به گزارش خبرنگار «جامجم»، اوایل مهر سال ۹۹ بود که زنی با نگرانی به اداره پلیس رفت و اعلام کرد شوهرش محمود بهطور ناگهانی ناپدید شده است. او گفت محمود قبل از ناپدید شدن با شخص ناشناسی در مورد خریدوفروش سنگی قیمتی صحبت کرد و سپس از خانه خارج شد و بعد از آن دیگر برنگشت. با این اظهارات، پلیس تحقیقات خود را برای ردیابی محمود آغاز کرد و در بررسی تلفن همراه او مشخص شد آخرین بار تلفن او در پاکدشت آنتن داده و بعد هم خاموش شده است. ماموران با بررسی آخرین تماس محمود متوجه شدند او یک هفته قبل از ناپدید شدن با مردی به نام خسرو تماس داشته و او هم روزی که محمود در پاکدشت بود، آنجا حضور داشت.
خسرو بازداشت و ابتدا منکر همه چیز شد اما وقتی در برابر مدارک پلیس قرار گرفت، گفت: «دو هفته پیش پیامکی با محتوای اینکه سنگی قیمتی پیدا کرده اما نمیتوانم آن را بفروشم، برای چند نفر ارسالکردم. فقط محمود جوابم را داد و بعد در مورد خریدوفروش سنگ صحبت کردیم و او گفت میتواند سنگ را به قیمت ۳۵۰میلیون تومان از من بخرد. بعد قرار گذاشتیم و من هم سنگ را داخل جعبه به او دادم و او هم ۳۵۰میلیون تومان به من پرداخت کرد. روز بعد محمود با حالت عصبانی تماس گرفت و گفت این سنگ قلابی است و سرش را کلاه گذاشتهام. من گفتم سنگ اصل است و قرار شد تا در قرار بعدی شناسنامه سنگ را به او بدهم.»
سنگ شناسنامه نداشت و برای همین خسرو با کارگرش شاهرخ که نیاز مالی داشت صحبت کرد و گفت در ازای دریافت ۱۰۰میلیون تومان محمود را بکشد که شاهرخ هم قبول کرد. او دو میلیون تومان پول به عنوان پیشپرداخت به شاهرخ داد و سپس به پاکدشت رفتند. در پاکدشت، شاهرخ، با شلیک گلوله از پشت محمود را کشت و سپس با همدستی خسرو جسد را دفن کردند. با اظهارات خسرو، شاهرخ هم دستگیر شد و ماموران نیز با دستور قضایی، جسد محمود را به پزشکی قانونی منتقل کردند. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای دو متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص برای متهمان کردند. شاهرخ سپس به جایگاه رفت و گفت که صاحبکارش میدانست مشکل مالی دارد و برای همین به او پیشنهاد داد تا در ازای ۱۰۰ میلیون تومان محمود را بکشد. به گفته شاهرخ اما خسرو به وعدهاش عمل نکرد و فقط دو میلیون تومان به او داد. او گفت بعد از کشتن محمود چندبار سراغ خسرو رفت تا حسابش را تسویه کند، ولی خسرو حاضر به پرداخت بقیه پول نبود. او گفت: «زندگیام سر دو میلیون تومان تباه شد. من نمیخواستم قاتل باشم و اگر نیاز مالی نداشتم و خانوادهام مشکل نداشتند هیچ وقت قاتل نمیشدم.»
خسرو نفر بعدی بود که در جایگاه حاضر شد و گفت شاهرخ را اجیر نکرده و در جریان قتل نبوده و در اداره پلیس و تحت فشار اعتراف کرده است. خسرو ادامه داد: «آن روز به محل قرار رفتیم تا شناسنامه سنگ را به محمود بدهم که سر موضوعی محمود شروع به دعوا و داد و بیداد کرد و شاهرخ هم با او درگیر شد و بعد هم با اسلحه محمود را کشت.» پس از اظهارات متهمان قضات برای صدور رای وارد شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم