فیلمهایی همچون «چهارشنبه سوری» ساخته اصغر فرهادی که باب فیلمهای خیانتمحور را در سینمای ایران باز کرد و با ۹نامزدی برای دریافت جایزه، چهار سیمرغ بلورین از جمله بهترین کارگردانی را دریافت کرد، «کارگران مشغول کارند» به کارگردانی مانی حقیقی (فیلم اولش به اسم «آبادان»هیچگاه مجوز نمایش نگرفت) که سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را گرفت ولی هیچوقت به نمایش عمومی درنیامد، «عصر جمعه» فیلمی ساخته مونا زندی حقیقی که درباره زنای با محارم بود و بیش از پنج سال مجوز نمایش دریافت نکرد و بعد از آن هم هیچگاه به نمایش درنیامد اما نامزد دریافت هشت جایزه شد و سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیأت داوران را (که میتوان آن را با جایزه بهترین فیلم همتراز دانست) دریافت کرد. «پرونده هاوانا» به کارگردانی علیرضا رئیسیان که آن نیز هیچوقت روی اکران عمومی را به خود ندید و...همچنین فیلمهای دیگری مانند «ستارهها» ساخته فریدون جیرانی،«بهآهستگی» از مازیار میری، «جایی دردوردست» به کارگردانی خسرو معصومی، «زمستان است» از رفیع پیتز و ... که اغلب با موضوعات مغایر با فرهنگ و باورهای مردم و ساختار غیراستاندارد و ضعیف، ازجمله آثار شرکتکننده و جایزه بگیر در جشنواره فیلم فجر بیستوچهارم بودند. و البته طبق معمول و بهروال دولتهای جدید، مدیران جدید سینمایی اعلام کردند آن فیلمها در دوران مدیریتشان ساخته نشده و ربطی به آنها ندارد، گرچه بسیاری از آنها در همین دوران جلوی دوربین رفته بودند اما این مدیران هیچوقت پاسخ ندادند که حتی اگر این فیلمها در زمان مدیریت و مسئولیت آنها ساخته نشدهاند، چرا در در دوران حاکمیت آنها برای نمایش در مهمترین جشنواره منتسب به انقلاب اسلامی، انتخاب شده، نامزد دریافت جایزه شدند و دهها سیمرغ بلورین گرفتند؟! فیلمهایی که اغلب یا هیچوقت مجوز نمایش دریافت نکرده و به نمایش درنیامدند یا نمایششان با هزاران حرف و حدیث درباره ضدیت با سبک زندگی ایرانی ــ اسلامی و ارزشهای انقلاب، اسلام و جامعه همراه بود.
جشنواره بیست و پنجم و نوید آثار تازه
گرچه در برخی آثار جشنواره فیلم فجر سال ۸۵ برای نخستین بار شاهد بهکارگیری تجارب تازهای در ساختار سینمایی و روایتی فیلمهای تولیدی بودیم مانند سینمای دفاعمقدس با فیلمهایی همچون «روز سوم» و«اتوبوس شب» و«اخراجیها» که به عرصههای ناگفته و نانمودهای از دفاع هشت ساله مردم ایران گام نهاد و نشان داد این ژانر اصیل سینمای ایران همچنان پس از گذشت بیش از نیم قرن از سالهای آغازین جنگ تحمیلی، زنده و پویا میتواند این سینما را به میادین تازهای از هنر و تجربه رهنمون سازد ولی متاسفانه، اغلب آثار شرکتکننده همچنان بیهویت و مغایر با فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی جامعه ایرانی بودند. جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر سعی داشت با میدان دادن به استعدادهای جوان و فیلمهای مستند بلند و کوتاه رونقی دوباره به سینمای دفاعمقدس بدهد وکارنامه نسبتا قابل قبولی از خود برجای گذارد؛ جشنوارهای که دیگر مدیران جدید نمیتوانستند مدعی تعلق آن به دولت قبل از خود شوند اما همچنان اغلب فیلمها با فجر انقلاب و موضوعات مرتبط با آن و همچنین دغدغهها، باورها و ارزشهای مردم سنخیتی نداشتند. آثاری همچون آدم (عبدالرضا کاهانی)، پارک وی (فریدون جیرانی)، رئیس(مسعودکیمیایی)، سنتوری (داریوشمهرجویی)، مخمصه (محمدعلی سجادی)، پابرهنه در بهشت (بهرام توکلی)، تک درختها (سعید ابراهیمیفر)، روز بر میآید (بیژن میرباقری)، گوشواره (وحید موساییان)، آرامش در میان مردگان (مهرداد فرید)، همیشه سربلند (سعید تهرانی) و ...
جشنواره بیست و ششم، ادامه افول مخاطب
پس از برنامهریزی نسبتا جدی مدیران جدید سینمای ایران بهخصوص بنیاد سینمایی فارابی برای جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر و بالطبع سینمای سال ۱۳۸۶، بازهم بهدلیل عدم وجود همان نگاه و برنامه استراتژیک برای ترسیم چشماندازی روشن از آینده سینمای ایران، جشنواره بیست و ششم به لحاظ کیفی تولید و کمی استقبال تماشاگر با افول چشمگیری مواجه شد. بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر همزمان با جشنهای بیست و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد. از مهمترین ویژگیهای این دوره از جشنواره، افتتاح سینما آزادی با شکل و شمایلی نو و تازه، پس از ۱۰سال خاموشی و سکوت بود که خود بهتنهایی اتفاق مهمی در عرصه اکران و نمایش سینمای ایران به شمار میآمد. تفکیک زمانی دو بخش ایرانی و خارجی جشنواره، بازگشت سینما صحرا برای مطبوعاتیها و اصحاب رسانه (که باعث شد مشکلات و کمبودهای سال گذشته برای این قشر پیش نیاید)، حضور درصد قابل توجهی از فیلم اولیها در بخشهای مختلف جشنواره و... از دیگر خصوصیات بهاصطلاح سختافزاری و ساختاری جشنواره و از نکات به قول معروف نرمافزاری و محتوایی جشنواره بیست و ششم بود. اول اینکه تفکیک زمانی دو بخش فیلمهای ایرانی و خارجی، اگر از نظر برخی حاضران ایراد داشت اما باعث شد برای اولین بار در طول چند سال اخیر،علاقهمندان فیلمهای خارجی جشنواره، مخصوصا آن دسته از این فیلمها که کمتر روی سیدی و دیویدی قابل دسترس بودند، با آرامش خیال و بدون دغدغه از دست دادن فیلمهای ایرانی به تماشای آثار مورد علاقهشان بنشینند. ضمن اینکه متاسفانه خیلی صریح باید گفت، مجموعه آثار سینمایی قسمتهای مختلف بخش خارجی جشنواره بیست و ششم، بدون اغراق یک سر و گردن از مجموع فیلمهای ایرانی جشنواره بالاتر به نظر آمدند. از جمله این فیلمها میتوان به مستند قابل توجه غبار جنگ (ارول موریس) اشاره کرد، همچنین مرور بر فیلمهای نیکیتا میخالکف خصوصا فیلم«۱۲»و فیلمهایی مانند الکساندرا (الکساندر سوخوروف)، اولژان (فولکر شلوندروف)، زندگی در ترس(چیون بوی تاک)، خدک(پیتر بروسنس و جسیکا هوپ وودورت) و... ازجمله آثاری بودند که بهسختی میتوان نسخهای از آنها را بهوسیله ویدئو فراهم آورد. همینطور فیلمهایی مانند غیرقابلانتشار (براین دی پالما)، در دره الاه (پال هگیس)، کوکبسیاه (براین دی پالما)، قطار ۱۰/۳ به یوما (جیمز منگولد)، خانم پاتر (کریس نونان) و... هم ازجمله آثار سینمای روز دنیا بودند که بههرحال تماشایشان بر پردهای عریضتر از صفحه کوچک تلویزیون و با صدایی مطلوب، غنیمت به نظر میرسید.
بازهم فیلمهای بیربط به فجر
اما در بخش داخلی، وجه مهمی که در میان اغلب فیلمهای ایرانی بهنمایشدرآمده در بخشهای اصلی جشنواره بیستوششم فیلم فجر، بارز و مشخص بود، عدم توجه سازندگان آنها به نیازهای فرهنگی جامعه ایران، سلایق و علایق تماشاگر، شیوه ساختاری و سبک بصری سینمای امروز و اساسا بیخیالی در مقابل ضرورتهای سینمای همچنان بحرانزده ایران بود. (بهجز چند اثر همچون «فرزند خاک» محمدعلی باشهآهنگر و «شب» رسول صدرعاملی و «محیا» اکبر خواجویی) ساخت حجم انبوهی از فیلمهای بیربط با سینما و مردم ایران با آنهمه پروپاگاندا و سروصدا در سال ۱۳۸۶، بهواقع تاسفآور بود و تاسفآورتر اینکه هیات انتخاب فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره بیستوششم فیلم فجر، این فیلمهای خارج از استاندارد را برای معتبرترین جشنواره سینمایی ایران و بلکه خاورمیانه انتخاب کرد و بازهم شگفتآورتر اینکه هیات داوران جشنواره به بعضی از این فیلمها جایزه هم داد! متاسفانه افتخار سال ۱۳۸۶ سینمای ایران به فیلمهای ضعیف و سردرگمی همچون باد در علفزار میپیچد (خسرو معصومی)، کنعان (مانی حقیقی)، خواب زمستانی (سیامک شایقی)، در میان ابرها (روحا... حجازی)، همیشه پای یک زن در میان است (کمال تبریزی)، دیوار (محمدعلی طالبی)، پرچمهای قلعهکاوه (محمد نوریزاد) و خاکآشنا (بهمن فرمانآرا) بود و حتی امثال مجید مجیدی و رضا میرکریمی نیز با فیلمهایی همچون «آواز گنجشکها» و «به همین سادگی» بههیچوجه در سطح آثار قبلیشان ظاهر نشدند. اما طبق معمول ۴ ــ ۳ فیلم جشنواره بیستوششم، در میان خیل آثار بهنمایشدرآمده، سعی کردند همچنان وزانت سینمای ایران و شأن جشنواره فیلم فجر را نگاهدارند، ازجمله : «فرزند خاک» ساخته محمدعلی باشه، «شب» از رسول صدرعاملی، «انعکاس» از رضا کریمی و «جعبه موسیقی» فرزاد موتمن.
جشنواره بیستوهفتم؛ امیدوارکننده
بیستوهفتمین جشنواره فیلم فجر درواقع آخرین سال مدیران سینمایی دولت نهم بود که نتیجهای مطلوبتر از سالهای گذشته برای سینمای ایران به بار آورد. فیلمهایی مانند بیپولی (حمید نعمتا...)، تردید (واروژ کریممسیحی)، پستچی سه بار در نمیزند (حسن فتحی)، دلخون (محمدرضا رحمانی)، کودکوفرشته (مسعود نقاشزاده)، یکوجب آسمان (علی وزیریان)، وقتی لیموها زرد شدند (محمدرضا وطندوست)، اخراجیها۲ (مسعود دهنمکی)، بنبست (مرتضی آتشزمزم) و ... ازجمله این آثار بودند. بهجز آنکه تجاربی همچون «کلبه» (جواد افشار) و «حریم» (رضا خطیبیسرابی) نیز در زمینه سینمای وحشت، اگرچه تقلید بلافصل از نمونههای خارجی به نظر میرسیدند اما بهعنوان نخستین قدمها در این نوع سینما، قابلتامل به شمار آمدند. ضمن اینکه فیلمهای «به کبودی یاس» (جواد اردکانی)، پنالتی (انسیه شاهحسینی)، هرشب تنهایی (رسول صدرعاملی) و ... هم نگرشهایی نو را همراه ساختارهایی قابلقبول عرضه داشتند.
جشنواره بیستوهشتم و فیلمهای توقیفی؟!
یکی از بهاصطلاح افتخارات مسئولین جدید سینمایی در دولت دهم، آزادکردن فیلمهای توقیفی بود! و هیچگاه بر مخاطبین سینمای ایران روشن نشد چرا آن فیلمها در زمانی توقیف شده و پس از آن چرا از توقیف درآمدند! فیلمهایی همچون «به رنگ ارغوان» یا «سفر سرخ» یا «آتشکار» یا ... .
اگرچه این نوع شبهآوانگاردیسم مسئولین سینمایی دولت دهم از دوران دولت نهم آغاز شد، از وقتی امثال جواد شمقدری در مقام مشاورت سینمایی رئیسجمهور وقت یعنی محمود احمدینژاد، در یکی از حرکات روشنفکرپسندانه، ناگهان تمامقد وارد حیطه اختیارات معاونت سینمایی آن دولت و دبیر بیستوهفتمین جشنواره فیلم فجر شد و فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی را که توسط هیات انتخاب جشنواره برای بخش مسابقه سینمای ایران پذیرفته نشده بود، بیتعارف به میان جشنواره پرتاب کرد و بازیگر فراریاش یعنی گلشیفته فراهانی (که اینک کوس رسواییاش عالم و آدم را فراگرفته) را به عرش برد و حتی برای بازگشتش به کشور قول و قرار گذاشت! اما در سال ۱۳۸۸ هم فیلمهای استانداردی ساخته شدند مانند نفوذی (احمد کاوری و مهدی فیوضی)، بدرود بغداد (مهدی نادری) و آثار تاثیرگذاری از فیلمسازان باسابقهتر همچون کیفر (حسن فتحی)، طلا و مس (همایون اسعدیان)، شب واقعه (شهرام اسدی)، سنگ اول (ابراهیم فروزش)، عصر روز دهم (مجتبی راعی) و ... که همچنان تماشاگر و مخاطب جشنواره فیلم فجر را امیدوار نگاهداشت که اگر این سینما را یک مدیریت استراتژیک بنا بر آرمانها و باورهای دینی و ملی مردم و در راستای سند چشمانداز ملی هدایت میکرد، قطعا حاصل قابلقبولی در انتظارش بود.جشنواره بیستوهشتم علیرغم عدم تغییر رئیس دولت، بازهم با مدیران و مسئولان جدید مواجه شد. بازهم گویا بهاصطلاح کشتیبان را سیاستی دیگر آمد. اگرچه بازهم این مدیران ادعا کردند که جشنواره بیستوهشتم ربطی به آنها ندارد، چراکه مدعی بودند اغلب آثار شرکتکننده در آن، در دوران مسئولان قبلی ساخته شده اما بهطور واضح و روشن، شخص معاونت سینمایی جدید یعنی جواد شمقدری (که در دوره قبلی نیز مشاور هنری رئیسجمهور بود) در اغلب پروژههای پرسروصدای جشنواره بیستوهشتم تاثیرگذار و بعضا برخی آنها را هدایت کرد. از فیلمهای برجسته این جشنواره که بهطور مستقیم دستاورد معاونت سینمایی قبلی بود، چند اثر فاخر و دفاعمقدس وجود داشت که تداوم سیاستهای مدیران قبلی بهخصوص مسئولین بنیاد سینمایی فارابی به نظر میرسید. فیلمهایی مانند «ملک سلیمان» ساخته شهریار بحرانی، «شب واقعه» ساخته شهرام اسدی و «شکارچی شنبه» اثر پرویز شیخطادی.
روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد