گلنار؛ دختری آوانگارد در دوران قاجار
گفت‌وگوی «جام‌جم» با میترا رفیع، بازیگر نقش محوری گلنار در سریال «گیل‌دخت»

گلنار؛ دختری آوانگارد در دوران قاجار

در گفت‌وگوی «جام‌جم» با آهنگساز سریال «گیل‌دخت» عنوان شد

هارمونی تم و اتمسفر

موسیقی فیلم، عنصری غیرقابل حذف در صنعت سینما و فیلم است. حتی زمانی که سینما صامت بود، این موسیقی بود که بار کلمات را به دوش می‌کشید.
کد خبر: ۱۴۰۲۷۸۱
نویسنده لیلا رضایی

هارمونی تم و اتمسفر


امروزه همچنان موسیقی جزو لاینفک سریال، فیلم و سینماست و به هیچ وجه امکان ندارد فیلمی ساخته شود که بدون حضور موسیقی باشد. موسیقی فیلم به موازات موقعیت و روند داستان نقش به‌سزایی در تکامل هیجانات و احساسات ایفا می‌کند. در این میان، ابزاری که در تولید هر موسیقی به کار می‌رود بسته به این هیجانات و احساسات و همچنین ماهیت داستان، جغرافیا، تاریخ، شرایط زیستی و محیطی متفاوت است. «گیل‌دخت» سریال درام ایرانی به کارگردانی مجید اسماعیلی، تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی مجید آسودگان است که موسیقی آن را مسعود سخاوت‌دوست ساخته است. گفتگو با او پاسخ بسیاری از سؤالات مخاطبان علاقه‌مند را می‌دهد. او در این گفتگو از زیروبم ساخت و تولید موسیقی این مجموعه سخن گفته است. سریال گیل‌دخت برخلاف برخی آثار هفتگی که با رسیدن ایام نوروز متوقف می‌شود تا فرصتی برای سریال‌های نوروزی باشد، در این روز‌ها روی آنتن می‌رفت و همچنان در میان پرمخاطب‌های تلویزیون بود. به همین بهانه با مسعود سخاوت‌دوست، آهنگساز سریال «گیل‌دخت» گفتگو کردیم.

با توجه به تاریخی بودن سریال گیل‌دخت، فضاسازی در موسیقی چنین مجموعه‌ای قطعا با چالش‌هایی برای‌تان همراه بوده. چه کردید که موسیقی این مجموعه این حال‌و‌هوای تاریخی را تداعی کند؟


تاریخی بودن یک اثر می‌تواند ما را به سمت استفاده از فضای صوتی آن دوره برساند تا برای مخاطب هم باورپذیرتر باشد، اما الزاما ما به دلیل این‌که با اثری تاریخی مواجه هستیم و باید از ساز‌ها یا اتمسفر آن دوره استفاده کنیم، نمی‌توانیم بگوییم یک امتیاز برای مجموعه به حساب می‌آید. به نظرم می‌توان در یک رویکرد خلاقانه، آن اتمسفری که با دوره تاریخی است را با ادوات دوره مدرن ترکیب کرد و چه بسا شدت و حدتش را افزایش داد.

به نظر می‌رسد که تم غالب سریال گیل‌دخت، محلی است، ولی برای ایجاد یک‌سری بستر‌های دراماتیک، از تم‌های حتی امروزی و مدرن‌تر هم استفاده کرده‌اید.


به لحاظ سازبندی هم همین اتفاق افتاده، گاهی اوقات از یک فلوت گیلکی در همراهی با ارکستربزرگ استفاده شده و گاهی هم از پیانو برای این همراهی بهره برده‌ایم. هدف از موسیقی سریال گیل‌دخت الزاما بازسازی یک دوره تاریخی نبوده، بلکه هدف تشدید یک احساس است و البته جنبه‌های ترمیمی اثر هم مد نظر بوده است.

استفاده از ساز‌ها در موسیقی این پروژه بر چه مبنایی بوده است؟


درباره سازبندی، ما دوساز برجسته محلی داریم. در اصل سه ساز! که دوتا از آن‌ها محلی حساب می‌شود و یک سازش کمی عمومیت در موسیقی سنتی پیدا کرده و نه الزاما محلی! فلوت محلی داریم، کمانچه و سنتور. ساز‌هایی که به لحاظ ایجاد اتمسفر تاریخی به ما کمک می‌کنند. بقیه سازها، ساز‌هایی هستند که همراهی‌کننده، تشدید‌کننده و پرحجم هستند. پرکاشن‌ها یا ساز‌های کوبه‌ای ما در حقیقت بخشی‌شان محلی است. ما از تنبک استفاده نکردیم، ولی مثلا از ضرب زورخانه استفاده کرده‌ایم. باز اگر ضرب زورخانه را فاکتور بگیریم، اغلب پرکاشن‌هایی که در کار می‌شنویم، پرکاشن‌های محلی محسوب می‌شوند. در عین حال، برای ایجاد صحنه‌های تهییج‌کننده یا جنگ، از طبل بزرگ و البته سایدرام هم استفاده شده است. بخش مهمی از کار با ساز‌های زهی نواخته می‌شود.

به نظر می‌رسد شخصیت‌پردازی با موسیقی از اولویت‌های آهنگسازی‌تان بوده است. یعنی شخصیت‌ها تم‌های موسیقی جداگانه و مستقل دارند.


از آنجا که سریال از لحاظ تعداد قسمت یک مقدار بلند است، ما این فرصت را داریم برای هر شخصیتی تم مستقل داشته باشیم و این تم‌سازی‌ها هم صورت گرفته است، به نحوی که شخصیت‌های اصلی ما مثل اسماعیل و خود گیل‌دخت دارای تم هستند. شخصیت منفی داستان هم همین‌طور دارای تم است. اما این‌که تعداد شخصیت‌ها تم داشته باشیم، باید بگویم خیر. با توجه به شخصیت‌های اصلی، سه یا چهار تم اصلی داریم و مابقی به‌رغم این‌که به‌هر‌حال شخصیت ویژه‌ای هستند، بیشتر درگیر اتمسفر شدند. مثلا ما اتمسفر روابط خانوادگی گیل‌دخت را با پدرومادرش داریم و این‌طور نیست که پدر یک تم داشته باشد، مادر تم دیگری. ما اتمسفر این روابط عاطفی و خانوادگی را کلا یک تم در نظر گرفتیم. مثلا خود مطبخ، به‌رغم این‌که ممکن است پرسوناژ‌های مهمی در آن وجود داشته باشد، ولی برای آن یک تم در نظر گرفته‌ایم. این تشدد یا تنوع تم‌ها نباید باعث شود که وحدت اثر به خطر بیفتد. به همین دلیل برای این‌که یگانگی اثر حفظ شود، تم‌های اتمسفریک بیشتر از تم‌های شخصی هستند.

فکر می‌کنید موسیقی چقدر در جهت پیشبرد مجموعه کاربرد داشته و موثر بوده است؟


درباره کاربرد موسیقی در پیشبرد داستان باید بگویم که به هرحال موسیقی یک عضو بسیار تاثیرگذار است، نه صرفا در سریال گیل‌دخت، بلکه غالبا موسیقی به‌خصوص در مدیای تلویزیون می‌تواند جنبه‌هایی از احساسات را که خیلی عمومیت دارند تحریک کند. شاید این موضوع در سینما کمی کمرنگ‌تر به نظر برسد به‌خصوص در سینمای جدید یا سینمای مدرن. اما کماکان تلویزیون این قابلیت را دارد که در پیشبرد داستان به صورت عمومی بتواند نقش خیلی ویژه‌ای را ایفا بکند. گیل‌دخت یک مجموعه یکپارچه است و موسیقی هم به‌عنوان بخش کوچکی از این مجموعه، کار خودش را انجام می‌دهد و البته تاثیرگذار هم است.

آیا قصه سریال با موسیقی به موازات هم پیش می‌روند؟ یعنی این‌طور نیست که یکی بر دیگری رجحان داشته‌باشد؟


سعی بر این شده قصه و موسیقی در نهایت سنخیت داشته باشند؛ یعنی این‌طور نباشد موسیقی به نوعی احساسات را پیش‌بینی کند یا حتی داستان را لو بدهد. اگر قرار است ما در جایی به کسی مشکوک شویم، موسیقی هم مشکوک می‌شود. این‌طور نیست ما با موسیقی نشان بدهیم آن شخصیت، مثبت است یا منفی و درباره‌اش قضاوت کنیم. موسیقی مثل یک تماشاچی در این سریال ایفای نقش می‌کند و هیچ وقت جلوتر از داستان حرکت نمی‌کند یا دانای کل نیست. بلکه پا‌به‌پای داستان حیرت می‌کند، عاشق می‌شود، غمگین و البته گاهی هم خشمگین می‌شود.

در ساخت موسیقی این‌پروژه، از چه فناوری، نرم افزار و تجهیزات استفاده کرده‌اید؟ آیا استفاده از روش‌های قدیمی کارساز بوده‌است؟


در خصوص استفاده از متریال‌ها لازم است بگویم در این سریال از تکنیک و ارکستراسیون الکتروآکوستیک استفاده شده‌است و بخش‌هایی از این مجموعه به صورت آکوستیک و با ساز‌های آکوستیک و البته ساز‌های سمفونیک آمیخته شده و بخشی از موسیقی این سریال با ساز‌های الکترونیک است. قطعا اگر این کار انجام نگیرد، تاثیرگذاری با توجه به رسانه تلویزیون کمتر می‌شود. ما باید بتوانیم از ادوات جدید استفاده بکنیم، برای این‌که به نوعی بتوانیم میزان تاثیرگذاری را در این مدیا بالا ببریم؛ بنابراین استفاده از سینتی‌سایزر‌ها و استفاده از صدا‌های الکترونیک شبیه‌سازی شده در این سریال با صدا‌های آکوستیک ترکیب شده‌اند تا نتیجه قابل قبولی حاصل شود.

آیا تعاملی بین موسیقی و تصاویر متحرک در نظر می‌گیرید یا فکر می‌کنید این تعامل وجود دارد؟


قطعا جزو لازمه‌های موسیقی ایجاد همین تعامل و سنخیت است. بله، در این پروژه چنین مهمی لحاظ شده‌است. مثلا اگر در جایی تصویر دچار تهییج شده، این‌طور نبوده ما بخواهیم این تهییج را کم کنیم. قاعدتا بحث تشدید برای ما مطرح بوده و این تحرک در موسیقی هم اتفاق افتاده‌است. اگر هم جایی قرار بوده آرامشی در فضا حکمفرما شود، این موضوع در موسیقی هم لحاظ شده و این سنخیت در وهله اول بابت داستان خود گیل‌دخت است که قصه‌ای کلاسیک محسوب می‌شود و در وهله بعدی به خاطر رسانه است. مخاطب تلویزیون اغلب عموم مردم هستند و ما باید این سلیقه را به نوعی تامین کنیم. به همین دلیل این سنخیت باید در اوج خودش باشد.

چگونه می‌توان تمام بار معنایی یک تصویر را به موسیقی سپرد بی‌آن‌که لطمه‌ای به کلیت کار بزند؟


در حقیقت نمی‌شود تمام بار معنایی یک تصویر را به موسیقی سپرد. موسیقی ابزاری است که به شدت ذهنی است و با توجه به ذهن هر کسی، ممکن است برداشت‌هایی متفاوت شکل بگیرد. برداشتی که مثلا مربوط به خاطرات، قضاوت‌های شخصی یا پس‌زمینه‌های روان‌شناختی‌اش است. به همین دلیل بار معنایی، همواره در موسیقی به تاخیر می‌افتد. این‌طور نیست ما بتوانیم بار معنایی را کنترل کنیم. حتی در شدت و ضعفش هم گاهی اوقات عاجز هستیم. اما این‌که موسیقی چطور می‌تواند این کار را انجام بدهد، باید گفت نمی‌تواند! موسیقی نمی‌تواند بار معنایی مشخصی را به مخاطبش القا کند، بلکه می‌تواند تا حدودی در هاله‌ای از باورپذیری، این را ارائه کند. در رابطه با این‌که این موضوع لطمه‌ای به کلیت کار می‌زند یا خیر، قطعا اگر سنخیت نداشته‌باشد، لطمه زننده است. چراکه موسیقی می‌تواند حس یک سکانس را عوض بکند. ممکن است موسیقی، یک صحنه عاشقانه را تبدیل به طنز کند یا یک صحنه طنز را عاشقانه و جدی جلوه دهد و الی آخر. به همین دلیل استفاده درست و در نهایت هماهنگی با تصویر، جزو ملزومات موسیقی فیلم خصوصا در بافت کلاسیک است.

نتیجه همکاری شما با این مجموعه رضایت‌بخش بوده‌است؟


بله رضایت‌بخش بود. کارگردان از دوستان صمیمی من است که سال‌ها با هم کار کرده‌ا‌یم. یعنی بیش از یک دهه ما با هم همکاری کرده‌ایم. در عین حال، تهیه‌کننده سریال (محمدرضا شفیعی) از دوستان من است که سال‌هاست با همدیگر کار کرده‌ایم و می‌دانیم سلیقه هریک از ما چیست و چقدر در کارمان توانایی داریم. این سریال در شرایطی ویژه ساخته شده‌است، سختی‌های خودش را داشته و همه همراه بودیم و در کنار هم پیش رفته‌ایم.

بودجه موسیقی متن آثار نمایشی کم است


در پاسخ به این پرسش که آیا موسیقی فیلم در کشور ما با استاندارد‌های جهانی برابری می‌کند، می‌گوید: قضاوت باید به عهده شنوندگان، متخصصان و منتقدان باشد؛ چرا که الان با توجه به رشد شبکه‌های اجتماعی و کلا اینترنت، دسترسی به انواع و اقسام سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی دنیا به راحتی امکان‌پذیر شده و مردم می‌توانند ببینند و قضاوت کنند آیا این سطح رضایت‌بخش است یا نه. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که ما به لحاظ حداقل مقوله فنی، با سطح جهانی فاصله داریم؛ چراکه آن بودجه مورد نیاز، کماکان برای موسیقی فیلم در نظر گرفته نمی‌شود. چه بسا بودجه‌ای که به موسیقی در ایران اختصاص داده می‌شود، یک چهارم و گاهی یک پنجم بودجه جهانی است. با توجه به این قضیه، آهنگسازان موسیقی فیلم شاید بتوانند روی حداقل‌ها به لحاظ فنی حساب باز کنند، اما به لحاظ محتوایی به نظر من، ما چیزی از موسیقی در سطح جهان کم نداریم. تحلیل‌ها و آنالیز‌هایی که موزیسین‌های فیلم انجام می‌دهند، چیزی از آهنگسازان دنیا کم ندارد. فقط به دلیل شرایط تهیه، اجرای این‌ها آن‌طور که باید و شاید اتفاق نمی‌افتد؛ بنابراین ما مثل معمار‌هایی هستیم که طرح‌های خوب می‌زنیم، ولی در مرحله اجرا به دلیل شرایط اجرایی، نمی‌توانیم ساختمان‌مان را خوب به عرصه ظهور برسانیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها