شهید و شهد شهادتش از دیرباز به عنوان اولویتهای متعالی روحی و اخلاقی در فرهنگ ایران چرخیدند و به عمق جان آن نفوذ کردند. شهادت هرگز در طول تاریخ نادیده نگرفته شد و فلسفهای لایه لایه، پرمغز و پرنغز و جانانه از خود بر جای گذاشت. شهادت یک کلمه نیست، یک فرهنگ است و دریایی زلال از تمام مولفههای سپید و زلال و متبلور. فرهنگ شهید و شهادت یک خطی نیست و آنچنان وسیع و فراخ است که نکات مختلفی را از دل آن میتوان یافت و تحلیل کرد.
آنچه از مقام و شان شهید ترسیم میشود ممکن است تصویری کلیشهای و تکراری باشد. این تصویر به ما نشان میدهد یک جوان با اعتقادات قوی مذهبی راهی جبهههای حق علیه باطل شده و در این راه جان نثار کرده است. این جوان، اما این گونه هم تک بُعدی نیست. ۲۱۳هزار فردی که در طول هشت سال جنگ تحمیلی به مقام رفیع شهادت نائل آمدند از اقشار مختلف بودند، از فقیر و غنی گرفته تا فرهیخته و عامی و از تحصیل کرده و بیسواد گرفته تا پیر و جوان. یکی از این اقشار ورزشکاران بودند.
ورزش نیز در دل فرهنگ شهادت جای دارد، آنجا که جوان عرصه قهرمانی ورزش را ترک میکند تا وارد عرصه پهلوانی جبهه شود و جاودانه کند نامش را. این بار به جای چمن سبز، تخته وزنهبرداری، تاتامی، تشک کشتی و دهها مکان ورزشی دیگر، جبههها میزبان ورزشیها بودند. آماروارقام نشان میدهد در طول هشت سال جنگ تحمیلی ۵۰۰۰ورزشکار در جبهههای حق علیه باطل شهید شدند.
این شهدا از رشتههای مختلف بودند، از والیبال و بسکتبال گرفته تا رشتههای رزمی و کشتی و البته فوتبال. فوتبال از آنجا حسابی جداگانه دارد که تعداد شهدای این رشته بسیار زیاد است. جاودانههای فوتبال یکی، دو تا نیستند، پرتعدادند و پررنگ. اما ورزشهای دیگر نیز با شهید و شهادت گره خوردهاند. این تعداد ورزشکار شهید و جانباز و جاننثار این جمله ابدی را شکل دادند: «آنهایی که پلاکشان، مدالشان شد». این جمله زرین تا ابد بر ورزش ایران نقش بست.
روزنامه جام جم