یکی از ویژگیهای مشترک در کارنامه هنری فیاضی این است که در اکثر آثار تلویزیونی نقش پدر مهربان را بازی کرده است. اخیرا پخش سریال «جزر و مد» به کارگردانی علی عبدالعلیزاده و تهیهکنندگی محسن توکلفرد از شبکه دو سیما شروع شده است. به بهانه حضور این هنرمند در این سریال با او به گفتگو نشستهایم.
جزر و مد سریالی است که اساسا پدیده مهاجرت به کلانشهرهایی، چون تهران را مطرح میکند. این معضلی است که در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم بهخصوص اینکه مهاجرت، مشکلات مختلف را برای افراد به وجود میآورد. خود شما انعکاس چنین موضوعی را در قالب سریال چطور میبینید؟
پیش از هر چیز به این مساله اشاره کنم که قصه جزر و مد حکایت بازگشت به خویشتن خویش است. آدمی که میخواهد به موطن اصلی خود و زادگاهش برگردد و در این مسیر، اتفاقاتی برایش رخ میدهد. به هر حال، مساله مهاجرت از شهرهای مختلف به شهرهای بزرگ بهخصوص تهران- که پایتخت است و در اغلب موارد، از مرکزیت و امکانات بیشتری برخوردار است- را نمیتوان نادیده گرفت. البته در کنار مساله مهاجرت، سریال تلاش میکند به مقوله کارآفرینی هم بپردازد. اما همانطور که در ابتدای گفتگو اشاره کردم، اصلیترین پیام سریال، بازگشت به خویشتن است. کاراکتر اصلی سریال یعنی پدر خانواده که من ایفاگر نقش آن هستم، زاده اهواز است و در این شهر قد کشیده و حالا میخواهد دوباره به این شهر برگردد و به بهبود و ساماندهی مسائل شهر خودش کمک کند. این نکتهای است که میتواند مخاطب را به فکر فرو ببرد که در شهر خودش بماند و در آنجا به فعالیت و تلاش بپردازد.
در جزر و مد شاهد چالش و کلنجار نسل جوان (فرزندان خانواده) هستیم و بهدلایلی که برای خودشان دارند، زندگی در تهران را ترجیح میدهند، از این زاویه هم موضوع سریال میتواند برای خانوادههای امروز ملموس و قابل درک باشد. فکر میکنید مخاطب چقدر توانسته با این سریال ارتباط برقرار کند؟
البته، چون جزر و مد سریالی است که پخش آن به تازگی شروع شده من هنوز آمار درستی از مخاطب و بازخوردهایی که نسبت به سریال صورت گرفته باشد را ندارم. فکر میکنم زود است و زمان لازم داریم تا در این باره از سوی مخاطبان به جمعبندی و قضاوت برسیم، اما در مجموع، سریال به دلیل موضوعاتی که مطرح میکند و اتفاقا موضوعات آشنایی هم برای مخاطبان است، توانسته با اقبال مردم مواجه شود. ناگفته نماند که سریالسازان هم دراین سالها تلاش کردهاند با طرح مسائل مبتلابه جامعه، آثاری تولید کنند که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و جزر و مد هم یکی از این سریالها به شمار میرود. خاطرم هست، وقتی «زیزیگولو» را ساختیم، با وجود آنکه درآن دهه، فقط دو شبکه وجود داشت، ولی با استقبال ۹۶ درصدی مخاطبان مواجه شدیم که برای خودمان هم این میزان استقبال شوکهکننده بود. البته در سالهای اخیر هم در سریالهای مختلفی بازی کردم که آنها هم مخاطب داشتند؛ مانند خوشنام، خانه پرتقالیها، سایه رعنا و...
بازی در نقش «لطیف» چقدر شما را به این شخصیت نزدیک کرد و اصولا چقدر وجهاشتراک بین شما و این کاراکتر وجود داشت؟
اول اینکه همانطور که میدانید سریال جزر و مد تولید صداوسیمای استان خوزستان است و من هم اهوازی هستم. ضمن اینکه پیش از این کار، من با آقای توکلفرد، تهیهکننده محترم این سریال، در یک سریال عروسکی که آن هم محصول صداوسیمای خوزستان بود همکاری کرده بودم که تجربه خوبی بود و با استقبال زیادی هم از سوی مخاطبان مواجه شد. همه این عوامل دستبهدست هم داد تا بتوانم با شخصیت لطیف همذاتپنداری کنم. در سریال دیده میشود که بچههای لطیف با لهجه تهرانی صحبت میکنند و لهجه جنوبی ندارند. خود کاراکتر لطیف هم باوجود آنکه اهوازی است، به آن شکلی که باید لهجه ندارد، یعنی نیماش جنوبی است و نیم دیگرش تهرانی. لطیف اساسا شخصیتی است که از جنوب به تهران آمده و درعین اینکه میخواهد لهجهاش را حفظ کند، اما با جاافتادن در تهران، لهجهاش کمرنگ میشود.
در سالهای اخیر آثار متعددی بهویژه در عرصه سینما در گونه اجتماعی ساخته شده که بهزعم منتقدان، توانسته زوایایی از مسائل جامعه را بازتاب دهد. با توجه به اینکه جزر و مد هم به لحاظ موضوع از این قاعده مستثنی نیست، بهطور کلی تولیدات این گونه را چطور ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که در زمینه شبکه خانگی، بعضی از سریالها نتوانستهاند به خوبی مشکلات جامعه را بیان کنند. متاسفانه در بعضی از این سریالها دیده میشود که شخصیتها خودشان تصمیم به انتقام و تسویهحسابهای شخصی میگیرند و قانون نادیده گرفته میشود. مسلما ساخت چنین آثاری، نه فقط به ترویج خشونت دامن میزند که برای نسل جوان که تماشاگر این سریالها هستند هم با بدآموزی توام است. یا بعضی از این سریالها، در فضای قهوهخانهها و دعوا و مرافعه میگذرد. من مخالف این نگاه هستم و معتقدم ضرورت دارد مفاهیمی، چون صلح و رفاقت را درسریالهایمان رواج دهیم.
با وجود این، فکرمیکنید چقدر در سالهای اخیر، فرهنگ ایرانی و کهن ما در سریالهایی که ساختهایم متبلور شده است؟
به نظرم در این زمینه هم کم کار کردهایم. در حالیکه ادبیات ما پتانسیل گستردهای دارد که میتوان با تکیه بر آثار این حیطه به ساخت اثر پرداخت. ولی در این سالها، به ندرت به شاهکارهایی، چون شاهنامه، بوستان، گلستان، مثنوی و سفرنامههایی که موجود است، پرداختهایم. ما نویسندگان خوبی داریم که در این سالها، کمتر فرصت اقتباس از آثارشان در قالب فیلم و سریال مهیا شده است.
صرفنظر از فعالیتتان در عرصههای سینما و تئاتر، سالهاست مردم شما را در قاب تصویر تلویزیون میبینند و بهواسطه حضورتان در سریالهای مختلف، خاطرات خوبی را برای مخاطبان رقم زدهاید با اینحال در حالحاضر چه خواسته و آرزویی در عرصه هنر دارید که دوست دارید به آن جامه عمل بپوشانید؟
دلم میخواهد در نقش بعضی از شخصیتهای نمایشنامههای آنتوان چخوف ظاهر شوم؛ مثل مرغ دریایی، سه خواهر و...، چون هم به آثار چخوف علاقهمندم و هم معتقدم که شخصیتها در نمایشنامههای چخوف، اغلب کاراکترهای پیچیدهای هستند و میدانم که توان ایفای نقش این کاراکترها را دارم. نکته بعدی این که الان نزدیک به ۱۰ سال است که کار کودک نکردهام، در صورتی که در سالهای گذشته، من آثار خوبی مثل هادی و هدی، زیزیگولو و... را برای تلویزیون ساختم. در حال حاضر هم چندین طرح داشتهام که به دلیل نبود اسپانسر به مرحله عمل نرسیدهاند. دلم میخواهد سریالی برای کودکان و نوجوانان بسازم، چون فکر میکنم در این زمینه، کار چندانی ساخته نمیشود تا برای این قشر نوستالژی به وجود بیاورد. من چندین سال در کیش زندگی کرده و سعی کردم درآنجا ضمن تاسیس کتابفروشی و تدریس، سالن نمایش درست کنم و مثمرثمر باشم. اما با پیشآمدن مساله کرونا، از این نظر خسارت دیدم. آرزویم این بوده که سالن تئاتر کوچکی برای بچهها داشته باشم، ولی چون این اتفاقات صورت نگرفت به تهران برگشتم.
دلم با بچههای فوتبال است
فیاضی در بخشی از مصاحبهاش درباره فوتبال میگوید: درباره فوتبال خودمان دلم میخواست نکتهای را بیان کنم. بعد از باخت تیم ملی ایران از انگلستان بعضی از مردم قضاوتهای اشتباه درباره تیم ملی داشتند و این درست نیست، زیرا بچههای تیم ملی ماههاست تمرین کرده و با امید و آرزو راهی مسابقات تیم ملی شدهاند؛ بنابراین نباید قضاوتهای زودهنگام داشته باشیم. خدا را شکر که تیم ملی در مقابل ولز به برد شیرین دست پیدا کرد که باعث خوشحالی همه مردم شد. وی میافزاید: ما مردمان صلحطلب هستیم، ولی گاه به آدمهایی تبدیل میشویم که سریع قضاوت میکنیم و این خیلی بد است. جای تاسف دارد. به هر حال بچههای ما هم دو تا گل به انگلیس زدند که جای خوشحالی دارد، زیرا فوتبال انگلیس قوی است و بچههای ما همین که این دو گل را زدهاند هم خودش عالی است. با اینکه فوتبالی نیستم، ولی روز مسابقه با استرس نشستم و بازی را نگاه کردم و دلم با بچهها بود.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد