آزادی برای ۱۶ صیادی که بهتازگی وارد وطن شدهاند مثل یک خواب و رویاست. باورشان نمیشود تمام آن روزهای سیاه پشت میلههای زندان به آخر رسیده و شانس دوباره پیدا کردهاند تا به وطن خود برگردند. یارمحمد جدگال ۴۴ساله یکی از همان صیادان است. صحبتکردن به زبان فارسی کمی برای او دشوار است، اما با همان فارسی دست و پا شکسته، سعی میکند به سؤالات خبرنگار جامجم پاسخ دهد.
آقای جدگال روزی که همراه با سایر صیادان سوار لنج شدید، فکرش را میکردید تا ۱۰ سال از وطنتان دور باشید؟ از آن روز تعریفکنید.
نه اصلا، اما اتفاق افتاد. آن زمان ما همراه سایر ماهیگیران سوار لنج شدیم و برای صید ماهی عازم آبهای آزاد شدیم. بعد از مدتی به اشتباه وارد آبهای تانزانیا شدیم و در یک آن دیدیم پلیس محاصرهمان کرده است و بعد هم به سمتمان تیراندازی کردند. همه ترسیده بودیم. ناخدا فرار کرد و من هم از ترسم به طبقه زیرین لنج رفتم و پناه گرفتم. تیراندازی شدید بود، اما ما تیر نخوردیم. چند دقیقه بعد، ماموران آمدند و ما هم از مخفیگاهمان خارج شدیم. بعد از دستگیری ما را به سمت اسکله بردند و از آنجا هم به یکی از زندانهای تانزانیا منتقل شدیم.
کدام شهر و نام زندان چه بود؟
ما را به شهر دارالسلام و زندانکیکو بردند.
علت دستگیری شما و دوستانتان چه بود؟
نمیدانیم به ما تهمت زدند و گفتند مواد دارید. فقط یک تهمت بود و بهدلیل همین موضوع سالهای زیادی از زندگیمان در زندان هدر رفت. در زندان خیلی سخت گذشت. هیچ امکاناتی در زندان نداشتیم و واقعا اذیت شدیم. غذا هم خیلی کم میدادند و خوراکمان لوبیا بود. ببخشید من مدت طولانی در زندان بودم و همین باعث شده تا حرف زدن به زبان خودمان برایم کمی سخت باشد.
از خانوادهتان خبر دارید؟ چند فرزند دارید؟
هیچ خبری ندارم. چهار بچه دارم که از وضعیت آنها بیخبر هستم. در مدتی که در زندان بودم، اصلا نتوانستم با آنها تلفنی صحبت کنم. چون آنجا هیچ تلفنی در اختیار ما قرار ندادند. من برای خانوادهام نامه نوشتم، اما اصلا به دستشان نرسید. تمام فکرم الان نزد خانواده و خانه و زندگیام است. قبلا خانهای داشتم، اما الان خراب شده است.
مدت زیادی در زندان بودید. چه شد که دولت تانزانیا دستور داد آزاد شوید؟
ما سالها بلاتکلیف بودیم تا اینکه ناخدا با دادگاه صحبت کرد بعد هم دادگاه حکم به آزادیمان داد. اگر ممکن است با برادرم که همراهم است، صحبت کنید. صحبت کردن برایم دشوار است.
وقتی دستگیر شدند پراید شش میلیون بود
پرویز جدگال، برادر یارمحمد است که همراه آنهاست. او همان ابتدای گفتوگویش با ما از وضعیت بد زندگی برادرش، صیادان و خانوادههای آنان گله میکند و میگوید: «بعد از اسارت آنان، ما تا دو سه سال اصلا از آنها خبر نداشتیم. در لنج به جز برادرم، دامادمان علامه جاوید هم بود که اسیر شد. بعد از دو سه سال خود حکومت تانزانیا عکس و نامهای برایمان واتساپ کرد که نشان میداد صیادان در کشور تانزانیا اسیر هستند. در نامه نوشته بودند شرایط زندان بسیار سخت است و همه چیز را به خدا سپردهایم. مگر خدا دلش به رحم بیاید و کاری کند تا آزاد شویم. وضعیت غذایشان هم تعریفی نداشت و آنطور که تعریف میکنند، ماموران آب و آرد و لوبیای خشک در اختیار آنها قرار میدادند. چند وقت پیش بود که از وزارت خارجه با ما تماس گرفتند و گفتند که صیادها آزاد شدهاند و باید نفری ۴۰میلیون تومان برای کرایه برگشت بپردازند. ما هم به زحمت توانستیم خردخرد پول درخواستی را جمع کنیم. بعضیها مقداری پول میدادند و بعضی دیگر هم نه. پول را فرستادیم و خدا را شکر همگی آزاد شدند. از ۱۶ صیاد آزاد شده، سه نفرشان پاکستانی هستند.»
مهمترین نگرانی او هم وضعیت صیادان پس از آزادی است که به گفته او هیچ ندارند: «زمانی که آنها اسیر شدند، پراید شش میلیون تومان بود، حالا شده ۲۰۰ میلیون. پژو ۲۰ میلیون بود، الان قیمتش سر به فلک کشیده و شده ۳۰۰ میلیون تومان. اینها خانه و زندگی و کار ندارند. ما به کمک مسئولان و دولت نیاز داریم. شما میدانید اینها چه شرایطی دارند. آنها خانه و شغل میخواهند تا بتوانند زندگیشان را از نو بسازند.»
یکی دیگر از صیادان هم روایتی متفاوت از زندان دارد و میگوید: «وقتی ما را دستگیر کردند، نمیدانستیم اتهام ما چیست و بعد از مدتی گفتند قاچاقچی هستید. هر چه گفتیم ما کاری نکردیم و در لنج هم مواد نداشتیم، باور نکردند. بدون اینکه بتوانیم از خودمان دفاع کنیم به ۳۰ سال حبس محکوم شدیم. البته آنجا زندان، شب و روز حساب میشود و ۳۰ سال آنها ۱۵ سال ما میشود. ۱۵ سال روز و ۱۵ سال شب. غذای کمی به ما میدادند و اگر میخواستیم با آن غذا سر کنیم، میمردیم. به همین دلیل برای زندانیان تانزانیایی که وضعشان بهتر بود لباس و ظرف میشستیم و به جای دستمزد به ما غذا و لباس میدادند.»
صیادان زندانی روی دو لنج کار میکردند که در دو ماجرای جداگانه دستگیر شدند و ناخداهای دو لنج با سرنوشتی متفاوت روبهرو شدند. «ناخدای لنج ما را به حبس ابد محکوم کردند و ناخدای لنج دیگر بعد از حدود پنج سال فوت کرد که از خانوادهاش پول گرفتند و جسدش را به ایران انتقال دادند. ما باید ۱۰ سال دیگر ــ ۵ سال شب و ۵ سال روز ــ در زندان میماندیم که وزارت خارجه پیگیر وضعیت ما شد و با موافقت دولت تانزانیا زودتر آزاد شدیم. البته الان وضعیت مالی بدی داریم و از دولت میخواهیم از ما حمایت کند.»
تلاش وزیر خارجه برای آزادی صیادان
پس از اطلاع وزارت خارجه از وضعیت این زندانیان رایزنیها برای آزادی زندانیان آغاز شد که با پیگیری حسین امیر عبداللهیان، زندانیان آزاد شدند. آنطور که رئیس دفتر نمایندگی وزارت خارجه در منطقه آزاد چابهار به خبرنگار جامجم گفت: این ۱۶ ملوان زندانی در تانزانیا با تلاش و پیگیری وزارت خارجه و سفارت جمهوری اسلامی ایران در دارالسلام آزاد شده و بامداد شنبه۲۱ آبان به میهن اسلامی بازگشتند.
حسن کرابی ادامه داد: این افراد حدود ۱۰سال پیش همراه با لنج خود به اتهامات مختلف در اقیانوس هند توسط پلیس تانزانیا بازداشت شده و تاکنون در شهر دارالسلام در حبس به سر میبردند. برای کمک به حل مشکلات هموطنان خارج از کشور، وزیر خارجه در سفر اخیر به دارالسلام، با مسئولان عالی تانزانیا درباره این موضوع رایزنی کرده و زمینه آزادی پیش از موعد این افراد را فراهم کردند. از سوی دیگر با تلاش سفارت جمهوری اسلامی ایران در دارالسلام، ملوانان ایرانی چهارشنبه گذشته از زندان آزاد شده و اجازه خروج از تانزانیا را دریافت کردند. پس از آزادی ملوانان، با هماهنگی نمایندگی چابهار و مساعدت سفارت کشورمان در دارالسلام، بلیت برگشت در کوتاهترین زمان برای این افراد تهیه و آنان بامداد شنبه ۲۱ آبان وارد فرودگاه امام خمینی (ه) تهران شده و در راه بازگشت به چابهار و کنارک هستند.
وی تاکید کرد: وزارت خارجه در تلاش است زمینه آزادی دیگر صیادان زندانی در زندان تانزانیا را فراهم کند و دولت تانزانیا در راستای اقدام بشردوستانه همکاری خوبی برای آزادی این ملوانان انجام داده است.
روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد