مثلا ممکن است از کلیه فعالیتهای رسانه ای طرد شوند یا از نقش هنرپیشه دست اول، به یک نقش بسیار کوتاه و بسیار بی اهمیت، تنزل پیدا کنند. از این جهت همگی این افراد، خود را ملزم به رعایت این قوانین میدانند و همزمان با پذیرش نقش در یک فیلم یا سریال یا یک برنامه تلویزیونی، میپذیرند و متعهد میشوند که همانند قوانین همه ادارات دولتی، ملزم به رعایت قوانین مربوط به آن سازمان رسانهای و امنیت ملی کشور هستند.
به عنوان مثال، چهرههای رسانه ای و سلبریتیهای ترکیهای در جریان زلزله استانهای جنوبی ترکیه، موظف بودند مطابق قوانین امنیت ملی ترکیه، حتی در صفحات شخصی خود در شبکههای اجتماعی، مطلبی منتشر نکنند که در مخاطبانشان و مردم، حس ناامیدی، ترس، تفرقه یا ناکارآمدی دولت القا کند.
همچنین کسانی که صفحات این سلبریتیها را مشاهده کرده باشند میدانند همواره در ایام مشخص ملی در ترکیه مانند روز تولد یا وفات آتاترک یا روز ملی ترکیه، اغلب سلبریتیها در صفحات شخصی خود تصاویری از رهبر ملی آنها؛ آتاترک و پرچم ترکیه، همراه با جملاتی انگیزشی در تبریک یا تسلیت به آن مناسبت و ارادت خود در زمینه وفاق ملی و احترام به ارزشهای ملی و رهبران ملی خود منتشر میکنند.در آمریکا نیز اگر هنرپیشه ای بعضی از این قوانین را نقض کند، از حضور در کلیه فیلمهای سینمایی و برنامههای رسانه ای طرد میشود و حتی درصورت اظهار پشیمانی، اگرچه نقش اول یک فیلم یا سریال بوده باشد، ضمن لزوم جبران تعهدات ضایع شده، برای شروع مجدد، باید دوباره از نقشهای پیش پاافتاده و سطح پایین شروع کند و مجدد به او نقش اول یا مکمل اصلی داده نمیشود.
از اینرو غالباً در رفتار هیچیک از سلبریتیها و چهرههای مشهور فیلمها و سریالها و حتی چهرههای موسیقایی در آمریکا، نمیبینید حرفی بزنند یا کاری کنند که وحدت ملی و امنیت ملی را از بین ببرند یا مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال ببرند، چون میدانند درغیراینصورت تبعات بعدی سختی در انتظار آنها خواهد بود.
مثلا ممکن است از کلیه فعالیتهای رسانه ای طرد شوند یا از نقش هنرپیشه دست اول، به یک نقش بسیار کوتاه و بسیار بی اهمیت، تنزل پیدا کنند.
از این جهت همگی این افراد، خود را ملزم به رعایت این قوانین میدانند و همزمان با پذیرش نقش در یک فیلم یا سریال یا یک برنامه تلویزیونی، میپذیرند و متعهد میشوند که همانند قوانین همه ادارات دولتی، ملزم به رعایت قوانین مربوط به آن سازمان رسانهای و امنیت ملی کشور میباشند.
به عنوان مثال، چهرههای رسانه ای و سلبریتیهای ترکیه ای در جریان زلزله استانهای جنوبی ترکیه، موظف بودند مطابق قوانین امنیت ملی ترکیه، حتی در صفحات شخصی خود در شبکههای اجتماعی، مطلبی منتشر نکنند که در مخاطبانشان و مردم، حس ناامیدی، ترس، تفرقه یا ناکارآمدی دولت القا کند.
همچنین کسانی که صفحات این سلبریتیها را مشاهده کرده باشند میدانند همواره در ایام مشخص ملی در ترکیه مانند روز تولد یا وفات آتاترک یا روز ملی ترکیه، اغلب سلبریتیها در صفحات شخصی خود تصاویری از رهبر ملی آنها؛ آتاترک و پرچم ترکیه، همراه با جملاتی انگیزشی در تبریک یا تسلیت به آن مناسبت و ارادت خود در زمینه وفاق ملی و احترام به ارزشهای ملی و رهبران ملی خود منتشر میکنند.
در آمریکا نیز اگر هنرپیشه ای بعضی از این قوانین را نقض کند، از حضور در کلیه فیلمهای سینمایی و برنامههای رسانه ای طرد میشود و حتی درصورت اظهار پشیمانی، اگرچه نقش اول یک فیلم یا سریال بوده باشد، ضمن لزوم جبران تعهدات ضایع شده، برای شروع مجدد، باید دوباره از نقشهای پیش پاافتاده و سطح پایین شروع کند و مجدد به او نقش اول یا مکمل اصلی داده نمیشود.
از اینرو غالباً در رفتار هیچیک از سلبریتیها و چهرههای مشهور فیلمها و سریالها و حتی چهرههای موسیقایی در آمریکا، نمیبینید حرفی بزنند یا کاری کنند که وحدت ملی و امنیت ملی را از بین ببرند یا مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال ببرند، چون میدانند درغیراینصورت تبعات بعدی سختی در انتظار آنها خواهد بود.
اگر رفتار چهرههای مشهور رسانه ای در دنیا را با چهرههای مشهور رسانه ای در ایران مقایسه کنید، متوجه میشوید این روند در ایران به طور عکس اتفاق میافتد. به این معنا که اگر سلبریتیها راجع به موضوع مهمی در جامعه در حوزه غیرتخصصی خود اظهار نظر کنند یا امنیت ملی و امنیت روانی جامعه را به خطر بیندازند و مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال ببرند، نه تنها برای آنها تبعاتی در پی ندارد، بلکه روشی برای مطرح کردن خود، به خصوص درمورد کسانی محسوب میشود که از حوزه توجه عمومی خارج شده و از آن به عنوان روشی برای جلب توجه دوباره استفاده میکنند.
گرفتن ژست اپوزیسیون یا قیافه مخالف نسبت به دولت و حکومت، برای بعضی از چهرهها تبدیل به ترفندی برای مطرح کردن خود و ارائه رفتارهای نمایشی شده است. برخی دیگر که میخواهند از کارهای چهرههای مشهور در دنیا در کمک رسانیهای عمومی و پیگیری برخی مطالبات مردمی الگوبرداری کنند نیز غالباً به دلیل ضعف سوادرسانه ای و توجه به نکات لازم برای فعالیت در رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی، مثل دانستن تفاوت نقد و تخریب، بیش از کمک به رفع مشکلات مردم و ایجاد حلقه واسط و دلسوز بین مردم و مسئولان، تبدیل به یک چهره تخریب کننده رابطه بین مردم و مسئولان میشوند و به جای کمک به بهبود وضعیت مردم، بهبود آرامش روانی جامعه، تقویت روابط مردم و مسئولان و پیشبرد بهتر کارها که از نقشهای چهرههای مشهور در دنیا محسوب میشود، تبدیل به دست اندازهایی میشوند که روابط را تخریب و نارضایتی عمومی را افزایش میدهند. نداشتن یا ضعف سوادرسانه ای، از مشکلات اساسی این گروه محسوب میشود که با توجه به نظریه دومرحله ای لازارسفلد، جزو گروه رهبران فکری جامعه محسوب میشوند و بی آنکه خود بدانند، در جنگهای رسانه ای، هدف اصلی رسانههای معاند قرار میگیرند تا به واسطه آنها روی جامعه و مردم، اثرگذاری موردنظر و هدفگذاری شده صورت بگیرد و بازخوردهای مورد نظر دریافت شود.
اما اگر بپذیریم که قانونگذاری مناسب و ایجادضمانت اجرایی درست در این زمینه میتواند به جهت دهی درست به رفتارهای سلبریتیها به خصوص در زمینههای اخلاقی و فرهنگی منجر شود، میپذیریم که ضعف قانونگذاری و ضمانت اجرایی آن در کشور ما، معضل بزرگیست که هرچندوقت یکبار تبعات آن را به صورت رفتارهای غیراخلاقی در شبکههای اجتماعی یا اظهارنظرهای نادرستی که جامعه را از نظر روانی به هم میریزد، مشاهده میکنیم. این مهم به خصوص درمورد افراد کم سن و سالی که یکمرتبه به شهرت میرسند و هنوز ظرفیتهای لازم برای قرار گرفتن در چنین جایگاهی را کسب نکرده اند، از اهمیت بیشتری برخوردار است و منجر به رفتارهای هنجارشکنانه بیشتری میشود که برای جامعه از نظر فرهنگی و اخلاقی، هزینههای جبران ناپذیری ایجاد میکند. از این رو لازم است چه سازمانهای رسانه ای مسئول و چه خود برنامههای مخاطب محوری که قادر به پرورش و معرفی چهرهها هستند، در این زمینه قوانین مشخص و درستی را وضع و اجرا کنند که به کنترل رفتارهای عمومی و اجتماعی این افراد و اثرات آن بر جامعه منجر شود.
به عنوان مثال، برنامههایی همچون خندوانه و عصر جدید که مورد اقبال مخاطبان بسیاری قرار گرفتند و براثر میزان مشاهده زیاد، خیلی سریع تمامی افراد شرکت کننده در این مسابقات، تبدیل به چهرههای رسانه ای شناخته شده برای عموم شدند، برنامههایی بودند که درکنار آثار مثبت و معرفی استعدادهای خوبی همچون معرفی چهرههای طنز خوب، معرفی گروههای ورزشی دختران و پسران، گروه ورزش باستانی و همچنین معرفی خوانندههای خوبی همچون پارسا خائف به جامعه که هم اکنون نیز آهنگهای او از رسانهملی پخش میشود، به دلیل عدم وضع قوانین مشخص و کافی، هر از گاهی شاهد اظهارنظرهای نادرست بعضی از این چهرهها یا تولیدمحتواهایی نامناسب از برخی از ایشان هستیم که در شبکههای اجتماعی منتشر میشوند. دراین بین میتوان به شروین حاجی پور اشاره کرد که از طریق برنامه عصرجدید شناخته شد و از طریق همین کسب اعتبار و شناخته شدن توسط رسانهملی، آثاری مانند زن زندگی آزادی را تولید کرد که نه تنها آن اثر دستاویز رسانهها و کشورهای معاند قرار گرفت، بلکه اکنون در آخرین تولید موسیقیایی خود، با ترویج فحشا و خیانت در خانواده، صدای همه، حتی منتقدین جریانات اخیر، نسبت به اثرات مخرب آن بر فرهنگ عمومی جامعه را درآورده است. این نشان میدهد رویکرد برنامههایی همچون خندوانه و عصر جدید و سایر برنامههایی که گروهها و افرادی را به جامعه معرفی میکنند، باید نسبت به کسانی که اعتبار خود را از رسانهملی میگیرند، با وضع قوانینی همراه باشد که ایشان را نسبت به رعایت قوانین و هنجارهای جامعه متعهد کند و ضمانت اجراییهایی وجود داشته باشد که درصورت نقض این قوانین، برای این افراد هزینه و تبعاتی ایجاد کند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد