نقطه شروع هر کاری، ایده است. در موسیقی فیلم نیز هرچند با ساز و کاری ازپیشتعیینشده روبهرو هستیم، ولی کار با ایده و ایدهپردازی و پروراندن آن شروع میشود. تهیهکننده یا کارگردان بههردلیلی، چه مهارت و چه شهرت، یک آهنگساز را برای نوشتن موسیقی فیلم انتخاب میکند یا با توجه به میزان اهمیت موسیقی برای فیلم، آهنگساز میتواند در زمان انتخاب تغییر کند. همین موضوع ما را بر آن داشت تا موسیقی سریال گیلدخت را مورد بررسی قرار دهیم.
ساخت موسیقی متن برای یک سریال طولانی، سخت و پیچیده است اما در این سریال و با توجه به تجربه آهنگساز، گذار از این مقوله بهوضوح اتفاق افتاده است و او در طول مجموعه با ساختهها و پرداختههای ذهنی خود توانسته است مخاطب را در تمامی لحظات با خود همراه کند. موسیقی گیلدخت در ابتدا با پیانو و طنین دلنشین آن همراه است و در ادامه به همراهی سازهای دیگر نیز منجر میشود. زمینهشدن و ضمیمهشدن موسیقی به تصاویر، موجب شده تا بار اضافهای به سریال تحمیل نشود.
در مجموعه گیلدخت آهنگساز (مسعود سخاوتدوست) سعی دارد تولیداتش برجستهتر از کلیت کار نباشد، بلکه عنصری در خدمت پیشبرد اهداف مجموعه و در نهایت باورپذیری آن از سوی مخاطب باشد. به این ترتیب است که موسیقی این سریال توانسته با رویکردی که دارد، در جهت تکمیل عواطف و احساسات شخصیتها، موضوعات مختلف موجود در آن و در نتیجه کمک به خلق اثری مشترک در هیجانات، جنگ، احساسات و... حرکت کند.آهنگساز هرچند خود و موسیقیاش شخصیتی مستقل از کلیت سریال داشته و ماهیتی جداگانه دارند اما بههیچوجه جدای از مجموعه نبوده و در روند رو به جلوی سریال تاثیر بسزایی دارند و به نوعی به تکامل این هیجانات و احساسات کمک میکنند. سخاوتدوست در سریال تاریخی گیلدخت به فراخور موضوعیت داستان و محل و موقعیت مکانی، از بهکارگیری سازهای بومی و محلی بهرهمند شده است که البته در فضاهایی نیز با توجه به حفظ امانتداری بومی و منطقهای، نقبی به موسیقی مدرن روز زده است. او تعصبی روی هیچ ساز و هیچ موسیقی خاص و ویژهای ندارد و درجهت پیشرفت پروژه، هرجا به سازی یا فرمی از موسیقی احساس نیاز کرده است، از آن استفاده کرده و کمک میگیرد تا در قوام بخشیدن به تصاویر و موسیقی نقش داشته باشد. بهکارگیری سازهای مختلف با پیشینههای متفاوت، موسیقی بومی و... به فراخور و بسته به تناسب فیلمنامه و موضوعیت آن روند همپوشانی موسیقی و فیلم را تسهیل کرده است.
آهنگساز این پروژه با شناخت از اینکه موسیقی فیلم کوششی بر هماهنگسازی موسیقی با مفاهیم تصاویر متحرک است و عمدتا از طریق توسعه قواعد موسیقی کلاسیک سده۱۹ و تلفیق آن با شیوههای مدرن نگارش موسیقی در سده بیستم کمک گرفته و در کنار موسیقی بومی به موسیقی امروزی نیز پرداخته است کما اینکه بهجای استفاده از صدای جوان و بهروزشده محمد معتمدی میتوانست از خواننده دیگری با رویکردی متفاوتتر و صدایی گرهخورده با مناسبات تاریخی و کهنگی در تیتراژ استفاده کند.
اثبات موسیقی در طول سریال
زمانگیری فواصلی که موسیقی در آن شنیده میشود، زمان ورود و خروج موسیقی از تصاویر متحرک و هماهنگی آن با دیگر اجزا بهخوبی تعیین شده است و این نمایانگر پژوهشی بلندمدت در این زمینه است که آهنگساز توانسته با پختگی از پس سختیهای ساخت موسیقی برای پروژهای به بزرگی گیلدخت برآید. استفاده از موسیقی آکوستیک در موسیقی متن فیلم همواره از اهمیت ویژهای برخوردار است که در این موسیقی بخشی از موسیقی آکوستیک را میشنویم و مخاطب صرفا به شنیدن موسیقی سینتیسایزر و ساختهشده توسط کامپیوتر دعوت نمیشود، بلکه مجموعهای از انواع سبکهای ساخت را شاهد است. همچنین بهخوبی از توانمندی و تواناییهای پیشرفته سازهای محلی بهره جسته است. شاید در ابتدای امر و آغاز سریال، مخاطب بهخوبی ارتباط لازم را با موسیقی پیدا نکند اما بعد از یک بازه زمانی، آهنگساز خود را بیشتر و بیشتر به اثبات میرساند و شنونده با موسیقی او بیشتر و بیشتر خو میگیرد و این امر مقولهای اجتنابناپذیر است. سبک نوشتاری موسیقی گیلدخت محدود به تمهای شخصیتی نیست و دارای جهانبینی نامحدودی است که به کمک ریتمهایی که از دل سازها بیرون میآیند. گیلدخت به لطف مسعود سخاوتدوست یک موسیقی نسبتا سبک در ابعاد گسترده دارد که تحت تاثیر احساسات، از بافتهای همگون تشکیل شده است و موسیقی متن هوشمندانه و احساسیای را منجر شده است. او سعی کرده بازاری عمل نکند که نحوه انتخاب موتیفهای موسیقی برای فیلمنامه، نوع داستان و ... این را ثابت میکند. انتخاب موسیقی الکترونیک از سوی آهنگساز در برخی از فضاهای مجموعه نیز به نظر نوعی گذار از کلیشههای موسیقی متن در ایران است. با نگاهی به کارنامه هنری مسعود سخاوتدوست میتوان به این مهم دست یافت که او آهنگساز خلاقی است که سبکها، ژانرها و زمینههای گوناگون موسیقی را از موسیقی ارکسترال گرفته تا موسیقی مدرن، موسیقی فیلم و... تجربه کرده است. وی با بهرهگیری از موسیقیهای بومی و ترکیب ژانرهای گوناگون موسیقی، افقهای تازهای را در برابر موسیقی فیلم برای خود گشوده است. بههرحال با اینکه گفته میشود آنجا که کلام در میماند، موسیقی آغاز میشود، در مورد آثار مسعود سخاوتدوست باید گفت نه کلامی درمانده و نه فیلم و تصاویری. موسیقی نه نجاتدهنده، که ترمیمکننده است. به عبارتی موسیقی و سریال و داستان آن همراه و همسو با هم پیش میروند و هیچیک بر دیگری ارجحیت ندارد. نتیجه کار با چنین رویکردی، توانسته در اغلب صحنهها اعم از احساسی، هیجانی، صحنههای درگیری و جنگ و... حضور داشته باشد. به این ترتیب این موسیقی میتواند یادآور لحظات تلخوشیرین گیلدخت پس از پایان آن برای مخاطب باشد.
نگاهی به آثارسخاوتدوست
زندگی حرفهای مسعود سخاوتدوست بیربط به موسیقیهایی که میسازد نیست. سازهای تخصصی وی سنتور، پیانو و ویلنسل است. او با نخستین کار موسیقایی خود در حوزه تئاتر موفق به اخذ جایزه نخست جشنواره سراسری تئاتر ماه و سال ۱۳۹۰ برنده جایزه اول آهنگسازی بخش بینالملل در سیامین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برای تئاتر «دو لیتر در دو لیتر صلح» به کارگردانی حمید آذرنگ شد. فیلم بدرود بغداد، شیار ۱۴۳، نفس در سال ۱۳۹۴، شبی که ماه کامل شد در سال ۱۳۹۷ و شنای پروانه در سال ۱۳۹۸ نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن جشنواره فیلم فجر شد. او جوایز و نامزدیهایی در زمینه موسیقی فیلم و تئاتر بهدستآورده و در چهلمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن فیلم شده است.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد