به گزارش جام جم آنلاین، همزمان با سال جدید میلادی فصل جدیدی از روابط و تعاملات میان دمشق و کشورهای عربی شروع شد. فصلی که با فروکش کردن آتش جنگی خانمانسوز در سوریه آغاز شد و شاید کمتر تحلیلگر مسائل سیاست خارجی تصور میکرد که بعد از یک دهه آشوب داخلی در سوریه و همچنین تنش در روابط خارجی دمشق با دیگر کشورهای عربی شرایطی فراهم شود که همان دولتمردانی که با شروع بحران در این کشور همه توان خود را برای به سقوط دولت قانونی بشار اسد بکار بردند اما برغم همه آرزوهای دور و درازشان به هیچکدام از آمال خود نرسیدند اکنون با خاموشی فتنه برای بهبود روابط خود با سوریه صف بکشند. طبعا کشورهایی تا دیروز مخالف بشار اسد بودند بخوبی میدانند که دمشق در دوران پساداعش و پساآشوب بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی و نوسازی ویرانههای جنگ است و با توجه به موقعیت استراتژیکی سوریه در کنار دریای مدیترانه و همچنین قرار گرفتن در مسیر گذرگاهی میان شرق و غرب این تصور را دارند که شاید فرصتی مناسبی برای آنها فراهم شده باشد تا ضمن ربودن گوی سبقت از دیگر کشورها برای مشارکت در بازسازی سوریه از موقعیتهای تجاری، بازرگانی و ارتباطی این منطقه به نحو مطلوب به نفع خود استفاده کنند. با این وصف، با توجه به استقبال مردمی باشکوه از رئیس جمهور کشورمان در سفر دیروز به سوریه کاملا میتوان دریافت که سوریها و همچنین دولتمردان این کشور قدردان جمهوری اسلامی، خط مقاومت و همچنین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بازوی توانمند نظامی و دفاع محور ایستادگی در برابر تهاجم و تجاوز هستند.
نقش آفرینی محوری سپاه در برابر تروریسم منطقهای
شروع بحران سیاسی در سوریه سبب شد بازیگران منطقهای و فرامنطقهای براساس منافعی که برای خود متصور بودند سیاستی خاص را در مواجه با ناامنی در پیش بگیرند. راهبردها و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران اما در مقایسه با برخی حامیان آشوب و ناامنی در حوزه سیاست خارجی رویکردی متفاوت داشت و بر پایه آموزههای دینی، عقلانیت، مصالح امت اسلامی و منافع ملی بود و با سیاستهای متناقض و متزلزل دولتهای مدعی مبارزه با تروریسم، حقوق بشر و دموکراسی تفاوت فراوانی داشت و همین رویه باعث تحول در عرصه دیپلماسی و میدان نبرد شد.
قاعده بازی در سوریه تغییر کرد
با شروع بحران سوریه و نقش آفرینی کشورهای منطقهای و فرامنطقهایی که به نفع آشوبگران داخلی و نیروهای تروریست وارد میدان تنش شده بودند، جمهوری اسلامی ایران نیز در پی دعوت سوریه برای حل بحران آمادگی خود را اعلام کرد. در گام اولیه فعالیتهایی در میدان دیپلماسی و سیاست خارجی آغاز شد و کشورمان توانست در این عرصه هم نقش آفرین باشد و از برخی کشورها مثل روسیه و چین برای حضوری فعال تر در ماجرای سوریه دعوت کند. با وجود تلاشهای موثری که در این زمینه شکل گرفت، ایران به این نتیجه رسید که برای رفع ناامنی نمیتوان از همه ظرفیتهای دیپلماسی بهره گرفت و باید در میدان فعالیت جدی تری را پی بگیرد. طبیعی بود روندی که ایران در پیش میگرفت اساسا مطلوب آمریکا و متحدان منطقه ایش نبود اما آنچه که برای جمهوری اسلامی مهم بود حفظ امنیت در محیط پیرامونی و غرب آسیا بود. ایران به خوبی دریافت تا زمانی که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای با حمایتهای مادی و معنوی خود از آشوبگران پشتیبانی می کنند نه تنها تا سالها سوریه روی آرامش و آسایش نخواهند دید بلکه تبعات و آثار هم دامن دیگر کشورها را نیز خواهد گرفت. بدیهی بود که ایران نمیتوانست صرفا نظاره گر تنش آفرینی آشوبگران و تروریستها و حامیان آنها در منطقه باشد.
دفاع ایران از ملتهای منطقه اصول و مبنانی دارد و بر همین اساس از حق حاکمیت دولتهای مشروع و قانونی حمایت میکند. طبعا با توجه به اعتقاد اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به حق حاکمیت مردم سوریه برای تعیین سرنوشت سیاسی شان، پشتیبانی از دولت قانونی این کشور در برابر شورشیان به عنوان یک اصل کلی در سیاست خارجی مورد تاکید قرار گرفت.
در عرصه میدانی و حوزه دفاعی، دولت سوریه از یک سو با آشوبگرانی مواجه بود که رفته رفته در حال بسط نفوذ خود بودند و از سوی دیگر آمریکا و متحدانش از هیچ تلاشی برای حمایتهای ستادی، مالی و تسلیحاتی از ترویستها فروگذار نبودند.
نوع رویکردهای دولت و ارتش سوریه در برخورد با این بحران البته با ضعفهایی همراه بود و در مجموعه این رویکردها برای حل مساله کارایی چندانی نداشت. ضعف دولت سوریه در شناسایی علل و منابع ناامنی و استفاده نکردن از بسیج مردمی در برخورد با تروریستها و آشنانبودن ارتش کلاسیک سوریه با جنگ شهری عملا به پیچیده تر شدن بحران انجامید.
وجود این عوامل باعث شد سوریه از ایران برای مبارزه با تروریستها دعوت کند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بازوی اجرایی نظام برای راهنمایی های نظام و فعالیتهای مستشاری راهی این کشور شدند.
فرمانده میدان مقاومت
فرماندهی اصلی میدان سوریه با سردار سلیمانی بود. سرداری که مرزهای سوریه و اسرائیل را تحت کنترل خود داشت. حضور وی و نیروی قدس و مدافعان حرم در سوریه به عنوان منطقهای ویژه جریان مقاومت را به عنوان یکی از بازوهای اصلی جهان اسلام در برابر اسرائیل مطرح کرد. گذشته از این، از ابتدای شکل گیری ماجرایی به نام بهار عربی و همچنین آغاز ناآرامیها در سوریه، غربیها تصور میکردند که نظام سوریه به راحتی ساقط میشود و همچنین اسرائیل و حامیان غربی او بر این باور بودند که با سقوط دولت بشار اسد، یکی از نظامهای حامی مردم فلسطین از سر راه برداشته خواهد شد اما حضور مستشاری ایران و همچنین تدبیر سردار سلیمانی باعث شد که این برنامه شوم تحقق پیدا نکند و گذشته از این با توجه تقویت نیروی رزمی سوریه و همچنین راه اندازی بسیج عمومی در این کشور باعث ناکامی نیروهای داعش و همچنین عناصر آشوب طلب مورد حمایت غربیها شد. طبعا متعاقب چنین حمایتی اسرائیل که بیش از دیگر کشور از حضور یک سوریه قدرتمند احساس خطر میکرد به تشدید حملات ایذایی خود علیه این کشور افزود و البته در بسیاری از مواقع نیز با مقابله به مثل سوریه مواجه شد.
افزایش بینه نظامی سوریه البته نیازمند اقدامات دیگری از سوی گروه مستشاری ایران بود. نیرویی که علاوه بر داشتن آموزشهای نظامی مناسب از نظر عقیدتی نیز آبدیده بود. تشکیل و سازماندهی تیپ فاطمیون و بعدها لشکر فاطمیون براساس همین ضرورت بود. حضور حماسی این لشکر در جبهه بسیار تاثیرگذار بود و در عین حال شهدای زیادی نیز تقدیم خط دفاع از حریم حرم شد.
با حضور سپاه در این منطقه و بهره گیری از مشاورههای نظامی نیروهای ایرانی، ارتش سوریه دست به بازسازی دفاعی زد و عملا با عوض شدن قاعده بازی، حملات برق آسای تروریستها در بسیاری از مناطق متوقف شد. ارتش کلاسیک سوریه از این پس بود که توان دفاعی خود را در برخورد با تروریست بالا برد و توانست با کمک آموزشهای سپاه شیوههای جنگ شهری را فرا بگیرد و امکان دفاع در برای پیشروی آشوبگران را با کم ترین تلفات ممکن پیدا کند. استفاده از توان و ظرفیت بسیج مردمی و ارتباط با عشایر و قبایل و حتی پیروان ادیان و مذاهب مختلف و کمکهای اطلاعاتی سپاه از سوی ارتش سوریه، تروریستها را در وضعیت بغرنجی قرار داده بود. آنها که سودای پایان سریع آشوب سوریه را داشتند اکنون آرزوهای خود را دست نیافتنی میدیدند. غربیها و دیگر حامیان جریانهای تروریستی در این وضعیت کاملا نگران تغییر شرایط در میدان نبرد بودند و سعی کردند ایران را به دخالت نظامی در سوریه متهم کنند. حربهای که گرچه در نگاه اول بسیار خوش دست مینمود اما با انتشار اسناد و مدارکی از شورشیان که نشان از حمایت آشکار و پنهان محور غربی و عربی مخالف جریان مقاومت از تروریستها میداد بکلی کند شد و دیگر کارایی گذشته خود را از دست داده بود. در کنار این مساله، پیروزی محور مقاومت در حلب که در نتیجه مساعدت و مشاورتهای نظامی سپاه و بهره گیری از توان گسترده بسیج مردمی حاصل شد، نقطه عطفی در ماجرا سوریه محسوب میشد و باعث تقویت موضع دولت سوریه برای ادامه مقابله با شورشیان و گروههای تروریستها شد.
نقش آفرینی تاثیر گذار سپاه در میدان سوریه، سبب شد حامیان تروریسم بویژه آمریکا که تا پیش از این از همه ابزارهای لازم برای کمرنگ کردن جایگاه ایران در منطقه بویژه در حل بحران منطقهای استفاده کردند در پی تحولاتی که در جبهه سوریه رخ داد ناچار شدند برای حل بحران به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران اعتراف کنند و خود را ملزم به حضور ایران در گفتگوهای حل مساله سوریه کنند.
مرزهای داعش کوچک شد
ظهور داعش به عنوان یک قدرت تروریستی در عراق و سوریه از چند سال پیش باعث تغییر معادلات در منطقه شد. پیشرفت سریع این گروه تکفیری در بحبوحه بحران عراق شرایط سختی را ایجاد کرده بود. داعشیها از زمان آغاز جولان نظامی خود با مقاومت ناچیزی در مقابل خود روبرو بودند. توان رزمی این گروه تروریستی و حمایت کشورهای عربی منطقه از یک سو و خیانت آشکار برخی از فرماندههای ردههای میانی ارتش عراق و بعثیهای بازمانده دوران صدام حسین بودند زمینه را فراهم کرد که این گروه تکفیری بسان اسبی رم کرده تا مدتها در عرصه نظامی جولان دهد و بخشهای وسیعی از پنج استان بزرگ عراق را به اشغال خود درآورد. در آن روزها گرچه زمزمه نامفهومی از سوی برخی از کشورها به رهبری آمریکا بگوش میرسید که خبر از تشکیل هیات نافرجامی را به اسم ائتلاف ضد داعش میداد، اما هیاهوهای اولیه آن از همان نخستن روزهای شکل گیری خوابید. طنز تلخ ماجرا آن بود که برخی از کشورهای عربی و اروپایی شرکت کننده در این ائتلاف تامین کنندگان اصلی مالی و تسلیحاتی داعشیها بودند و حملات هوایی جنگندههای فوق پیشرفته آمریکایی و اروپایی به جای بمباران مواضع این گروه تکفیری، غیرنظامیان را هدف قرار میداد. طبعا این اقدامات نمایشی و تبلیغاتی نه تنها کمکی به مهار تروریسم نمیکرد بلکه مقوم آن بود. از آنجایی که ایران عدم صداقت اعضای شرکت کننده را مهمترین دلیل ناکامی این ائتلاف میدانست مسیر دیگری را در یاری رسانی به مردم عراق برای دفع داعش پیمود. کمکهای تسلیحاتی و مشاوره به ارتش و گروههای داوطلب مردمی در عراق یکی از اقدمات موثر ایران برای رفع این فتنه بود. به عنوان نمونه میتوان به سخنان مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق اشاره کرد که در یک نشست خبری گفته بود: تهران سلاح در اختیار نیروهای پیشمرگه قرار داده است. ما خواستار سلاح شدیم و ایران اولین کشوری بود که تسلیحات در اختیار ما قرار داد.
ایجاد حشدالشعبی در عراق گام بلندی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای بالابردن توان نظامی مردم و ارتش در برابر داعش برداشت و باعث شد گره کور کلاف سردرگم بحران عراق تا حدود زیادی گشوده شود.
عملیات موفق سپاه در میدان عراق، بشدت نقش اتئلاف ضد داعش به رهبری آمریکا را در این کشور کمرنگ کرد و جایگاه ایران را به عنوان هدایت و رهبری محور مقاومت بالا برد. مقابله نظامی و فکری سپاه با داعش به عنوان خطرناک ترین نیروی رزمی در برابر محور مقاومت ضمن اینکه حوزه نفوذ و دایره فعالیت آنان را محدود کرد، دفاع از تمامیت ارضی عراق را نیز در پی داشت. عملیات مستشاری سپاه در عراق سبب شد مجموعهای از طیفهای مختلف این کشور شامل کردها، عشایر اهل سنت و شعیان حشد الشعبی علیه داعش بسیج شوند و تروریستها و تکفیریها را از مناطق اشغال شده به عقب برانند. نکته دیگر اینکه در نتیجه این تلاشها بود که شبح جنگ و آشوب که در اوایل پیشروی داعشیها بر خطوط مرزی ایران سایه افکنده بود، صدها کیلومتر دورتر با تابلو ورود ممنوع روبرو شود.
بیتردید نقش سردار سپهبد قاسم سلیمانی در آزادی بخش بزرگی از اراضی سوریه از شر تروریستهای تکفیری بر کسی پوشیده نیست. در همین زمینه، سرتیپ «غالب جازیه» رئیس واحد رسانه در اداره سیاسی ارتش عربی سوریه در گفت و گو با تسنیم بر این نکته تاکید کرده است که سردار شهید قاسم سلیمانی در پیروزیهای محور مقاومت در جنگ جولای 2006 و همچنین کمک به ارتش عربی سوریه از سال 2012 در مقابله با گروههای تروریستی ـ تکفیری معجزه کرد. بهلطف همین همکاریها سازمان تروریستی داعش نابود شد و بیشتر اراضی سوریه و بهویژه استان حلب که این شهید بزرگ ما نقش برجستهای در آزادسازی آن داشت، از شر تروریستها آزاد شد.
حضور سردار سلیمانی و نیروی قدس و مدافعان حرم در سوریه به عنوان منطقهای ویژه جریان مقاومت را به عنوان یکی از بازوهای اصلی جهان اسلام در برابر اسرائیل مطرح کرد.
همکاری ایران و سوریه بعد از گذر از دوره بحران
الان سوریه در حال گذار از یک مرحله بحرانی و ورود به یک مرحله ثبات و استقرار است و سوریه نیازمند همکاری ایران برای ورود به این مرحله است. در طول ده سال گذشته، سوریه شاهد یک بحران نفسگیر منطقهای و بینالمللی بود. 180 مجموعه تروریستی با 150هزار عنصر تروریست از جمله داعش، القاعده،جبهه النصره و جیش الاسلام با کمک رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای مرتجع منطقه، سوریه را دچار یک بحران نظامی و امنیتی کردند و این کشور توانست با کمک ایران از مرحله بحران نفسگیر به مرحله ثبات و آرامش برسد. طبیعی است که سوریه نیازمند همکاری و همدلی ایران برای دوره بعد از بحران است. در این دوره بازسازی سوریه آغاز شد و باتوجه به تجربه ایران در سازندگی و بازسازی شهرهای جنگی است طبیعی است که کشورمان این آمادگی را برای همکاری با سوریه دارد.
موضوع دیگر استفاده از فرصت موجود بویژه مشارکت ایران و سوریه و گسترش همکاریهای تجاری و اقتصادی و بازسازی بندر لاذقیه است. این بندر میتواند نقطه ترانزیت کالاهای ایران به سمت اروپا از طریق دریای مدیترانه باشد. بندر لاذقیه میتواند محور همکاریهای اقتصادی ایران، سوریه و عراق باشد و از این طریق برای ایجاد خط لوله نفت و خط گاز و همچنین راه آهن از طریق خرمشهر به بصره و سپس به سمت سوریه و بندر لاذقیه میتواند در احیای این پروژه بزرگ تجاری و اقتصادی کاملا موثر باشد. طبعا بعد از خروج سوریه از بحران فعلی در حقیقت این پروژه بزرگ کلید زده میشود و میتواند در توسعه پایدار منطقه موثر باشد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد