درباره «مرگ الیویه بکای و…»

داستان‌هایی با چند اوج

پیامبران الهی در طول تاریخ با تکیه بر کلام‌شان و عزیزترین‌های‌شان یا به واسطه کتاب‌های‌شان پیام‌‌های الهی را به آدمیان منتقل کرده‌اند.
کد خبر: ۱۳۹۷۱۴۹
نویسنده الهام اشرفی - نویسنده
درواقع روایت و نثر، دست به دست هم دادند و راه آدمی بودن را برای بشر روشن کردند؛ روایاتی که گاه با تکیه بر پند و اندرز و گاه با تکیه بر داستان و قصه درون مایه‌های الهی انسانی را بازگو می‌کنند.به زعم من نویسندگان نیز چون پیامبران با روایت، قصه و کلمه و با ایجاد تصاویر خیالی و ذهنی و شخصیت‌هایی ازیادنرفتنی درون مایه‌های اغلب انسانی را برای ما می‌آفرینند، اگر که واقعا «خواننده» باشیم!
امیل زولا با همان چهره پروفسور مانند و متفکرش، با همان عینکی پنسی‌اش و با همان سبک ناتورالیسم و پر از تلخی‌اش یکی از پیامبران کلمه است. کتاب «مرگ الیویه بکای و داستان‌های دیگر» مجموعه داستان کوتاه‌های زولاست، با درون‌مایه مشترک «مرگ»؛ همان‌طور که از عنوان کتاب پیداست. داستان‌‌هایی با روایت جزئیات بسیار از زندگی افراد و خانواده‌هایی در قرن نوزدهم کشور فرانسه که هریک به طریقی با مرگ مواجه‌اند؛ حالا یا در بستر بیماری‌اند، یا جوان‌اند و در اثر حادثه‌ای مرگ بر آنها چیره می‌شود یا حتی روایت کسی‌ که از مرگ گذشته است و ما تمام مراحل و مراسم پس از مرگش را از زاویه دید شخص مرده می‌خوانیم! 
داستان «سیل» از داستان‌های تکان‌دهنده، عجیب و پر از تصاویر بسیار حرفه‌ای از این مجموعه است. داستانی که محال است هیچ گاه از یادم برود. داستانی که هنگام خواندنش با تمام وجود سردی و ویرانگری آب و سیل را حتی زیر پاهایم حس می‌کردم و اعجاب‌انگیز این‌که مدیوم این تصاویر ملموس، نه فیلم سینمایی که فقط واژه‌ها بودند و بس. در این داستان است و (البته داستان‌های دیگر این مجموعه نیز) که قدرت نویسندگی زولا را درک خواهیم کرد. البته ترجمه خوب و روان مترجم، محمود گودرزی نیز در انتقال این حس بی‌تأثیر نبوده است.دی. اچ.لارنس، نویسنده و شاعر قرن نوزدهم می‌گوید: «انسان درد و مرض‌هایش را در کتاب‌ها خالی می‌کند، احساساتش را بار دیگر مرور می‌کند و بروز می‌دهد تا این بار عنان آنها را خود به دست گیرد.»مقصود لارنس در این گفته نویسنده‌ها و شعرا هستند. شاید هر نویسنده و شاعری ناخودآگاه و درون واکاوی‌شده یا نشده خودش را در آثارش به واژه تبدیل می‌کند. شاید، شاید زولا در این مجموعه داستان، ترس و احساس شخصی خودش را نسبت به مرگ برای خودش و البته برای من و توی خواننده تبدیل به داستان کرده است. شاید زولا قصد داشته با تخیل و البته با تکیه بر تسلطش بر نویسندگی و ایجاد تصویر مرگ در حالت‌ها و زندگی‌های مختلف، عنان حسش نسبت به مرگ را در دست بگیرد.هر قصد شخصی‌ای که زولا داشته، در انتقال حسش موفق بوده است، عکس آنچه که از درون مایه داستان‌ها به نظر می‌رسد، بعد از خواندن داستان‌ها شوق و تمایل به « زندگی » در خواننده بیشتر خواهد شد. بعد از خواندن، خواننده با خود فکر خواهد کرد: « آیا زندگی ارزش این همه مال‌اندوزی و غصه‌خوری را دارد؟ »

منبع: ضمیمه قفسه کتاب روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها