوی این سؤال بپردازیم.
نادر ابراهیمیاز خانوادهای کرمانیتبار در ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران بهدنیا آمد. خاندان پدریاش از قاجاریانی بود که با به سلطنت رسیدن پهلویها، مغضوب شدهبودند. نادر بعد از تحصیل دروس متوسطه در مشهورترین و قدیمیترین مدرسه تهران یعنی دبیرستان دارالفنون، وارد دانشگاه شد و ابتدا چندی حقوق سپس زبان و ادبیات انگلیسی خواند. ابراهیمیها که ایل و تباری قاجاری داشتند، در گردش روزگار و در زمانه سلطنت رضاشاهی که از هرچه قاجار، بیزار بود؛ دچار مشکلات فراوانی شدند و نادر هم برای کمک به خانوادهاش سالهای زیادی کارگری کرد و آنقدر شغل عوض کرد که ماجرای همین شغلهای فراوان و کارهای دشوار برای امرار معاش، موضوع دو کتاب مشهور او به نام «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» است. او در تمام سالهای تحصیل و کار، یک رفیق همراه داشت که لحظهای از او جدا نمیشد، قلم. او همیشه مینوشت و یادداشت برمیداشت. اولین بار در ۲۷ سالگی تصمیم گرفت، داستانهایش را در قالب یک مجموعه داستان به نام «خانهای برای شب» منتشر کند. در بین داستانهای این مجموعه، «دشنام» مورد توجه قرار گرفت و به یکی از معروفترین داستانهای نادر ابراهیمی تبدیل شد. در این داستان تمثیلی، که به سبکی شبیه قصههای کلیله و دمنه و حکایتهای کتابهای کلاسیک نوشته شدهبود، سنجابی از جنگل اخراج میشود و نویسنده و خواننده، سرنوشت او را دنبال میکنند.
رابطه خاص نویسنده و مخاطب
از همین کتاب نخست مشخص بود با نویسندهای روبهرو هستیم که ادبیات کلاسیک را به خوبی میشناسد. آشنایی با ادبیات کلاسیک الزاما به معنای تسلط بر زبان ادبی نیست اما نویسندهای که بر ادبیات با همه سابقه و داشتههایش تسلط داشتهباشد، در کار خود موفقتر است. در این میان، مهمترین برگ برنده نادر ابراهیمی، نثر خاص و برجسته او بود. اگر کتابهایی مانند «چهل نامه کوتاه به همسرم» و «یک عاشقانه آرام» او را خواندهباشید، مسحور نثر شاعرانه و خوش ادای او میشوید. این نثر شاعرانه است که بسیاری از خوانندگان کتابهای ابراهیمی را به سمت خواندن کتابهایش کشانده و باعث شده کتابهای دیگر او را هم بخوانند و نوشتههایش را دنبال کنند اما تنها زیبایی نثر نویسنده نیست که مخاطب را به او علاقهمند میکند. یکی از مهمترین دلایل محبوبیت ابراهیمی در بین مخاطبان ایرانی، این است که او دغدغههای جامعه ایرانی را به خوبی میشناخت و سعی میکرد در نوشتههایش به همین دغدغهها و نیازها پاسخ دهد. خیلی از نویسندهها هستند که معتقدند تعهدی به مخاطب ندارند و مخاطب باید به دنبال آنان بدود و سعی کند به آنها برسد. به اعتقاد این نویسندهها، نویسنده باید در دنیای فانتزی و تخیلی از ذهنیات خودش بنویسد و اصلا لازم نیست نوشتههایش دردی از مخاطب درمان کند؛ اما نویسندگانی مانند ابراهیمی، به مخاطبان خود و زندگی و مشکلاتشان بیتفاوت نیستند و سعی میکنند با قلم خود به مخاطب خود کمک کنند. شخصیتهای رمانهای او آدمهایی تخیلی، فانتزی و عجیب و غریب نبودند که از کره ماه به زمین آمدهباشند. او آدمهایی واقعی با شخصیتپردازی فکر شده را به عنوان قهرمان داستانهایش برمیگزید. آدمهایی که جنس عشق ورزیدن، نفرت، درگیریهای ذهنی و چالشهایشان در زندگی، از جنس درگیریها و چالشهای مردم کوچه و بازار بود. برای همین مردم در رمانهای او که با نثری درخشان، شاعرانه و تراشخورده هم عرضه میشد، تصویری واقعی از خود و زندگیشان را میدیدند و با این نویسنده که اینقدر دقیق آنها را میشناسد و زندگیشان را در برابر خودشان تصویر کردهاست، احساس دوستی و صمیمیت میکردند. به دلیل نزدیکی نویسنده با زندگی مردم واقعی، او سوژههایی را برای کتابهایش برمیگزید که گاهی خشم روشنفکران را نسبت به او بر میانگیخت.
خشم روشنفکران به نویسنده
نویسندهای محبوب، با کارنامه ادبی قابل توجه و پرفروش مانند نادر ابراهیمی روزی که تصمیم گرفت رمان «سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما میآمد» را بنویسد، از چشم روشنفکران افتاد و گرفتار طعن و تخریب آنان شد. ابراهیمی در این کتاب، به زندگی امامخمینی(ره) پرداختهاست. البته طرح اصلی کتاب طبق یکی از گفتوگوهای نویسنده قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۵۷ به ذهن نویسنده آمدهبود و او بخشهایی از کتاب را هم نوشتهبود، ولی آن را نیمهتمام رها کرد تا اینکه چند سال بعد، نوشتن کتاب را به صورتی مفصل و کاملتر آغاز کرد. خودش درباره انگیزهاش از نوشتن این کتاب گفتهبود: امام(ره) را دوست داشتم و باور داشتم و هنوز هم دارم و در تاریخ ایران هیچ کسی را نمیشناسم که همتا و همپای امام(ره) باشد... همین اقدام ابراهیمی از نظر روشنفکران باعث شد در مورد او به نوعی توطئه سکوت برگزار شود و جایگاه او در ادبیات داستانی مورد تشکیک واقع شود؛ اما توجه و نگاه ویژه مخاطبان ادبیات به نوشتههای نادر ابراهیمی به رغم همه این دشمنیها ادامه دارد و همچنان کتابهای او محبوب مردم است و همچنان عاشقانهها و احساسات مردم از زبان قلم او بیان میشود.
یک کارنامه سنگین
ابراهیمی، نویسندهای بسیار پرکار است. تنها نویسنده نیست، رمان بلند «آتش بدون دود» خودش را به یک سریال تلویزیونی تبدیل کرد که مورد توجه مخاطبان واقع شد. در این سریال که به زندگی مردم ترکمنصحرا میپرداخت، منوچهر احمدی، منوچهر فرید، محمدعلی کشاورز، مهری ودادیان، مهری مهرنیا، اکبر زنجانپور، جمشید گرگین، جعفر والی، مسعود ولدبیگی و مریم زندی بازی کردند و ابراهیمی با این سریال نشان داد در عرصه هنرهای تصویری هم مانند ادبیات، ذوق و سلیقه مخاطبان را میشناسد و جذب کردن آنها را به خوبی بلد است. در زمینه ساخت مستند هم میتوان به دو فیلم «گلهای وحشی ایران»و «علمکوه و تخت سلیمان» ساخته وی اشاره کرد که به عشق همیشگی او به کوهنوردی و طبیعتگردی باز میگردد. او در حوزه پژوهشی هم کارنامه سنگینی دارد و به ویژه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، علاوه بر تألیف و ترجمه چند کتاب برای کودکان و نوجوانان، در زمینه ادبیات این گروه سنی هم فعالیتهای پژوهشی ماندگار انجام دادهاست که مورد توجه و استقبال در سطح جهانی هم قرار گرفت و جایزه نخست براتیسلاوا، جایزه نخست تعلیم و تربیت یونسکو، جایزه کتاب برگزیده سال ایران و چندین جایزه دیگر را نصیب او کرد.
ما برای اینکه ایران، خانه خوبان شود...
نادر ابراهیمی تجربههای موفقی در ترانهسرایی هم داشت. از جمله مشهورترین ترانههای او میتوان به «سفر به خاطر وطن » اشاره کرد که تنظیمکننده برای ارکستر و رهبر گروه نوازندگان این اثر فریدون شهبازیان و خواننده آن زندهیاد محمد نوری است.
متن این ترانه به این شرح است:
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها کردهایم، چه سفرها کردهایم/ ما برای بوسیدن خاک سر قلهها / چه خطرها کردهایم، چه خطرها کردهایم/ ما برای آنکه ایران، گوهری تابان شود/ خون دلها خوردهایم/ ما برای آنکه ایران، خانه خوبان شود/ رنج دوران بردهایم / ما برای بوییدن بوی گل نسترن / چه سفرها کردهایم، چه سفرها کردهایم/ ما برای نوشیدن شورابههای کویر/ چه خطرها کردهایم، چه خطرها کردهایم/ ما برای خواندن این قصه عشق به خاک/ خون دلها خوردهایم، خون دلها خوردهایم/ ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک/ رنج دوران بردهایم، رنج دوران بردهایم
درباره نادر ابراهیمی ببینید
اگر دوست داشتهباشید درباره زندگی نادر ابراهیمی بیشتر بدانید؛ یک فیلم مستند را به شما معرفی میکنیم. این فیلم مستند را مؤسسه شهرستان ادب با نام «بار دیگر مردی که دوستش میداشتیم» ساختهاست. این فیلم، روایتی از ۷۲سال زندگی نویسنده است که در ۹ فصل به سرگذشت این نویسنده تأثیرگذار میپردازد. کارگردانی و نویسندگی این اثر را محمدحسن یادگاری به عهده داشتهاست. در این مستند به مبارزات انقلابی نادر برای رسیدن به جامعه ایدهآل از دهه ۳۰تا۷۰شمسی اشاره میشود. مستند بار دیگر مردی که دوست میداشتیم در ۶۰دقیقه به گفتوگو با افرادی همچون کیومرث پوراحمد، ابراهیم حاتمیکیا، فرزانه منصوری(همسر نادر ابراهیمی)، اکبر عالمی، مصطفی رحماندوست و جمشید گرگین اختصاص دارد که هر یک از منظری به صحبت درباره عملکرد نادر ابراهیمی در دهههای مختلف تاریخ معاصر ایران میپردازند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد