نظرتان درباره تلاش صداوسیما برای عبور از سلبریتیزدگی در تولید برنامهها چیست؟
ابتدا بگویم من با به کارگیری لفظ سلبریتی برای خیلی از این افراد مشکل دارم؛ چون اصلا آنها را سلبریتی نمیدانم! سلبریتی یعنی اینکه یک فرد اول باید شناخته شدهباشد و بخش وسیعی از مردم او را به خوبی بشناسند و دوم هم اینکه باید محبوب باشد. اما متأسفانه اغلب افرادی که در حوزه سینما به عنوان سلبریتی تعریف شدهاند، فیلمهایی که بازی کردهاند حتی سه، چهار درصد هم تماشاگر نداشتهاست! یعنی حتی میتوان درباره مشهور بودن این چهرهها هم انقلت داشت چه رسد به محبوبیت. به همین دلیل هم آنها را شبهسلبریتی تلقی میکنم. بسیاری از شبهسلبریتیها بعد از انقلاب و به دلیل فضای خالی ناشی از کنار رفتن خیلی از فعالان سینما و تلویزیون قبل از انقلاب، وارد این عرصه شدند. آنها به تدریج از این فرصت استفاده کردند؛ برخی متخصص شدند و به ارزشهای مردمی هم معتقد بودهاند که روی صحبت من با آنها نیست اما بعضی دیگر از آنها نه متخصص شدند و نه اعتقادی به مردم و باورهای آنها داشتهاند و بیشتر مقلد نمونههای خارجی بودهاند، درست مثل قبل از انقلاب؛ در واقع تداوم همان آدمهای قبل از انقلاب فعال در فیلمفارسی و تلویزیون شاهنشاهی محسوب میشوند. یعنی نمونه دست دوم آن افراد هستند! این افراد سی چهل سال تلویزیون را در چنگ خود داشتند و تا جای ممکن استفاده کردند؛ بیشتر هم تفکراتشان سکولار است و با این تفکر در نمایشهای تلویزیونی حضور مییافتند. به شدت هم تکراری شدهبودند. یعنی ما در نمایشها و برنامههای آنها کمتر نشانهای از فرهنگ و مفاهیم ایرانی ـ اسلامی میدیدیم و بیشتر ترجمه همان نمونههای خارجی را پیاده میکردند. اما واقعا دوره آنها گذشته و بهتر است یک عده جوان و تازه نفس بیایند و تفکرات و ایدههای جدیدی در تلویزیون را شاهد باشیم. به نظرم بعد از هشت فصل «خندوانه» که به تکرار افتادهبود دیگر حتی دستاندرکاران این برنامه هم از کارهایشان حالشان به هم میخورد! یا «دورهمی» دیگر از بس به ورطه تکرار افتادهبود دیگر حرفی برای گفتن نداشت و کسالتآور بود.
مدیران و برنامهسازان صداوسیما چطور باید این جریان را مدیریت کنند تا به اهداف مدنظر دست یابند؟
اول اینکه باید همه آنچه در چهار دهه گذشته توسط شبهسلبریتیها در برنامههایی نه چندان تخصصی و نه چندان مماس با تفکرات و ارزشهای مردمی اتفاق میافتاد را کنار بگذارند. حالا باید مردم و زندگی مردمی وارد تلویزیون شود. یعنی باید همانطور که حضرت امام فرمودهبودند، این صداوسیما دانشگاه بشود. الان مردم ما و به ویژه نسل جدید از کمبود سواد و اطلاعات فرهنگی رنج میبرند و بسیاری از مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی، به خاطر این کمبود است. یکی از مراکز متولی در این زمینه همین صداوسیماست. رسانهملی میتواند به جای سرگرمیهای تقلیدی و ضدفرهنگ ما، سرگرمیهای جدیدی را جایگزین کند که فرهنگ و سواد و هنر هم داشتهباشد و بر اساس سبک زندگی و باورهای خودمان تولید شوند. باید در دوره جدید، این مراقبت صورت بگیرد تا آدمهای جدیدی که ورود میکنند، باز هم همان آش و همان کاسه نشود. چون در آن صورت، اصلا چه نیازی به پاکسازی عناصر قبل از انقلاب بود؟! باید یک جریان جدید و براساس فرهنگ خودمان شکل بگیرد.
کدام برنامهها نمونه مردمی شدن در صداوسیما هستند؟
برنامههای مختلفی را میتوان نام برد که یکی از موفقترینها برنامه «محفل» بود که نمونه یک کار جدید است. یا برنامه «سیدخندان» که البته هنوز خیلی خام است و میتواند پختهتر شود.
جای چه نوع کارها و برنامههایی را درتلویزیون خالی میبینید؟
الان بیشتر فضای تلویزیون را مسابقه یا برنامههای گفتوگومحور تشکیل داده و تلویزیون به طور آشکار، دچار کمبود برنامه نمایشی است. اغلب سریالهای جدید، ملالآور هستند و باید فکری به حال آن کرد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد