اینکه سینما هنوز نسبت به موسیقی، تئاتر و دیگر شاخههای هنری، سرگرمی ارزانتری است هم نیاز به توضیح اضافه ندارد. اگرچه هنوز بلیت ۷۰هزار تومانی سینما به تصویب سازمان سینمایی نرسیده و رقم پیشنهادی سینماداران و دفاتر پخش است اما رای موافق به آن بعید و دور از انتظار نیست و مردم باید برای رفتن به سینما سر کیسه را بیشتر شل کنند. و باز لازم به توضیح نیست که هزینه یک سینما رفتن معمولی در سال آینده یعنی کمتر از یک ماه دیگر، برای خانواده یا جمع دوستانه سه چهارنفره در کنار ارقام رفت و آمد و خورد و خوراک چه بار اقتصادی را در این تورم تحمیل خواهدکرد.
حرف حساب سینمادار و پخشکننده
هنوز سینما از ترکشهای دوران کرونا کمر راست نکرده است و چه بسیار سالن سینماهایی که در این مدت و بر اثر تعطیلیهای مداوم، چراغشان برای همیشه خاموش شد و چه پرشمار افرادی که به علت بیرونقی سینما، از کار بیکار و خانهنشین شدند. بنابراین سینماداران چاره را در افزایش قیمت بلیت سینما میدانند تا همین جماعت اندکی که سینمارو و فیلمبین هستند، به سهم خود چراغ نیمسوز سینما را روشن نگه دارند. دفاتر پخش فیلم هم به دلیل روغنکاری چرخهای فرسوده سینمای ایران، به این افزایش قیمت بلیت نظر و نیاز دارند. همین موضوع شامل صاحبان آثار سینمایی همچون تهیهکننده و سرمایهگذار و دیگران هم میشود و هر افزایش بلیت، تاثیر مستقیم بر افزایش رقم فروش دارد و آنها را به بازگشت سرمایه امیدوارتر میکند. توجیه و دو دو تا چهارتای این سینماگران هم در این اوضاع اقتصادی، منطقی به نظر میرسد و در قیاس با تورم سرسامآور موجود در جامعه و افزایش بیش از اندازه هزینه تولید، حرکت از بلیت ۴۵ هزار تومانی به بلیت ۷۰ هزارتومانی راه ساده، کوتاه و بیخطری است و زیادهخواهی به حساب نمیآید.
آن روی سکه
اما این سکه روی دیگری هم دارد، روی بسیار مهمی به نام مردم. سینما هرقدر که در تولید گران است، در عرضه و نمایش و اکران باید ارزان بماند. قیمت بلیت سینما باید به گونهای باشد که مردم با هر میزان از تورم و وضعیت نامناسب اقتصادی، امکان خرید آن را داشته باشند. بقای سینما و چرخش چرخهای این هنر- صنعت دنیای سرگرمی بستگی تام و تمام به جیب مخاطبان دارد و اگر این ارتباط قطع یا کمرنگ شود، سینما نیز رمقی برای ادامه نخواهدداشت. این اتفاق در چند سال اخیر به کرات رخ داده و باوجود برخی رکوردشکنیهای کاذب و ظاهری در گیشه که آن هم محدود به چند فیلم شده، هر افزایش قیمت بلیتی، بین سینما و مخاطبان فاصله انداخته و باعث افت و ریزش محسوس تماشاگران شده است. اگر فروش فیلمی نسبتا خوب بوده و دخل و خرجش را درآورده، ماحصل سودی است که از افزایش قیمت بلیت به دست میآورد و نه از رشد مخاطبان. با این توضیح، افزایش قیمت بلیت از ۴۵ هزارتومان به ۷۰ هزارتومان تنها یک مسکن و یک حباب اقتصادی در سینماست و نه تنها دردی از گیشه و اکران دوا نمیکند بلکه همین جماعت سینمارو موجود را هم فراری میدهد و از سینما گریزان میکند. آمار ناامیدکننده امسال سینمای ایران در اکران و شکست بیشتر آثار در گیشه و با قیمت بلیت ۴۵ هزارتومانی خود بهترین نشانه در ناکامی افزایش قیمت بلیت است و نشان میدهد مردم در وضعیت فعلی، حتی توان تهیه بلیت با رقم موجود را ندارند، چه رسد به قیمتی مضاعف در آیندهای بسیار نزدیک. درواقع با چنین مسیری، آن توجیه و تصور ظاهر منطقی سینماداران و دفاتر پخش هم نقش برآب میشود و افزایش قیمت بلیت، نتیجه عکس خواهدداد و به قهر شاید ناخواسته مردم با سینما دامن میزند.
نه این طرف نه آن طرف
اگرچه قیمت بلیت در سینما و اقبال مخاطبان محوری و تعیینکننده است و حفظ و ثبات آن تا حدودی میتواند امیدواریهایی در پی داشته باشد اما جنس خوب همیشه خریداران خودش را دارد و خریداران حاضرند برای کالایی که دوست دارند و دلشان را به دست بیاورد، حتی هزینهای مضاعفتر از رقم معمول و مرسوم پرداخت کنند. واقعیت این است که سینمای ایران در این چند سال اخیر به جز استثنائاتی، به قدری جلوه و عملکرد بدی در ارتباط با مخاطبان داشته که کمتر کسی نگاه خریدارانه به آن دارد و سخت است تماشاگرانی پیدا کرد که حاضر باشند برای آن از جان و دل و حتی با رقم بالاتر و افزایش قیمت بلیتهزینه کنند. واقعا کدام مخاطب فهیم و سینمادوست حاضر است برای قصههای بی سروته و تکراری و فیلمهایی که یا به سمت لودگی غش میکنند یا ترجیح میدهند نانشان را در فلاکت و بدبختی بزنند، دست به جیب ببرد و حتی ۴۵ هزار تومان پول دهد، ۷۰هزار تومان پیش رو پیشکش. تا وقتی سینمای ایران حرمت خودش را با ساخت انبوهی فیلم بی مقدار نگه نمیدارد، نباید هم انتظار آشتی مخاطبان را داشته باشد. اگر با قصههای خوش آب و رنگ و محتوای مناسب و تنوع ژانری مواجه بودیم و سینما به ذات سرگرمکننده خودش در نمونههای برتر جهانی نزدیک بود، هر هزینه کردی ولو قیمت بلیت ۷۰هزارتومانی و بیشتر، ارزش داشت و منطقی به نظر میرسید و مخاطب احساس غبن نمیکرد اما در وضعیت فعلی حتی بلیت ۴۵ هزارتومانی هم برای بسیاری از فیلمها عدد بالایی محسوب میشود. این ایراد و اعتراض حتی نسبت به برخی فیلمهای پرفروش امسال و سالهای اخیر سینمای ایران هم وارد است و واقعا پرفروش بودن یک فیلم، دلیل بر کیفیت بالای آن و رضایتمندی مخاطب نیست. چه بسیار فیلمهای پرفروشی در این سالها که با توجه به همین بحث تورم و افزایش قیمت بلیت، حتی رکوردها را در گیشه جابهجا کردند اما این اتفاق تنها به ضرب و زور تبلیغات و حضور چند بازیگر شاخص و محبوب و خط قصهای کنایه آمیز افتاد و فیلمها هیچ ارزش محتوایی و ساختاری و حتی سرگرم کننده نداشتند و ندارند. وقتی هرسال و حوالی اکران نوروزی، بحث افزایش قیمت بلیت مطرح میشود، باید سازوکار و داشتههای سینمای ایران را هم درنظر گرفت و اینکه آیا سطح کیفی فیلمها و تنوع قصهها هم به قدری رشد داشته که ارزش این افزایش بها و تحمیل بار اقتصادی بیشتر به تماشاگر را داشته باشد؟ برای طرح چنین پیشنهادهایی، باید همه چرخه تولید و نمایش فیلمها را پاسخگو کرد و حتما تناسب کیفیت محصولات عرضه شده با قیمت و افزایش قیمت آنها را هم درنظر گرفت. یعنی سازندگان فیلم، مدیران پخش و سینماداران از خود بپرسند آیا این محصولاتی که ما به عنوان فیلم سینمایی در سالنهای سینما نمایش میدهیم، واقعا و در نگاهی مبتنی بر وجدان و در قیاس با آثار شاخص و حتی سرگرم کننده سالهای دور، ارزش این قیمت بلیت را دارند یا نه.
اهمیت تصمیم سازمان سینمایی
سازمان سینمایی که در دوره جدید، کم امتحان خود را -بد یا خوب- پس نداده، در مواجهه با پیشنهاد بلیت ۷۰هزارتومانی، با چالش تازهای روبروست. باید دید این سازمان حاضر است برای جلب رضایت سینماداران و دفاتر پخش، تن به این افزایش بلیت بدهد یا با تصمیمی درست و منطقی و راهکارهایی عملی و اجرایی طرف مردم میایستد و هوای جیب مخاطبان را خواهد داشت. آنچه مسلم است سازمان سینمایی باید روشی اتخاذ کند و تصمیمی بگیرد که نه سیخ بسوزد و نه کباب و باید ضمن درنظرگرفتن خواستههای به حق سینماداران و دفاتر پخش درخصوص تورم و افزایش شدید هزینههای تولید، نسبت به فاصله مخاطبان و سینما که هر روز بیشتر از قبل میشود، هم توجهی جدی و کاربردی داشته باشد. قطعا نگاهی آسیبشناسانه به جدول اکران و میزان فروش و تعداد مخاطبان امسال سینمای ایران که در سامانههایی چون سمفا و سینماتیکت موجود است و مقایسه آن با دادههای سالهای گذشته، به خوبی سازمان سینمایی را متوجه وضعیت نامناسب اکران و نتیجه معکوس افزایش قیمت بلیت با ریزش مخاطبان خواهدکرد. بنابراین شاید بهترین راه، تلاش برای ثبات و حفظ همین رقم فعلی قیمت بلیت یا دست بالا افزایش نسبی آن مثلا رساندن به عدد ۵۰ یا ۵۵ هزارتومان باشد. ضمن اینکه همچنان میتواند آن روشها و سیاستهای تشویقی اکران همچون قیمت بلیتهای شناور در زمانهای مختلف و عرضه بلیت نیم بها در روزهای سه شنبه و سئانسهای صبح را هم با افزودن مسیرهای دیگر جذب تماشاگر دنبال کند. به جز این حمایت سازمان سینمایی در تعامل با رسانهملی، در تبلیغات فیلمهای در حال اکران هم میتواند چارهساز باشد. همچنین تعامل این سازمان با سازندگان فیلمهای توقیفی برای اعمال اصلاحات موردنظر و رفع مشکل، امکان و ظرفیت جذب تماشاگران را دارند. و البته تاکید میکنیم که برای برون رفت از بحران اکران سینمای ایران، قطعا باید در بخش تولید و ساخت هم ورود کرد و جنبههای درست جذب تماشاگر را هم درنظر گرفت.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد