گفت‌وگوی «جام‌جم» با امیرحسین عنایتی، تهیه‌کننده و کارگردان «طعم طمع»

طعم اصالت

برای یک گردشگر، همه جای ایران زیباست و پر از رنگ اما اگر همین گردشگر در قامت یک شهروند قرار گیرد، متوجه سختی‌ها و برخی مشکلاتی می‌شود که این زیبایی‌ها بر قله‌اش نشسته است. مثل سختی‌هایی که کشاورزان اصفهانی می‌کشند تا در نهایت زیبایی اصفهان به رخ جهان کشیده شود. پرداختن به قصه‌هایی که در خلال آن به رنج و سختی و زیبایی منطقه و شهر اشاره شود، دُر گرانی است که این روزها در سریال‌هایی مثل «جزر و مد» هم می‌توان آن را مشاهده کرد.
کد خبر: ۱۳۹۳۸۲۸
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه

سریال «طعم طمع» هم از همین دست است. این سریال که این روزها مراحل تدوین خود را می‌گذراند تلاش کرده با یک قصه کاملا منطبق بر فرهنگ اصفهانی، هم روایتگر سختی‌های کشاورزان باشد و هم زیبایی‌های این شهر را به تماشا بگذارد. البته روایت اصلی، بحث بر سر اصالت‌هاست. از یک طرف افرادی که می‌خواهند مادر خانواده را مجبور به فروش زمین کنند و از طرف دیگر، مادر خانواده و آنهایی هستند که تلاش می‌کنند اصالت خود را با حفظ زمین، نگه‌دارند. سریال طعم طمع به قلم علی‌اکبر محلوجیان، نویسنده تلویزیون و به تهیه‌کنندگی و کارگردانی امیرحسین عنایتی است. ازجمله عوامل سریال می‌توان به افشین سنگ‌چاپ بازیگردان، مدیرتصویربرداری جلال زارع، مدیرصدابرداری سعید بهرامی، طراح گریم مهدی صادقی، طراح صحنه مسعود جزایری و تدوینگر مهدی دهقان اشاره کرد. به همین بهانه با امیرحسین عنایتی، تهیه‌کننده و کارگردان طعم طمع گفت‌وگو کردیم.

امیرحسین عنایتی، تهیه‌کننده و کارگردان سریال طعم طمع درباره ایده ساخت این سریال به جام‌جم می‌گوید: طعم طمع به قلم علی‌اکبر محلوجیان، نویسنده با‌سابقه‌ای است که کارهایی مثل «پدرسالار» و «زیر تیغ» را در پرونده خود دارد که ماندگار بوده است. این سریال در بهار۱۴۰۰ به من پیشنهاد شد که با مشارکت سیمای مرکز اصفهان ساخته شود. قصه سریال روایت یک خانواده کشاورز اصفهانی است که درگیر خشکسالی هستند و زمین‌های اجدادی‌شان خشک شده و یک ساختمان‌ساز طمعکار تلاش می‌کند پسر ارشد خانواده را وسوسه کند تا با وکالتی که از کل خانواده دارد، زمین‌ها را بفروشد و دلار دریافت کند تا از این طریق به سود برسد. بعد از معاملات، به یکباره کیف دلارها گم و داماد خانواده به همه مظنون می‌شود. تازه بعد از آن، قصه اصلی سریال آغاز می‌شود که روایت این خانواده بعد از گم‌شدن دلارهاست. این سریال بیشتر بیانگر مشکلات اصفهان و کشاورزان آن است. البته پیام اصلی آن، سازندگی و ساختن است که به جامعه امید می‌دهد. تلاش کردیم درعین‌حال که موضوع سریال خشکسالی است، زیبایی‌ها و آثار باستانی و سیستم اصفهان را هم نشان دهیم تا به گردشگری این شهر هم کمک شود.

چالش ضبط کار در شهرستان

وی ادامه می‌دهد: همه لوکیشن‌ها در اصفهان است. بزرگ‌ترین چالشی که همه ما تهیه‌کنندگان نسبت به کارهای شهرستان داریم، مسأله بازیگران مطرح و معروف است. وقتی از بازیگران برای کاری در تهران دعوت به کار می‌کنیم، با آسایش‌خاطر می‌پذیرند تا در زمان فیلمبرداری بتوانند به بقیه کارهای خود بپردازند اما وقتی بازیگری را برای کاری به شهرستان دعوت می‌کنیم ــ به‌خصوص در حوزه سریال، که چند ماه طرف را درگیر می‌کند ــ معمولا زمانی می‌پذیرند که کارگردان را بشناسند و شرایط به گونه‌ای باشد که آن را بپذیرد. معمولا پروژه‌های این‌چنینی، چالش بزرگی که دارد همین لیست بازیگران است. البته تهیه‌کننده، این دغدغه را هم دارد از بازیگرانی دعوت به کار کند که به آنها اعتماد داشته باشد تا اثر باکیفیتی با وجود چالش‌های کار شهرستان ارائه کند. این چند مورد، بزرگ‌ترین چالش‌های ما در این سریال بود. به‌خصوص این فیلمنامه که مسأله خشکسالی کشاورزان اصفهانی بود و باید بومی ضبط می‌شد. به همین دلیل چالش دیگری که داشتیم این بود که مراقب باشیم در قالب طنز چیزی گفته نشود که توهین به کسی باشد یا فرهنگ اصیل اصفهان زیر سوال نرود.

عنایتی تصریح می‌کند: باید تلاش می‌کردیم با حساسیت جلو برویم و خودمان متن را سانسور کنیم تا در پخش مشکل پیش نیاید. این مسأله هم باعث شد با وسواس جلو برویم اما به خواسته سیمای مرکز استان‌ها و حمایت سیمای مرکز اصفهان، صددرصد عوامل فنی پروژه را به‌غیراز برخی بازیگران، بومی انتخاب کردیم. بازیگران بومی اصفهان هم در سریال خوش‌درخشیدند که امیدوارم در پخش هم مقبول واقع شود. تهیه‌کننده طعم طمع تاکید می‌کند: کل سریال با گویش اصفهانی است اما به‌دلیل تجربه تلخ برخی تولیدات که باعث تکدر خاطر اصفهانی‌ها شده و نسبت به برخی لهجه‌ها انتقاد شده بود، طی مشاوره با مدیران تلویزیون به این نتیجه رسیدیم که بازیگران تهرانی که کاراکترهای اصلی هستند، با گویش خودشان صحبت کنند و نیازی نباشد که حتما همه با گویش اصفهانی حرف بزنند. البته دو نفر از بازیگران خانم که شخصیت اصلی سریال بودند را اصفهانی انتخاب کردیم. مثل خانم پوراندخت مهیمن که اصالتا اصفهانی است و برای این کار مشکلی نداشتند یا خانم فاطمه شکری که یک رگ اصفهانی داشتند و می‌توانستند گویش اصفهانی را به‌راحتی و درست بازی کنند. دیگر بازیگران تهرانی به همان گویش همیشگی خود صحبت کردند تا خطایی در کار اتفاق نیفتد.

قصه‌ای با محوریت فرهنگ اصفهان

وی ادامه می‌دهد: تلاش می‌کنیم در کمتر از دو ماه آینده سریال را به پخش برسانیم. ضبط سریال در ماه‌هایی از ۱۴۰۰ متوقف شد که به‌دلیل برخی تغییرات مدیریتی در سازمان صداوسیما بود. در زمستان۱۴۰۰ مجدد توانستیم تایید را بگیریم و کار را ادامه دهیم. قصه و فیلمنامه به گونه‌ای بود که باید در تابستان و بهار ضبط شود تا زیبایی اصفهان را نشان دهیم، به همین دلیل تصمیم گرفتیم در بهار کلید بزنیم که تا اواخر آبان فیلمبرداری به اتمام رسید.

عنایتی عنوان می‌کند: وقتی متوجه شدم که فیلمنامه به قلم آقای محلوجیان است، بدون این‌که آن را بخوانم کار را پذیرفتم. وقتی فیلمنامه را خواندم و متوجه شدم کار طنز است، برایم جالب شد. قصه خوبی است که به شیوه اصفهانی و منطبق بر فرهنگ و سنت‌های اصفهان نوشته شده است. به‌هرحال فیلمنامه برای چند سال قبل بود و اغلب دیالوگ‌نویسی را نزدیک به ضبط انجام می‌دهیم یا گاهی دیالوگ‌ها را نزدیک به ضبط، روتوش و بازنویسی می‌کنیم تا برخی کدها را درباره موقعیت‌ها و مسائل روز هم قید کنیم. از خود نویسنده هم اجازه گرفتیم که برای کمک به طنز تا حدودی سر صحنه، دست بازیگران را باز بگذاریم. سریال در کل ۳۰قسمت ۴۵دقیقه‌ای است. وی درباره نقش‌های سریال می‌گوید: روایت سریال، یک خانواده است که در راس آن، پوراندخت مهیمن در نقش مادر خانواده یعنی خاتون بازی می‌کند. خاتون یک پسر و دو دختر دارد. نقش دختر کوچک را زهره قاسمی و دختر بزرگ را آشا محرابی بازی می‌کند. نقش پسر را یکی از بازیگران بومی اصفهان بر عهده دارد. نقش داماد خانواده یعنی همسر آشا محرابی را، شهاب عباسی بازی می‌کند. نقش فرد طمعکار با بازی محمد فیلی نمایش داده می‌شود. افشین سنگ‌چاپ در حین ایفای بازیگردانی، در نقش پدر عروس خانواده است. تلاش کردیم نقشی هرچند اندک داشته باشند اما بخش مهمی از کارشان در حوزه بازیگردانی بود که در کنار پروژه حضور داشتند. پویا امینی هم نقش فردی به‌نام آقای مسجدی را دارد که از بچه‌محل‌های خانواده است و از کودکی با آنها بزرگ شده و برخلاف پسر خانواده که دنبال بازار دلار است، سراغ کار تولیدی رفته و بزرگ‌ترین کارهای تولید صنایع‌دستی به‌خصوص فیروزه‌کوبی را دارد و با برند خودش صادرات انجام می‌دهد. بخشی از داستان به سمت او کشیده می‌شود که پسر خانواده دوست دارد با او هم کاری را انجام دهد.

عنایتی می‌گوید: پدر خانواده در این سریال فوت شده و یک عمو و یک دایی در کنار خانواده حضور دارند. درحقیقت تلاش کردیم مادر خانواده یعنی خاتون را یک زن همراه و قوی نشان دهیم. زمین خانواده از پدر خانواده به مادر سپرده و تاکید شده برای نسل‌های بعدی به‌جا بگذارند. خاتون دقیقا در نقطه مقابل پسرش قرار دارد و می‌خواهد زمینش را حفظ کند. خاتون با وجود بیماری کبدی نمی‌خواهد زمین را واگذار کند، لیدر خانواده است و تلاش می‌کند با مهربانی، پختگی و تجربه خود را نشان دهد. خاتون وابسته به برادرش است و در طول سریال، قدری چالش‌های عاطفی با او دارد.

نقش‌ها

خاتون مقتدر
اصلی‌ترین بخش سریال، برعهده خاتون است که با بازی پوراندخت مهیمن ثبت شده است. خاتون، مادر خانواده است که زمینی به او ارث رسیده و تلاش می‌کند آن را حفظ کند تا به نسل‌های بعد منتقل شود. مهیمن پیش از این در بسیاری از سریال‌ها نقش یک مادر را بازی کرده و به همین دلیل باید گفت نقش خاتون با بازی او باورپذیر خواهد بود. خاتون به واسطه فوت همسر و تنها بودنش در کنار فرزندان، تلاش می‌کند هم جوابگوی پسر طمعکارش باشد و هم زمین آبا و اجدادی‌اش را حفظ کند. پوراندخت مهیمن در همین رابطه و در توضیح جذابیت‌های این نقش به جام‌جم می‌گوید: «این کار را دوست داشتم و امیدوارم سریال به‌خوبی دیده شود. چون در اصفهان ساخته می‌شود و به‌دلیل این‌که زادگاهم اینجاست، حساسیت بیشتری نسبت به آن دارم. من در این سریال با لهجه اصفهانی صحبت می‌کنم تا روایتگر نقش خاتون باشم.» آن چیزی که مهیمن به آن اشاره می‌کند، همان حساسیت‌هایی است که عنایتی هم در مصاحبه خود مطرح می‌کرد. تلاش شده در این سریال، لهجه اصفهانی با دقت و وسواس زیادی روایت شود. به همین خاطر هم برخی بازیگرانی که از تهران به پروژه اضافه شدند، قرار است مثل همیشه بازی کنند و بازیگران بومی اصفهان، روایتگر گویش اصفهانی باشند اما در این میان بازیگرانی مثل پوراندخت مهیمن به واسطه آشنایی با اصفهان و لهجه مربوط، قرار است با گویش اصفهانی صحبت کند. البته این سریال، اولین کاری نیست که مهیمن در آن با گویش اصفهانی صحبت می‌کند. او پیش از این و در سریال «بگو که هستم» به گویش اصفهانی بازی کرده بود. مهیمن در سریال بگو که هستم، درست مثل طعم طمع، نقش زنی خودساخته را بازی می‌کرد که با وجود زندگی خوبی که در کودکی داشته، به خاطر دل نسپردن به زندگی تجملی با مراد که مردی از جامعه متوسط است ازدواج می‌کند، به تجملات پشت کرده و با مراد زندگی‌اش را شروع می‌کند ولی در زندگی و در پی اتفاقاتی که در مسیر زندگی‌اش می‌افتد مجبور می‌شود تنهایی بار خانواده‌اش را به دوش بکشد و در این راه شخصیت او بیش از پیش استوار و زحمتکش می‌شود.

کارآفرین نمونه
آقای مسجدی نقش دیگری در سریال طعم طمع است. این نقش با بازی پویا امینی شکل گرفته و درست همان فردی است که یک جایی به نقطه‌عطف سریال تبدیل می‎شود. فردی است که به‌جای بازار و دلار، به سمت صنایع دستی رفته و توانسته برندی را به نام خودش تولید کند. او یک کارآفرین نمونه شده و در بخشی از قصه، تلاش می‌کند توجه پسر خاتون را به خود جلب کند. پویا امینی به‌طور کلی بازیگر طنز نیست و مخاطب بیشتر او را در کارهای جدی دیده است. سریال‌هایی مثل کلانتر، خوش‌رکاب، در قلب من، پدر مجرد، دلدادگان، فرشتگان بی‌‌بال و آتش‌سرد از جمله سریال‌هایی است که امینی در آن بازی کرده است. بیشتر سریال‌‌هایی که مخاطب، امینی را به واسطه آنها می‌‌شناسد، کارهای جدی هستند. به نظر می‌رسد که در طعم طمع هم قرار نیست با یک نقش طنز از او روبه‌رو شویم. بلکه صرفا یک نقش در سریال جدی است. امینی فعالیتش را در زمان دانشجویی و در سال ۱۳۷۶ شروع کرد. در آن زمان با بازی در مجموعه تلویزیونی در قلب من به کارگردانی حمید لبخنده و در نقش سینا شناخته شد. پس از فارغ‌التحصیل شدن، با بازی در مجموعه‌های تلویزیونی کار خود را ادامه داد. در سال ۱۳۸۲ اولین تجربه بازیگری سینمایی با نقش‌آفرینی در فیلم سینمایی «وعده‌دیدار» در نقش صادق و سپس «شام‌عروسی» در نقش پارسا را به دست آورد. او بیشتر به واسطه بازی در سریال‌هایی مثل خط قرمز و در قلب من به شهرت رسید و در قاب تلویزیون ماندگار شد. امینی بعد از دو تجربه نه‌چندان موفق در سال ۱۳۸۰ وقتی ۲۴ساله بود همراه چند تازه بازیگر در سریال خط قرمز بازی کرد و به اوج شهرت و محبوبیت رسید. او با وجود آن‌که بیشتر در نقش‌های مثبت بازی می‌کرد، در سریال «دلدادگان» یک نقش متفاوت را بازی کرد که در خاطر مخاطبان ماندگار شد.

منصوره، دختر خاتون
منصوره، دختر بزرگ خاتون و همسرش همان کاووس است که درشکه‌چی میدان نقش‌جهان است و شهاب عباسی آن را بازی کرده است. نقش منصوره را در این سریال آشا محرابی بازی کرده است. او در این سریال، در جدال با همسرش کاووس که دست بر قضا قبلا خلافکار بوده، تلاش می‌کند او را در مسیر جدید و درست خود نگه‌دارد. آشا محرابی متولد ۱۳۵۲ است که در پرونده خود بازی در سریال‌هایی مثل آرام می‌گیریم، هشت‌ونیم دقیقه، چرخ‌فلک، آمین، آشپزباشی، مسافرخانه‌سعادت و مرگ‌تدریجی یک رویا را به نام خود ثبت کرده است. او اولین بار در دهه ۶۰ بود که با بازی در سریال «آیینه‌عبرت» در قاب تلویزیون ظاهر شد. هرچند که بعد از آن و در سال ۷۴ در آزمون اداره کل نمایش پذیرفته شد و پا به عرصه نمایش‌های رادیویی گذاشت و هنوز هم به‌عنوان بازیگر، کارگردان و نویسنده با اداره کل نمایش همکاری دارد. پس از ورود به رادیو، کار در صحنه تئاتر را در سال ۱۳۷۷ با بازی در نمایش «دایره گچی قفقازی» به کارگردانی حمید سمندریان در تالار اصلی تئاترشهر آغاز کرد. محرابی در کنار تئاتر، در سریال‌های مختلفی بازی کرده است. او در این سریال‌ها بیشتر در نقش سفید و خاکستری بازی کرده است. سریال مرگ تدریجی یک رویا به‌واسطه قصه‌ای که خود سریال داشت، بازی او را هم بیشتر از قبل در معرض داوری قرار داد. او در سریال «خط» هم نقش سوگند را بازی می‌کند که در ادامه نقش‌های دیگرش بود. سوگند در سریال خط، نقش دختر حاج‌رئوف را بازی می‌کند که قدری به نقش او در مرگ تدریجی یک رویا نزدیک است. درست مثل سریال «آمین» که محرابی آنجا هم نقش دختر یک سرهنگ پلیس را ایفا می‌کرد. خط اصلی شخصیت‌هایی که محرابی بازی می‌کند، به‌نمایش‌گذاشتن کاراکترهای محکم اما معصوم است.

درشکه‌چی در اصفهان
کاووس، نام داماد خانواده است. مردی که پیش از این، خلافکار بوده و حالا تلاش می‌کند با کسب حلال، روزگارش را بگذراند. داماد بزرگ خاتون است و نقش همسرش منصوره را آشا محرابی بازی می‌کند. شغلش درشکه‌چی در میدان نقش‌جهان است. او در این نقش هم، یک بازی طنز را به نمایش گذاشته است. خودش معتقد است نقش جذابی است و امیدوار است که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند. شهاب عباسی بیشتر به‌واسطه خنده‌بازار به یک چهره شناخته‌شده تبدیل شد. او در اواخر سال ۱۳۸۹ سراغ ساخت «خنده‌بازار» رفت. از ابتدای سال۱۳۹۰ با مجموعه خنده‌بازار و حضور عده‌ای از هنرمندان باسابقه و جوان مستعد کارش را در شبکه سه آغاز کرد و خیلی سریع توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و جزو برنامه‌های پرمخاطب تلویزیونی شود. هرچند که پیش از آن هم در کارهای طنز بازی می‌کرد. سریال‌هایی مثل زیر آسمان شهر، دارا و ندار، افسانه هزارپایان، بوتیمار و آزادی مشروط در کارنامه او دیده می‌شود. عباسی در سریال‌هایی مثل کوچه اقاقیا، آزادی مشروط، کامیون و بوتیمار، در کنار بازیگری به نویسندگی هم پرداخته بود. شهاب عباسی‌ زاده تبریز است که در خانواده‌ای ۵پنج‌نفره متولد شد. فرزند دوم خانواده و دارای یک خواهر و برادر است. او در دوره دبیرستان در هنرستان هنرهای زیبای میرک تبریز تحصیل کرده‌ است. پیش از قبولی در دانشگاه در رشته نقاشی در رادیوتبریز فعالیت داشته. در دانشکده هنر با سیدجواد رضویان و مهران غفوریان و حسین رفیعی هم‌دوره بود و بعد از اتمام دوران دانشگاه کم‌کم از نقاشی فاصله گرفته و به‌واسطه علی سلیمانی با کاردان آشنا شده و پس انجام تست توانست در برخی از کارهای وی حضور پیدا کند. شهاب عباسی در مجموعه خنده‌بازار تلاش می‌کرد با الهام از برنامه‌ها و مسابقه‌های مطرح تلویزیونی، به نقد مسائل روز بپردازد. البته در این مجموعه، در کنار نویسندگی به بازیگری هم پرداخت.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها