فراتر از انواع مختلف هوش در میان انسانها و خارج از مفاهیم محدود و انسانمحور که تصور ما از هوش را تا بهحال شکل داده است، دانشمندان شروع به درک ظرفیت هوش در گونههای دیگر کردهاند. آنها دریافتند همانطور که درک هوش انسانی تکامل مییابد، درک هوش حیوانات نیز تکامل مییابد.
هوش چیست؟: در طول سدهها داشتن توانایی منطقی ـ ریاضی بهعنوان هوش درنظر گرفته میشد؛ تواناییای که بهعنوان مثال آلبرت اینشتین فیزیکدان نظری از آن برخوردار بود. اما اکنون میدانیم که انواع دیگری از هوش نیز وجود دارد: عاطفی، جسمی ـ حرکتی، بصری ـ فضایی، موسیقایی، اجتماعی و انواع دیگری که مختص مجموعه مهارتهای مختلف انسانی است. هر یک از این انواع هوش، فرد را قادر میسازد تا مشکلات مربوط به موقعیت خود را حل کند. روزالیند آردن، از دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن، مدتی است که هوش را در انسانها و سگها مطالعه میکند. او بهویژه به این موضوع علاقهمند است که آیا افزایش تواناییهای شناختی میتواند نتایج سلامت بهتر و بیشتر را در یک گونه پیشبینی کند یا خیر. به گفته آردن، در حالیکه منطق و ریاضیات به ما کمک کردهاند تا برخی از مسائل علمی انتزاعی را حل کنیم اما برای عملکرد روزمره و شکوفایی انسانها در جهان نیز بسیار مهم و حیاتی هستند. بدون منطق، ما در مورد علل و پیامدها سرگردان خواهیم بود. بدون ریاضیات، ما قادر به تشخیص بیشتر از کمتر نخواهیم بود. علاوه بر انسانها، بسیاری از حیوانات ازجمله ماهیها نیز نسخهای از اعداد یا توانایی تمایز بین کمیتها را تکامل دادهاند.
هوش جمعی: محققان تعاریف گستردهتری از هوش را اتخاذ میکنند، بهعنوان مثال توانایی یادگیری و بهکارگیری دانش برای حل مسائلی که بهعنوان مثال با ادامه حیات یک سیستم مرتبط است یا توانایی دستیابی به اهداف به روشهای مختلف. در نتیجه ما میتوانیم هوش را بهطور گسترده به گروهی از افراد نسبت دهیم، نه به یک فرد به تنهایی. اصطلاح هوش جمعی توسط برخی از محققان برای توصیف رفتارهایی ابداع شده که به گروهها اجازه میدهد بر چالشهای خاصی غلبه کنند.هوش جمعی با هوش انسانی متفاوت است. در حالیکه ممکن است ما یک مورچه را بهعنوان باهوش شناختی توصیف نکنیم، کلونی مورچهها میتواند بهطور پویا به تغییرات محیط خود واکنش نشان دهد و بقای گروه را در آینده تضمین کند. آردن میگوید: «افراد درون یک گونه، توانایی حل مشکلاتی را که در یک مقیاس زمانی مربوط به تکامل تکرار میشوند، تکامل میدهند. آنها با هم کار میکنند تا راهحلی هوشمندانه برای بقا بیابند.»
نگاهی دقیقتر به مغز: دانشمندانی مانند جولیا اسلیوا از مؤسسه مغز پاریس به مطالعه مغز در سطح گروهی برای درک بهتر هوش اجتماعی در حیوانات پرداختهاند. در گونههای اجتماعی، رفتارهای اجتماعی میتواند از طریق تعاملات کلامی یا غیرکلامی، تقلید، به خاطر سپردن یا سایر فرآیندهای سیگنالی ایجاد شود. با کمک فناوریهای تصویربرداری مغز، دانشمندان علوم اعصاب کشف کردهاند که وقتی افراد در انجام یک کار همکاری میکنند، مغز انسانها با یکدیگر هماهنگ میشود. این پدیده همگامسازی عصبی، در پستانداران دیگر مانند خفاشها نیز مشاهده شده که ممکن است مکانیسم مرکزی برای هوش اجتماعی (حداقل در پستانداران) باشد. با این حال، این سؤال که آیا همزمانی عصبی در رفتار هوشمند اجتماعی در حیواناتی مانند زنبورها و دیگر حشرات دخالت دارد یا نههنوز بیپاسخ است.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد