وقتی مدیرعامل فعالیتی را انجام میدهد بازرس قانونی یا حسابرس مشخص میشود و این افراد مسئولیت دارند که عملکرد یکساله هیات مدیره و مدیرعامل از منظر مدیریت و اجرای برنامهها را زیر نظر بگیرند و ببینند آیا کارها بهدرستی انجام میشود یا خیر؟ نکته دیگر این که مسائل مالی شرکت، اعم از خروجی و ورودی، باید مورد حسابرسی قرار بگیرد.
هر جا که ابهام داشته باشد باید بهسرعت مدیرعامل و اعضای هیات مدیره مورد سؤال قرار گیرند. اگر مستنداتی درباره این موضوع ارائه نشد باید بهسرعت این تخلف بهعنوان یک بند در گزارشهای حسابرس قید شود. اما این روند در باشگاه های ایرانی طی نمیشود.
حسابرس باید چهار تا پنج ماه در باشگاه مستقر شود و همه چیز را زیر نظر بگیرد اما این مورد هم رعایت نمی شود.
در ادامه این موقعیت باید وجود داشته باشد که در صورت بروز تخلف، بازرس یا حسابرس از مدیرعامل یا اعضای هیات مدیره به مراجع قضایی شکایت کنند.
این افراد در قبال شخصیت حقوقی مجموعه باشگاه مسئولیت تضامنی دارند. گاهی اوقات نیز باید به مدیرعامل و اعضای هیات مدیره تکلیف شود که مثلا تا سال آینده برخی از بندهای ابهامدار رفع اشکال شود.
مثلا ملکی خریده شده اما تکلیف آن مشخص نیست یا طلبی هنوز وصول نشده است. تنها متر و معیاری که می تواند تشخیص بدهد مدیرعامل و هیات مدیره موفق بودهاند یا خیر گزارش حسابرس، برگزاری مجمع و بررسی حسابهای مربوط است.
ما دیگر هیچ مرجعی نداریم که بتواند به این راحتی مشخص کند یک هیات مدیره موفق بوده یا ناموفق. متر و معیار هم مشخص است اما در این چند سال این اتفاقات برای پرسپولیس و استقلال رخ نداده و این شفافیت وجود نداشته است.
رئیس سازمان خصوصی سازی قبلا گفته بود با بردن این دو باشگاه به بورس همه چیز را شفاف کردهاند که این حرف کاملا غیرمنطقی است. یعنی هر چه در بورس نباشد، شفاف نیست؟ این حرف درستی نبود. به نظر من ای کاش از همان ابتدا این دو باشگاه بر اساس قانون تجارت اداره میشدند. تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد وضعیت به همین منوال است. واقعا مشخص نیست چه اتفاقاتی در پس پرده وجود دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد