بعد از بازی همه سردرگم و کلافهاند. کیروش آنقدر ناراحت است که روی چمن خیس در تاریکی قدم میزند و چیزهایی میگوید. ساعتی بعد، او در رستوران هتل المپیک کنار دستیارانش، فیلم گل ازبکستان را میبیند. یکی میگوید: «ببین مهدی رحمتی خروج نکرد...»
کات؛ تماس با مهدی...
کسی که آنطرف خط است بدون هیچ مکثی اضافه میکند: «میگفتند روی گل مقصر هستی. نمیدانم شاید دعوت نشوی...»
چند روز بعد، خبری روی خروجی یکی از سایتها قرار میگیرد که بیمربوط به شب بارانی ورزشگاه آزادی نیست؛ «مهدی رحمتی موقتا از تیمملی خداحافظی کرد.» پای نکونام را هم وسط میکشد که «من نمیتوانم اسپانیایی با مربی تیمملی حرف بزنم.»
قانون بازیکنسالاری در چنین مواقعی حکم میکند منت بازیکن نامی کشیده شود تا با اکراه بپذیرد برگردد. قانون کارلوس کیروش، اما این است: «مهدی رحمتی خداحافظی کرده؟ به سلامت. برایش آرزوی موفقیت میکنم. تا وقتی من باشم، او جایی در تیمملی ندارد.»
عجب بلوایی. در چشم به هم زدنی تیتر پشت تیتر. یکی از بوقچیهای استقلال در آزادی جلوی کیروش یقه پاره میکند. استقلالیها میگویند تیمملی را نمیخواهند. علی کفاشیان رئیس وقت فدراسیون تماس میگیرد که «دارد داستان میشود. به خاطر من کوتاه بیا.» قرار میشود مهدی رحمتی پنجشنبه روزی به اردو ملحق شود. به او زنگ میزنند: «شرمنده شمال هستم. زودتر از شنبه نمیرسم!» کیروش تا میشنود به هم میریزد: «گفتم نباید دعوت شود. دیگر او را نمیخواهم.»
چه داستانها که درست نشد. چه دعواها که نشد. از دعوای رحمتی با نکونام تا امیرحسین صادقی با رحمتی. وقتی هم که هادی عقیلی ساکش را برداشت و از اردوی تیمملی رفت، گفتند ماجرا مربوط به همان دعوای مهدی و کارلوس بوده. بعدها مشخص شد که ماجرا اصلا ربطی به آن قصه نداشت.
کات؛ دیروز، کمپ تیمهای ملی
آنها که از دور مهدی رحمتی را کنار دست کیروش میبینند، چشمشان را میمالند. شاید اشتباه دیدهاند. نه، دشمنان قدیمی کنار دست هم ایستادهاند. دیروز، ۱۰ سال بعد از آن دعواها، دوباره در آبانماه کارلوس و مهدی دست آشتی دادند. کیروش پیشقدم شده بود؛ با یک تماس تلفنی. یکی از شبها آرین قاسمی با رحمتی تماس میگیرد و میگوید گوشی. از آنطرف خطر صدای کارلوس کیروش میآید که سرمربی آلومینیوم اراک را دعوت میکند به تمرین تیمملی برود. مهدی هم قبول میکند و این اتفاق دیروز رقم میخورد. رحمتی با دیدن کیروش میگوید: «چقدر موهایت سفید شده.» اشارهای به خسرو حیدری میکند و میگوید: «خسرو هم مربی شده، ولی موی سفید ندارد.» این عکس و جمع سه نفره، پایان دو جنجال بزرگ است. دومی آشتی رحمتی و حیدری است که البته یک ماه قبل رقم خورد ونوشتیم. دیروز کلا فضای جالبی بود. بیرانوند هم با رحمتی شوخی کرد که «بیا گلر تیمملی باش آقا مهدی.» حرفش این بود که در عکس تیمی جای گلر بایستد. رحمتی هم ایستاد و عکسی به یادگار گرفتند.
تماس با مربیان
این کارلوس کیروش با آن آدم گذشته فرق دارد. او با مربیان مختلف لیگ تماس میگیرد. با آنها حرف میزند. از یحیی گلمحمدی بگیرید تا قربان بردیف. دعوتشان میکند به اردوی تیمملی. فقط مانده قلعهنویی بیاید تا خیلی از حرف و حدیثها تمام شود.
واکنش خنثی مهدی رحمتی برخورد کیروش گرم بود
مهدی رحمتی سرمربی تیم آلومینیوم اراک تلاش کرد تا درباره کشمکشهای گذشته با کارلوس کیروش حرفی نزند. او بعد از ملاقات با کارلوس گفت: «آمدم هم سرمربی تیمملی را دیدم و هم بازیکنان تیمملی را. دوستان و همبازیان سابقم را هم دیدم. برای تیم ملی کشورم آرزوی موفقیت دارم.»
او اضافه کرد: «برخورد کارلوس کیروش خیلی گرم بود.» رحمتی درباره صعود تیمملی به دور دوم جامجهانی هم گفت: «کار خیلی سختی داریم، ولی امیدوارم با کیروش تیمملی موفق باشد.»
روزنامه جام جم